طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۱۹۲ مطلب با موضوع «عرفانی» ثبت شده است

 حضرت‌ آیت‌الله جوادی آملی گفت: شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد، هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد.


در شب قدر، سخن از «لَیلَهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است» که انسان یک شبه ره هشتاد ساله می رود، این راه دشوار نیست، اگر دشوار بود ما را امر نمی کردند، دعوت نمی کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می شود. وقتی سبک شد، پروازش آسان است! این پرکشیدن با سنگین بال و سنگین بار بودن ممکن نیست.

 

اگر قرآن به سر می گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دوستی سفره ای پهن می کند، مائده الهی و مَأدبة الهی می چیند، مهمان های خود را به بهترین وجه پذیرایی می کند. وقتی مهمان ها برخاستند، سفره برچیده می شود، آن ریزه های سفره را می ریزند؛ مرغ ها آن ریزه های سفره را می چینند.

 

ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه های سفره تکان ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟!

 

به ما گفتند: هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک می کند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همت اوست. اگر ما به اندازه همت مان دولت قرآن را و دولت قدر را می توانیم ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب بکنیم. هرگز نمی توان گفت: چون ما ظرفیت مان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همه ثواب.

سخن صائب، ثواب، منزه از خطا، مبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم ، هم مظروف.


یعنی خدا دوتا فیض دارد: با یک فیض ظرفیت می دهد با فیض دیگر این ظرف را پُرِ از مظروف می کند و به تعبیر اهل معرفت اگر هر فیضی به اندازه ظرفیت باشد که ما اِبداع نخواهیم داشت. ما هم از خدا قابلیت طلب بکنیم، هم مقبول را بخواهیم. هم ظرف طلب بکنیم، هم مظروف طلب بکنیم. این همت اگر در ما زنده شد؛ هرگز نمی گوییم لیاقت ما همین مقدار بود. از ما خواستن و از ذات أقدس إله اِجابت کردن!

 

بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است. ریزه های این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائج اش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَادیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود.‎ شب قدر یعنی شبی که خِیر مِنْ ألفِ شَهر. اگر وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردن اش هم مشکل تر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کوله بار خودبینی و خودخواهی و دنیا طلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش.

 

---------------------------------------------------

پاورقی: 
بخشی از سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در مراسم احیای شب نوزدهم ماه مبارک رمضان 
قم؛ حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) ، شماره سخنرانی 591

طالب 1
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۲:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

از زبان حضرت ایت الله امجد:

  • بهترین اعمال و دعا در شب های قدر استغفار است، توبه گناهان را از بین می برد، پس از خدا طلب استغفار کنید چرا که غیر از خدا چه کسی است که گناهان را می بخشد. اصل و اساس انسانیت توحید است و ضامن دیگری ندارد و غیر از توحید و خداشناسی هیچ عاملی انسان را نگه نمی دارد. مسلمانی که کلک می زند مسلمان نیست، مسلمانی که آبرو می برد مسلمان نیست.

 

  • سوره قدر شناسنامه حضرت ولی عصر علیه السلام است در این سوره آمده است که در هر سال شبی بنام شب قدر هست زیرا فعل مضارع (تنزّل) دلالت بر دوام دارد و ملائکه بر انسان کامل نازل می شوند و امروز انسان کامل حضرت بقیه الله (ارواحنا له الفدا) است .

 

  • علامه طباطبایی سفارش می کرد که شب های قدر، به یاد حضرت فاطمه زهرا علیها السلام باشیم. در گشودن رمز و راز این سفارش، کافی است به روایتی از حضرت امام صادق علیه السلام اشاره شود که فرمودند : « فمن عرف فاطمه حقّ معرفتها، فقد ادرک لیله القدر:پس هر کس فاطمه علیها السلام را آن چنان که باید، بشناسد، حتماً شب قدر را درک کرده است. »

 

  • لیله‌القدر حقیقی حضرت زهرا (س) است و افسوس که ما اسمی از او می‌شناسیم.

 

  • یک قرآن در شب قدر نازل شد و یازده قرآن ناطق از نور فاطمه (س) بجا ماندند.

 

  • سوره قدر در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) می باشد.

 

  • در شب قدر  شما را به خدا نمی‌سپارم بلکه خدا را به شما می‌سپارم.

 

  • متاسفانه ما در نماز خیلی حواسمان پرت است. نماز اقامه است نه خواندن. آنهایی که امام حسین(ع) را کشتند نیز نماز می خواندند. هیچ یک از ما در خواندن نماز به پای خوارج نمی رسیم. پیشانی آنها از نمازخواندن پینه بسته بود ولی بهترین کار را کشتن امیرالمؤمنین(ع) در شب قدر می دانستند. آیا کفر بهتر از این اسلام نیست؟

 

  • در شب قدر، قدر جوانی خود را بدانید. هر که هستی و هرچه هستی با تقوا ارزش دارید، ما حاضر نیستیم راه برویم و الا راه باز است.

 

  • هر شب شب قدر است اگر قدر بدانیم، اگر خودمان را دوست داشته باشیم، شب قدر را درک کرده‌ایم. نثار همه کسانی که خودشان را درک کرده‌اند، آقای بهجت، امام، آقای بهاالدینی، علامه طباطبائی و علامه جعفری صلوات.

عمری(رومی )نشد از سر علی کس آگاه        زیرا که نشد کس آگه از سراله 

یک ممکن و این همه صفات واجب        لا حول و لاو قوه الا بالله

زهرا که نشد کسی ز قبرش آگاه         غیبی است که نیست سوی او کس را راه

یک دختر و گنج‌های اسرار و علوم         لاحول و لاقوه الا بالله

 

  • حضرت موسی سؤال می‌کند: خدایا قرب تو چیست؟ خدا می‌گوید: این که کسی شب قدر بیدار بماند. البته اگر نمی‌توانید اول شب بروید استراحت کنید و با نشاط بیائید، اگر هم می‌توانید همه شب را بیدار باشید.

 

  • چرا در دعاهای هر روز ماه مبارک رمضان تکرار می کنیم : هزار شهر رمضان ؟ برای اینکه قدرش را بدانیم و یادمان نرود که ماه ، ماه رمضان است .

 

  • در شب قدر ،بیشتر وقت خود را اختصاص دهید به فکر و دعا و توبه . با توجه به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)که حقیقت لیلة القدر وجود مبارک حضرت فاطمه (سلام الله علیها )است علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه)سفارش می کردند که در شب قدر ،به یاد حضرت زهرا (سلام الله علیها )بیافتیم.

 

  •  شب قدر، شب احیاست. باید دل هایمان زنده شود.

 

 

  • شب تا صبح، شب قدر را احیا کرده است می رود منزل می بیند همه خواب اند، می گوید: "به به این ها خوابیدند و من رفتم احیاء". آنها از خواب بیدار می شوند می گویند: "وای! همه رفتند احیاء و من خوابیدم". آنها به خدا رسیدند و تو از خدا دور شدی! نکته خیلی باریک است.

 

  • نکند شب های قدر با هم بنشینیم و حرف بزنیم. بلکه باید لال بشویم لال. یک گوشه ای بشینیم توی مردم و لال بشویم. از خدا نفس بگیریم؛ بیداری بگیریم.

 

  • شب های قدر لال شویم. این حرف زدن ها را کنار بگذاریم. توی مردم باشیم ولی با مردم کاری نداشته باشیم. مجالس خصوصی تشکیل ندهیم که از خدا بیشتر دور می شویم. تنهایی هم نباشیم. این علامه است که تنها ملکوت را تماشا می کند. ماها نخیر. توی مردم باشیم و بدانیم که این مردم پیش خدا ارزش دارند.
طالب 1
۲۳ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

بازگشت همه به سوی اوست


رحلت جان سوز حضرت استاد ولایی معروف به ابو سعید املی از شاگردان خاص علامه حسن زاده را به همه شما تسلیت میگویم.

در بزرگی ایشان همین بس که حضرت علامه  کتاب نامه برنامه های خود را تقدیم ایشان کردند.

برای شادی روحش حمد و سوره وصلواتی هدیه فرمایید


طالب 1
۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

خدا رحمت کند مرحوم آقا ـ رضوان الـله علیه ـ ایشان یک عبارتی داشتند که من این عبارت را در سایر کلمات بزرگان ندیدم. من یک روز به مرحوم آقا عرض کردم: شما در این مطالبی که نسبت به شاگردان و دوستان و رفقا دارید، آخر بعضی‌ها صدایشان درمی‌آید، حالا مثلاً یک قدری تخفیف بدهید، البتّه به این بیان نگفتم ولی با این عبارت، حالا یک قدری تخفیف بدهید، حالا یک قدری مثلا ملایم‌تر، حالا فرض کنید که راه یک ساعته را شش ساعته، ده ساعته به این کیفیّت باشد.... ایشان خوابیده بودند و می‌خواستند استراحت کنند، مریض هم بودند، بلند شدند نشستند، گفتند: "آسیّد محمّد محسن! من به کمتر از سلمان فارسی برای رفقایم رضایت نمی‌دهم." ببینید! حالا سلمان فارسی که بود؟ اوّل صحابی پیغمبر بود، اوّل صحابی پیغمبر بعد از امیرالمؤمنین سلمان فارسی بود. حالا این مرد خودش کجاست که می‌گوید من به کمتر از سلمان فارسی برای رفقایم رضایت نمی‌دهم؟ ما هم دیگه هیچی نگفتیم، دیدیم فایده ندارد. این آقا این جوری است دیگر، کاریش نمی‌شود کرد. خب ببینید این مظهر رحمت حقّ است، مظهر لطف حقّ است، مظهر عطاء حقّ است. یک همچنین شخصی چه برداشتی دارد؟ چه مسائلی در نیّتش می‌گذرد؟ 

بخشی از پرسش و پاسخ با علامه طهرانی

طالب 1
۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
طالب 1
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر
  • هر کسی به اندازه معرفتش ایمان دارد و هر کسی به اندازه ایمانش درجه ای از بهشت را دارد. آنکس که ایمانش قوی است، همانطور که قلبش مالامال از محبت به خداست، معرفتش هم مالامال از نور حق است. خللی در معرفت او نیست، چه اینکه کمبودی در محبت او نیست. هم در معرفت هم در محبت تامّ و تمام است. آنکس که در معرفت ناقص دارد، آن خلاء و کمبود را جهل جبران می‌کند. وقتی جهل جبران کرد در ایمان هم آن خلاء را ایمان پر نمی‌کند، بلکه در آن ایمان شرک راه دارد. لذا ذات اقدس اله درباره اکثر مومنین فرمود وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِکُونَ. در مسائل محبت و عقل و عمل و عزم و اراده و تسلیم، خلاء دارند و مشرک عملی‌اند. این که انسان در ناحیه عمل مشرک است برای این است که در ناحیه اعتقاد و معرفت مشکلی دارد. تا وقتی انسان مشکلش را در ناحیه علم حل نکند، همواره در ناحیه عمل این گرفتاری را دارد، هر لحظه باید او را نصیحت و تذکر کرد.
طالب 1
۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
  • اگر کسی بخواهد خودش باشد و با خود باشد باید جنبه‌ی وحدتش را به جنبه‌ی وحدت هستی وصل کند، در آن صورت اولاً عالَم پیدا می‌کند. ثانیاً عالَمی پیدا می‌کند که خیالی و وَهمی نیست. عالَم انسان دینی یک عالَم واقعی است و عالَم انسان غیر دینی، غیر واقعی است. عالَم غیر واقعی مثل عالَم کِبر و عالَم رقابت‌ها و عالَم چشم و هم‌چشمی‌ها، که عین بی‌عالمی و بی‌استقراری است، زیرا همه‌ی این‌ها نسبت است و نسبت، امر عدمی است و دل‌بستن به امر عدمی، انسان را از عالَم واقعی و بقای حقیقی محروم می‌کند.
طالب 1
۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
  • مردم عالَمی دارند که اعمال و رفتار و گفتارشان بر اساس آن عالَم است و ایده‌ال‌های خود را در آن جستجو می‌کنند. این عالَم یا خیالی و وَهْمی و باطل است یا واقعی. کسی که در عالَم کبر به سر می‌برد و خود را بدون دلیل برتر از بقیه می‌داند، در پوچی‌ها حرکت می‌کند، بدون‌آن‌که دروغ‌بودن کبر خود را بفهمد. عالَم دینی یک عالَم واقعی است، چون انسان در زندگی دینی، به جنبه‌ی واحد عالَم نظر می‌کند. چون بر اساس فلسفه، هر جا پای وحدت به میان است، پای وجود در میان است. و چون هر انسانی که عالَمش، عالَم دین است به جنبه‌ی اَحَد یا به وجه واحد عالَم نظر دارد، پس در وَهم به‌سر نمی‌برد. جنبه‌ی واحد عالَم همان جنبه‌ی حق آن است که همان جنبه‌ی وجودی و واقعی آن است. چون حق یعنی چیزی که واقع است و دروغ نیست.
  • استاد طاهرزاده                                                                                                                                               .
طالب 1
۱۵ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

                                

خدای سبحان در درون هر کسی یک آینه شفاف نگه داشت و انبیا را فرستاد تا به این‌ها بگوید این آینه را هر روز گردگیری کنید، به طرف آفتاب هم نگه بدارید. اگر شما آینه را به طرف دیوار نگه داشتید که نور نمی‌دهد. این آینه را اگر کسی برد در باغ‌وحش به طرف قفس گرگ و گراز و مار و عقرب نگه داشت که دیگر در این‌جا تصویر طاووس منعکس نمی‌شود و نمی‌تابد. آدم باید بداند این آینه را به کدام طرف نگه بدارد. اگر آینه را به طرف بد نگه داشت صور بد در این آینه منعکس می‌شود، اگر به طرف شمس و قمر نگه داشت، روشن می‌شود. انبیا را فرستاده برای اینکه اول مواظب باشیم این آینه زنگ نزند، دوم اینکه مواظب باشیم به کدام طرف نگه بداریم. هیچ انسان عاقلی به طرف گرگ و گراز حرکت نمی‌کند. فرمود ذکر خدا و یاد خدا و نام خدا،  است. جان را صیقلی می‌دهد و شفاف می‌کند.

بیانات ایت الله جوادی در شرح نهج البلاغه

طالب 1
۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

*شرط اول برای مجاهدت حفظ طائر خیال است، زیرا این قوه ی خیال دست آویز شیطان می شود، شیطان با قوه ی خیال شما رابطه برقرار می کند و نمی گذارد پرواز کند.

*انسان کامل باید زمام خیال را در دست بگیرد، لشکر ابلیس را از محیط قوه ی خیال بیرون کند، پس معلوم می شود آمدن در اینگونه مجالس برای این است که لشکر شیطان را از کنار قوه ی برزخی بیرون کنیم.

*برزخی که ما میخواهیم درست کنیم صوفی گری و تصوف نیست، من علاوه بر جسمم و روحم دارای یک قوه ای هستم این قوه باعث می شود که چیزهایی که دیگران نمی بینند، من خواهم دید.

*عارف در کلاس معرفت سفر برزخی تلاش میکند که این قوه ی خیال را زنده کند و بالا بیاورد تا کنترل کند، دنیال این تغییر است.

*اگر کسی نمیتواند خودش را از نگاه کردن به نامحرم حفظ کند بخاطر این است که این قوه تغییر نکرده است، عارف زحمت می کشد و تلاش می کند تا این قوه برای او کشف شود.

*در اصول کافی آمده است، شخصی به حضرت امام صادق(ع) فرمود ما تا زمانی که پیش شما هستیم یاد خدا هستیم ولی زمانی که می رویم اینطور نیست، امام فرمود: اگر همین طور که در نزد من هستی یاد خدا باشی وقتی بیرون می روی هم همین طور باشی با فرشتگان مصافحه خواهی کرد، یعنی قوه ی خیال شما آنقدر رشد می کند که خودش فرشته می شود.

*بعضی جوان ها می روند نزد عارفی و سوال می کنند آقا جان من را سگ می بینید یا خر؟! این چه سوالی است که از یک عارف می کنند، فرصت ها را باید غنیمت شمرد چرا بعضی ها متوجه نیستند؟

طالب 1
۱۳ تیر ۹۳ ، ۰۲:۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر
دستور العمل:
برادران عزیز من ! اوقات عمرتان را سه بخش کنید:
بخشى از آن را در تحصیل علوم ، معارف و کسب کمالات و فضایل معروف دارید.
بخشى دیگر را به عبادات و طاعات از روى اخلاص و توجه به خدا به کار گیرد.
و مقدار باقى مانده آن را در راه ساماندهى به امورات مادّى زندگى و تحصیل معاش به کار گیرید زیرا؛
«من لا معاش له لا معاد له»
« آن را که زندگى به کفاف نباشد، در توفیق بر بهروزى معاد نخواهد بود».
منبع:
فصلنامه حوزه شماره65
 
پیام­ها:
1.    نیازهای انسان در سه حوزه مطرح می­گردد؛
الف: نیاز به علم و دانش و خو شکوفایی
ب: نیاز به معنویت و تعالی
ج: نیازهای طبیعی و مادی
2.  نه می­توان از نیازهای طبیعی و غریزی صرف­نظر کرد و نه می­توان آنها را اصل قرار داد بلکه رفع این قسم نیاز، باید در جهت ایجاد زمینه­های لازم برای رفع نیازهای دیگر در دو حوزه علم و معنویت باشد.
 
طالب 1
۱۳ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر
نگارنده: سید احمد کربلایی
مخاطب: یکی از دوستان نزدیک
 
  زنده باد حضرت دوست و مرده باد هر چه غیر اوست؛...
  فدای حقیقت شوم که از او خبر نداری! دستورالعمل آن است که از خود و خود رأیی دست برداری، جان من به لب آمد از گفتن این که راه نجات و خلاص در استغراق ذکر الهی و تفکر در معرفت نفس و خودشناسی است و ذکر و فکر خود راهنمای تو خواهد شد. «یا من اسمه دواء و ذکره شفاء»
 
«دوائک فیک و لا تبصر و دائک منک و لا تشعر»
«درد تو در درون خود توست و نمی‌بینی و داروی تو هم نزد خود تو است و درک نمی‌کنی»
 
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
 
جناب عالی در همه چیز اهتمام دارید مگر در همین یک کلمه، پس حالا که چنین است:
                       تو و تسبیح و مصلی و ره زهــــــد و ورع  
                       من و میخانه و ناقوس و ره دیر و کنشت
 
 باری جناب حاج میرزا؛ ان شاء الله از آب و گل بیرون آمده است و رشته معرفت نفس به دست آورده و آقا میرزا هم ماشاء الله خوب مشغول است به حسب ظاهر، امید پیش آمد به زودی ان اشاء الله در او هست. باری نوشته بودی در تضرع و ابتهال هم چیزی بنویس تا نوشتجات ناقص نماند. نمی‌دانم بر این حرف خنده کنم یا گریه. ای کاش بر دل مبارکت زده می‌شد و نوشته می‌شد و الا بر کاغذ خیلی زده‌اند و نوشته‌اند.
  فدایت، این مسأله و باقی مسائل راه آخرت آموختنی نیست. بلکه نوشیدنی است، تضرع و ابتهال از درد و سوز دل بر‌می‌خیزد، درد پیدا کن. آن خود تضرع و ابتهال می‌آورد.
 
         آب کم جو تشنگی آور به دست        تا بجوشد آبت از بالا و پست
 
  هرگز شنیده شده که زنِ بچه مرده را گریه تعلیم کنند؟...
  اگر کسی خود را فعلاً و حقیقتاً در جهنم دید، محتاج به آموختن تضرع نخواهد بود:
     «هُم و النّارُ کَمن قد رآها فَهُم مُعَّذبون»
«پرهیزگاران نسبت به عذاب جهنم چنانند که گویا آن را می‌بینند که اهل آن در آن عذاب می‌شوند»
 
پیام‌ها و نکته‌ها:
1-   پای در راه سلوک نهادن چیزی است و خبر از سالکان و مقامات داشتن امری دیگر. چند شعر عرفانی دانستن، آه کشیدن و ابرو درهم کشیدن و روی ترش کردن و از مراحل و مقامات عرفان داد سخن دادن، سیر الی الله نیست. سالک کسی است که قدم در راه نهاده خودی را انداخته رو به خدا کرده است و به خود و درمان اندرون خود مشغول است.
2-   آنچه ابلیس را از درگاه الهی راند، خودبینی او بود، خودبینی همان گونه که مانع سلوک الی الله است مانع و ترقی و پیشرفت فردی و اجتماعی انسان است و او را از ارتباط و تعامل یا هم نوعان خود باز می‌دارد. او را از همه بیزار می‌کند و همه را نیز از او متنفر می‌گرداند.
 
منبع نامه:
 آیت الله بید آبادی،‌ تذکرة المتقین، قم، نهاوندی، 1380، صص 187-185.

طالب 1
۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

ماه رمضان است و از این سفره الهی و از این مهمان خانه استفاده می کنیم. امیدواریم از آن چیز هایی که اولیاء خدا می خورند نصیبتان شده باشد و باز هم بشود و نصیب ما هم بشود.


ماه رمضان این را قسمت می کنند که انسان از این کری و کوری بیرون بیاید.


در ماه مبارک رمضان از "خدایی" استعفا بدهیم بیایید از خدائیمان استعفا بدهیم! ماه رمضان است بیایید دیگر خدا نباشیم؟!. یعنی چه؟ تو که می گویی: "خدا چرا این طور با من رفتار نکردی" یعنی تو هم خدا، من هم یک خدا. این فضولی ها خیلی زشت است. ما کار خودمان را بکنیم خدا هم کار خودش را. حافظ وظیفۀ تو دعا گفتن است و بس/ در بند آن مباش که نشنید یا شنید.

انسان باید صفت خدایی داشته باشد. این ماه رمضان تمرینی است که ما صفات خدایی را کسب کنیم.



طالب 1
۱۰ تیر ۹۳ ، ۲۱:۰۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

تا خودمان را پیدا نکنیم خدا را پیدا نمی کنیم. ماه رمضان، ماه پیدا کردن خود است. ما قرآن را گم کردیم؛ خدا را گم کردیم؛ اهل بیت را گم کردیم؛ چرا؟!. اول ماه رمضان گفتیم نبّهنا عن نومة الغافلین (ما را از خواب غافلان بیدار کن)، ولی گفتیم و رفتیم؛ واقعا نخواستیم. آدم اگر بیدار باشد درد را می بیند از کجا می آید؛ آفت را می بیند. ولی خواب اگر بودی نه درد را می بینی... سیل می آید، درنده می آید.


طالب 1
۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

کسی که برای خدا قیام کند نفس با هفتاد و پنج لشکر و شیطان با جنود خود برای از بین بردنش قیام می‌کنند ولی «جندالله هم الغالبون»؛ عقل هم دارای هفتاد و پنج لشکر است و نخواهد گذاشت بنده‌ مخلص، مغلوب شود: «إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ»؛ اگر علاقه‌ به غیر خدا نداشته باشی، نفس و شیطان زورشان به تو نمی‌رسد، بلکه مغلوب تو می‌شوند.


طالب 1
۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

                                                      اتقوا الله و یعلمکم الله


طالب 1
۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۱:۴۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

                                      

حضور قلب انواع و اقسام مختلفی دارد:

1. گاهی قلب متوجه وجهی از وجوه نماز می‌شود، مثل اینکه نمازگزار توجه پیدا کند که در حضور خدا ایستاده است و همین احساس حضور در برابر ذات ذوالجلال، او را از حضور نزد هر فعل و قولی از افعال و اقوال نماز باز می‌دارد.

2. گاه می‌شود که انسان، مقید و مشغول به تصحیح ادای حروف از مخرج آن و یا ادای کلمات به لحن عربی است و تا آخر نماز در همین اندیشه است.

3. گاهی مواظب این است که صورت افعال و اعمال نماز را صحیح به جای آورد.

4. گاهی فکرش متوجه معنای یکی از اعمال و یا اذکار نماز می‌شود، مثل اینکه در معنای تکبیر یا قیام یا رکوع و یا غیر این‌ها به فکر فرو می‌رود و ممکن است اشتغال به این فکر، تا آخر نماز برایش باقی ماند.

5. اما بهترین و کامل‌ترین نوع حضور قلب این است که قلب نمازگزار در تمام اعمال و گفتار و اذکار نماز متوجه همان عمل و قول باشد و مراعات حضور پروردگارش را بنماید. و متوجه باشد که این اعمال را در حضور او ادا می‌کند، و تأمل و تفکر درباره جزئی از نماز او را از توجه به آن جزء که مشغول انجام آن است باز ندارد و در هنگام انجام هر عملی یا ادای هر ذکری به فکر آن عمل و یا ذکر مشغول باشد و بداند که در آن لحظه، انجام آن جزء از نماز و ادای آن ذکر از او خواسته شده و از خدا بخواهد که او را کمک کند تا آن جزء را همان‌گونه که از او خواسته انجام دهد.

میرزا جواد اقا ملکی تبریزی

طالب 1
۰۸ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

تاریخ هجری هر کس از نخستین لحظه سیر درونی او اغاز میشود و به هر اندازه که این راه را ادامه دهد.عمر او امتداد می یابد.چنین نیست که با چرخش زمین  بدور خورشید  سن انسان بالا برود و ادمی کامل شود.عمر هر کس محصول هجرت اوست.

در هر تحویل سالی خوابیده ها بیدار میشوند.این ها دو کار میکنند هم سایر خواب رفته ها را بیدار میکنند و هم مرده ها را زنده میکنند.خوابیده بیدار میشود مثل درختانی که خوابیده بودند و بیدار شدند.اینها اب و غذا میخواهند اینها را جذب میکنند و کم کم شاخه برگ میشوند و اون خاک مرده زنده میشود.

حضرت ایت الله جوادی


طالب 1
۰۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

حضرت ایت الله جوادی:

راه صاحب نظر شدن و وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ این است که انسان خدا را فراموش نکند. چون اگر خدا را فراموش کند، خود را فراموش می‌کند، وقتی خود را فراموش کرد دیگری جای او می‌نشیند. و دیگری جای خدا می‌نشیند.


طالب 1
۰۷ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

1. خداوند در ماه رمضان موقع افطار هفتاد میلیون نفر را که همگى سزاوار آتش شده اند، از آتش آزاد مى کند. و به اندازۀ تمام افرادى که در ماه رمضان آزاد نموده، در شب آخر آن آزاد مى کند.

2. در شب اول ماه رمضان خداوند هر کدام از مخلوقات خود را که بخواهد مى بخشد. در شب بعد این عده را دو برابر مى نماید. و در شب بعد دو برابر تعداد تمام افراد شبهاى قبل را از آتش آزاد مى کند. (و به همین ترتیب) تا شب آخر ماه رمضان که در این شب تعداد تمام کسانى را که در این ماه آزاد نموده است دو برابر مى نماید.

3. از رساترین بشارتهایى که درباره ماه رمضان وارد شده، نفرین پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بر کسى که در آن آمرزیده نشود، مى باشد، آنجا که فرمود: «کسى که ماه رمضان را بگذراند و آمرزیده نشود، خدا او را نیامرزد.» زیرا این نفرین با توجه به این که او به پیامبرى برانگیخته شد تا رحمتى براى جهانیان باشد، مژده بزرگى براى گستردگى رحمت و عمومى بودن آمرزش در این ماه مى باشد. و اگر غیر از این بود -با توجه به این که رحمتى براى جهانیان است- مسلمانى را، گر چه گناهکار باشد، نفرین نمى کرد.

4. از مهمترین روایاتى که در این مورد وارد شده روایات زیادى است که درباره زنجیر شدن شیاطین متمرد، باز شدن درهاى بهشت، گشودن درهاى رحمت، بسته شدن درهاى آتش، ایستادن خداوند در مقابل دشمنان جنّى و صداى منادى خدا از اول ماه تا آخر آن وارد شده است؛ چیزى که مانند آن در هیچ ماهى نیامده است. زیرا در مورد سایر ماه ها وارد شده که فقط در ثلث آخر شب چنین منادیى ندا مى کند مگر در شب جمعه که از اول شب تا صبح این منادى ندا مى کند و همینطور در ماه رجب؛ ولى در ماه رمضان این ندا از اول ماه تا آخر آن و تمام شبها و روزهایش ‍ وارد شده است.

5. در روایات آمده است که ماه رمضان مخصوص اجابت دعا و آیه «ادعونى استجب لکم ؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را» مى باشد.

هر کدام از این فضایل ارج فراوانى نزد اهلش داشته، با آن منت خدا را بر خود درک نموده، با تشکر و سرور زیادى به استقبال آن رفته و از آن استفاده مى کنند ولى غافل و منکر بخاطر از بین بردن امکانات و فرصتها و سهل انگارى، از آن کم بهره یا بى بهره است.



منبع: Gofteman-bartar.ir


طالب 1
۰۵ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر