اعتماد به نفس یک حرف غلطى است، مال ما نیست. اعتماد به خدا درست است. ما نفسى در کارمان نیست. نفس چیست که بدان اعتماد کنیم؟ نفسى که هر لحظه در یک حالت متغیر است! فقط اعتماد به خدا مهم و مطرح است!
به دلیل ویژگی های جوان و بحران هایی که او با آن مواجه است، ارتباط با جوان امری چندان ساده و آسان نیست . منظور از ارتباط سخن گفتن با او یا شنیدن سخن او نیست ؛ زیرا سخن گفتن همیشه نشانه ی ایجاد ارتباط نیست و چه بسا ارتباط یکسویه پدید آورد. به همین دلیل مراد ما از ارتباط، ارتباط بین الطرفینی ، مداوم ، تأثیر گذار و نتیجه بخش است که بدون شناخت دنیای جوان امکان ناپذیر است.
درک موقعیت جوان
مهمترین راهکار برای ارتباط با جوان، شناخت و درک و دریافت درست موقعیت اوست. ما همواره به کسی که مشکل ما را جدی نمی انگارد یا رفتار ما را توجیه ناپذیر می شمارد، می گوییم «اگر به جای من بودی چه می کردی ؟»
این به جای من بودن یعنی درک موقعیت من که درک موقعیت، خود باعث می شود، رفتارهای فرد را بهتر تحلیل و تبیین نماییم . جوان نیز در موقعیت خاصی زندگی می کند. اگر بخواهیم با جوان صمیمی و مرتبط باشیم و رفتارهای وی را غیر عقلانی قلمداد نکنیم و مدام بر او خرده نگیریم ، باید از دریچه ی دنیای او به قضایا بنگریم .
شناخت نیازهای جوان و برآوردن آن
جوان نیازهای متفاوتی دارد. هر یک از نیازهای او به یکی از حوزه های شخصیتی او مربوط می شود. اگر جوان به محبت احساس نیاز می کند، این نشانگر آن است که در حوزه شخصیتی دچار احساس خلأ می باشد. نیازهای عاطفی یکی از اساسی ترین نیازهای اوست. هر یک از ما اگر نتوانیم سایر نیازهای جوان را برآورده سازیم، دست کم می توانیم از نظر عاطفه او را از احساس خلأ رهایی بخشیم . در هر صورت شناخت نیاز جوان و در صورت امکان برآوردن آن نیازها می تواند به ایجاد ارتباط با او مۆثر باشد.
سخن گفتن با جوان
خیلی ها با شنیدن واژه ی ارتباط به یاد حرف زدن می افتند؛ یعنی ارتباط و سخن گفتن را با یکدیگر مترادف می یابند و یا آن دو را با هم تداعی می کنند. در حالی که حرف زدن تنها بخشی از ارتباط است و شاید کم اهمیت ترین بخش ارتباط به حساب آید.
حال که سخن گفتن و شنیدن در ایجاد ارتباط تأثیر گذارند، باید در نحوه ی حرف زدن ، نحوه ی شنیدن، انتخاب کلمات، موقعیت گفتاری و شنیداری ، علائق مخاطب و هر چیزی که شنیدن را خوشایند و گفتن را دلپذیر می سازد، دقت کرد.
بسیاری از والدین و معلمان در نحوه ی سخن گفتن دچار مشکل هستند و از این رو مخاطبانشان یعنی فرزندان و فراگیران یا علاقه ای به شنیدن ندارند و یا به گونه ای می شنوند که با خواست و رضایت آنان همگون نیست.
این موانع می تواند ما را از مسیر موفقیت دور کند:
۱ -پشت گوش اندازی
افرادی که علامت مزمن این «بـیـمـاری» در آنها دیده می شود، مایلند با این جملات توجیه کننده که «تمام کردنش کاری نخواهد داشت» و یا «نگران نباش، وقت برای انجام دادنش بسیار است»، کارها و وظایف شان را برای همیشه از سر خود باز کرده و به تعویق بیندازند. اگر کاری در حد و اندازه قابلیت هایتان به شما روی آورد ولی به دلیل عذر و بهانه های ذکرشـده از انجام آن ممانعت به عمل آوردید، قطعا پشت گوش اندازی مشکل اصـلی بـوده و باید مرتفع شود. احساس می کنید که زمان در اختیار شماسـت، اما هنگامی کـه وقـت موعود نزدیک می شود، برای اتمام کار به سرعت هجوم می آورید و نتیجه آن خواهد شد که آن طور که در ابتدا مد نظرتان بود از انجام عمل مورد نظر بازخواهید ماند.
۲ -ترس از موفقیت
مانع اصلی دیگر برای رسیدن به پیروزی واهمه داشتن از موفقیت است. با اینکه چنین افرادی دقیقا می دانند که برای موفق شدن به چه چیزی نیاز دارنـد، امـا به دلیل داشتن ترس از موفقیت قادر به رسیدن به اهداف والای خود نیستند. در نـظـر ایـشـان راه پـیـش رو، مـخـوف و رعـب آور است. نگرانی از آینده و همه مسایلی که در نهایت گریبانگیر او خواهد شد، منجر به فقدان بصیرت و بازماندن آنها می شود؛ مـخـاطرات ذاتـی روند تجارت، رام نشدنی به نظر خواهد رسید. تشخیص و حل این مشکل آسان تر از برخورد با پشت گوش انـدازی است. فردی که از پذیرش مسوولیت هایی کــه موفقیـتـش را به همراه خواهد داشت وحشت دارد، بـا کمی هم محوری و اندکی صبر و شکیبایی می تواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد.
۳ -وسواس
افراد موفق دارای خصوصیتی مشترک هستند و آن قابـلیـت تمرکز بر اندیشه های بـزرگ است. برای بسیاری اتخاذ چنین دیدگاهی مشکل است چراکه خود را کاملا محدود و متعهد به انجام کارهای جزیی و کوچک می کنند. تلاش زیاد برای انجام کارهای جزیی زیان آور است چراکه زاویه دید را محدود خواهد کرد. اگر برای اتمام هر کار کوچکی مصر باقی بمانید، هرگز قادر نخواهید بود به اهداف والای خود دست پیدا کنید. این گونه افراد، سخت کوشی و تلاش زیاد را لازمه زندگی شان دانسته اما عزم و اراده خود را برای کاربرها و مصارف مفید به کار نمی بندند. تنظیم دقیق مهارت های مدیریـت زمـانـی در برطرف کردن این مشکل کمک فراوانی خواهد کرد.
۴ -احساس ناامنی
افراد ضعیف و سست بنیان به علت داشتن احساس ناامنی، در کارشان پیشرفتی حاصل نمی شود. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت این گونه انسان ها در بی میلی آنها برای نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت ترس نیست؛ فقدان اطمیـنان و اعـتـمـاد باعث عقب ماندن آنها می شود.
حالا سوال پیش میاد ملکه چه جوری به وجود میاد؟
نفس انسان که در ابتدای تولد ضعیف،بسیط و بی رنگ است، به مرور زمان، توانایی های مختلفی کسب می کند و درگذر ایام، صورت مشخصی می یابد. این توانمندی های ثابت نفس را «ملکه» نامیده اند. هر ملکه صفتی برای جان آدمی است که با اراده و اختیار او و بر اثر تکرار عمل، در طی زمان پدید آمده و پس از پیدایش، انجام عمل را سرعت و سهولت می بخشد.
ملکات نفس را می توان به چند گروه گسترده تقسیم کرد:
الف. پاره ای ملکات، «جسمانی» است و بیشتر در اعضای بدن ظهور و بروز دارد. به دست آوردن این مهارت ها «تربیت بدنی» است؛ مانند مهارت راه رفتن، شنا، سوارکاری و دیگر انواع ورزش های جسمی.
ب. برخی دیگر از ملکات، توانمندی های «ذهنی» هستند و به دست آوردن آنها «تربیت ذهن» به شمار می رود؛ مانند ملکه تمرکز، دقت، یادسپاری، یادآوری، سرعت انتقال، قدرت تجزیه و تحلیل و نقادی، تفکر، برنامه ریزی، وانواع ورزش های فکری.
ج. دسته دیگر ملکات، صفات «روحی» و «قلبی» انسان است که در کتب اخلاقی به آنها پرداخته شده است، ملکه فاضله شجاعت، سخاوت، حلم، تواضع، تسلط بر نفس، صلابت، جدیت و ملکه رذیله نفاق، مکر، ریا و قساوت از این قبیل اند. تحصیل ملکات فاضله اخلاقی «تربیت جان» و تلاش برای به دست آوردن قلب سلیم محسوب است.
د. ملکات پیچیده دیگری نیز وجود دارد که برآیند چندین توانایی مختلف در وجود آدمی است؛ برای مثال ملکه تندخوانی که محصول ترکیب توانایی چشم و تمرکز ذهن است. اکثر هنرها و حرفه ها، مانند گلدوزی، آشپزی، نجاری، آهنگری، خاتم کاری و... در این گروه جای می گیرند.
عرفان اسلامی دارای ابعاد مختلفی از جمله بعد معرفتی است که علم عرفان نظری عهده دار
بیان آن است. عارفان مسلمان به برکت سلوک و هدایت های شریعت، حقایق هستی را از راه قلب شهود نموده و آن را به زبان فنی و علم حصولی ترجمه کرده اند.
علم عرفان نظری، افزون بر آنکه نگاه هستی شناختی عارف را باز می تاباند، دارای کارکردهای ویژه ای در سنت فکری و فرهنگی ماست. از جمله کارکردهای آن، مددی است که به فلسفه می دهد؛ زیرا این دو علم از جهت قلمرو پژوهش هم افقند: فلسفه هستی شناسی عقلی است و عرفان نظری هستی شناسی شهودی. دل مشغولی هر دو فن حوزه های کلان هستی است.
سلام بر دوستان مجازیم
انشاالله اگر عمری باشه میرم اعتکاف.
همین جا میگم که توی ثوابش(اگه چیزی داشته باشه)همه ی شما ها شریکید.
البته یه نکته هم بگم بزرگی میگفت توی زندگی این کارو انجام بدید.چند وقت یک بار ثواب تمام اعمالتون رو هدیه کنید مثلا به شهدا بعد ثواب همون هدیه رو بدید به علما بعد ثواب اون رو بدید به اهل بیت یا... .
حالا من تمام ثواب کارای خوبم رو(در تمام عمر) به شما دوستای عزیز شیعم هدیه میکنم و ثواب اون رو به...
امیدوارم بتونم حق اعتکاف رو ضایع نکنم.
برام دعا کنید.
باید دانست که اصل اعتکاف یک عبادت مستحب است که با نذر، عهد، قسم، اجاره و مانند آن واجب مى شود.این عبادت باید با قصد قربت انجام گیرد. شخص مؤمن با قصد قربت سه روز در مسجد مى ماند و روزه مى گیرد و جز براى امر ضرورى از آن خارج نمى شود و صرف توقف و ماندن در خانه خدا بدون قصد، اعتکاف محسوب نمى شود.
هرچند واژه اعتکاف با این شکل و قالب در قرآن به چشم نمى خورد ولى ریشه و سایر مشتقات آن در نه آیه به کار رفته است که تنها یک مورد آن در معناى اصطلاحى اعتکاف بوده است».خداوند متعال مى فرماید:
ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ؛
«سپس روزه را تا شب تکمیل کنید و در حالى که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نکنید. این مرزهاى الهى است پس به آن نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیات خود را براى مردم روشن مى سازد.باشد که پرهیزکار گردند».
اسلام عزلت و انزواى کامل از مردم را روان نداشته است، زیرا این امر مسئولیت انسان را در زندگى و نقشى که باید در اصلاح آن داشته باشد از میان مى برد؛ ولى عزلت جستن موقت و کوتاه مدت، امرى پسندیده و براى ادامه زندگى به انسان نیرو مى دهد. از این رو اعتکاف که یکى از این روش هاست، مورد سفارش اسلام است.«اعتکاف»، استحباب و فضیلت فراوان دارد و صفاى خاصى به روح و جان مى بخشد.(احکام اعتکاف، سیدمجتبی حسینی، کد:2/500034)
و به خدا سوگند شیعه ما از آن هنگام که خداوند والا نام جان پیامبرش را گرفت همچنان ما را یارى مىکند و به خاطر ما نبرد مى کند...
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، ابو یحیى کوکب الدم از امام صادق علیه السّلام روایت مى کند که فرمود: همانا حواریّون عیسى شیعه او بودند و شیعیان ما حواریّون ما هستند و حواریّون عیسى فرمانبرتر از حواریّون ما نبودند.
عیسى به حواریّون فرمود: ... مَنْ أَنْصارِی إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِیُّونَنَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ ... . نه به خدا سوگند عیسى را در برابر یهود یارى نرساندند و براى او نبرد نکردند، و به خدا سوگند شیعه ما از آن هنگام که خداوند والا نام جان پیامبرش را گرفت همچنان ما را یارى مى کند و به خاطر ما نبرد مى کند و در راه ما سوخته مى شوند یا شکنجه مى گردند و یا در شهرها در به در مى شوند.
خداوند به آنها از سوى ما جزاى خیر دهد. امیر المؤمنین علیه السّلام فرموده است: به خدا سوگند اگر بینى دوستان ما را با شمشیر بزنند بغض ما در دل نگیرند، و به خدا سوگند اگر به دشمنان خویش نزدیک شوم و ثروتى کلان بدیشان بخشم باز هم ما را دوست نخواهند داشت.
منبع:بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص315.
پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع بیچاره دل ماست که در سوز و گدازست
وصال شیرازی
ما الان در یک چاهی واقع شدهایم، در یک ظلمتی واقع شدهایم که بالاترین ظلمتها است و آن ظلمت انانیت است و اگر چنانچه از این ظلمت جارج نشویم، از این چاه خارج نشویم و از انانیت بیرون نرویم از این توجه به خود و خود خواهی و اینکه دیگران را هیچ و خود را همه چیز بدانیم الهی نخواهیم شد هر چه طرح بشود آن هم تا به نفع خودش است واقعا قبول میکند، اگر به نفع خودش نباشد حق هم باشد قبول نمیکند، یک چیزی برای این باشد فورا باورش میآید اگر به ضدش باشد اصلا به این زودیها باورش نمیآید. اینها همه انانیت است، همه گرفتاریهای شما و همه گرفتاری بشر از همین جاست، نزاع سر خودخواهی است، نزاع سر این است که من به طرف خودم میکشم و شما هم به طرف خودتان، مادامی که اینطور هست، الهیت در کار نیست، همان پرستش نفس است، حالا که میتواند از این خارج بشود؟...اول باید از این بیت خارج شد اول قدم این است که انسان قیام کند، قیام لله، بیدار بشود، خواب انسانی، ما خوابیم همه الان خوابیم وقتی که موت حاصل شد آن وقت تنبه پیدا میشود که چه هیاهو بوده است؟... خدا کند که موفق بشویم برای اینکه از چاه بیرون برویم و تبعیت کنیم از اولیای خدا برای اینکه آنها از این مهلکه نجات پیدا کردهاند و خارج شدهایم.
کتاب روح عرفانی روح الله/ محمد رضا رمزی اوحدی/ موسسه توسعه فرهنگ قرآنی، 1378.
جناب استاد صدیقی:
زیارت جامعه کبیره در میان زیارتها جامعیت دارد و این جامعیت هم از نظر بیان زوایای مقام امامت است و هم از نظر اسرار امامت.
زیارت یادگاری امام هادی(ع) اختصاص به مکان و امام خاصی ندارد، مرحوم آیتالله مرعشی در وصیت نامه خود دارند که حداقل هفتهای یک بار زیارت جامعه کبیره بخوانید، آیتالله بهجت نیز وقتی به حرم حضرت معصومه(س) میرفتند زیارت جامعه کبیره میخواندند.
بر پایه برخی روایات ماه رجب ماه امیرالمومنین(ع) است، همان گونه که شعبان ماه حضرت رسول(ص) و رمضان ماه خداست. نخستین شب آن از شبهای چهارگانه ای است که درباره احیا و شب زنده داری آنها سفارش فراوان شده است. خواندن دعاهای ویژه هنگام دیدن ماه رجب نیز موضوعی است که درباره آن سفارش شده است. از نکته های قابل توجه در دعای ویژه دیدن ماه، توجهی است که به دو ماه شعبان و رمضان شده است و بجاست سالک مراقب هم در این دعا و هم در دیگر دعاهای این ماه، آن دو ماه را به یاد آورد و از خدا بخواهد او را آمادگی دهد تا آن دو ماه را به شایستگی پذیرا شود.
بر سالک مراقب است که پیش از فرا رسیدن این گونه شبهای شریف و اوقات عزیز بیش از دیگر شبها و وقتها به بازرسی و بررسی احوال خویش پردازد و برای پاکسازی خویش از گناه و ناروایی کوشش کند، به گونه ای که هنگام ورود به این شبها و اوقات دیگر گناه و آفتی برای او باقی نمانده باشد، تا سبب شود از تجارت، عبادتش زیان ببیند و از احیا و شب زنده داری اش بی بهره ماند و از روشنایی و نوری که به عبادت کنندگان می رسد، طرفی نبندد. از این بدتر مبادا مانند بنده ای باشد که سلطان او را گرامی می دارد و به مجلس خاص و خلوت انس خویش دعوت می کند تا هم لطف و کرم و بخشش و دهش خویش بر او ببارد، هم او را همنشین و همدم خویش و گزیدگان خویش سازد، آن غلام بدان مجلس حاضر می شود، اما از سلطان روی می گرداند و در خانه او به دشمن دل می بندد و با این کار خویش را شایسته هر خواری و خذلانی می کند و آن همه کرامت و شرافتی که در انتظارش بود را به خست و خفت می فروشد.
همچنین بر سالک است که بیشتر از «چه اندازه عبادت کردن» به «چگونه عبادت کردن» دل سپارد و بیش از «فزونی کمیت» به «حسن کیفیت» آن همت بندد. در دعا و مناجات، زبان و بیانی و الفاظی را برگزیند که خواری و خاکساری او و نیاز و زاری او را هر چه بیشتر بنمایاند و بر این نکته تأکید ورزد که خداوند او را تشریفها بخشیده و منتها نهاده که بار تکلیف بندگی و عبادت بر دوشش نهاده است.
بر سالک است هنگام دعا بیشتر بر این صفات خدا که «کریم العفو» است و با بزرگواری از خطای بندگان می گذرد و «مبدل السیئات بالحسنات» است و بدی های بندگان را با نیکی پاسخ می دهد، تکیه و تأکید کند. به محمد(ص) و آل او توسل یابد و آن عزیزان را شفیع خویش سازد، باشد که سفیدرویی آن عزیزان عذرخواه سیاهرویی ما گردد و سرانجام شب را با توسل به صاحبان معصوم شب به پایان برد و اصلاح حال خویشتن را از آنان بخواهد.
اگر نخستین شب رجب، شب جمعه نیز باشد سزاوار است اعمال «لیله الرغائب» نیز در آن شب به جا آورده شود. از پیامبر روایت شده که فرمود: از نخستین شب جمعه رجب غافل نمانید. این شب را فرشتگان «لیله الرغائب» نامیده اند. در این شب آنگاه که یک سوم شب بگذرد، فرشتگان همه در اطراف کعبه گرد آیند، خداوند بدانها می فرماید: فرشتگانم هرچه از من می خواهید بخواهید! می گویند: خدایا خواسته ما این است که بر روزه داران رجب ببخشایی! خداوند می فرماید: بخشودم.
«رغائب» جمع «رغیبه» و به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است. این لغت همچنین معنای عطا و بخشش فراوان را نیز داراست. «لیله الرغائب» شبی است که عطاء و بخشش پروردگار بسیار است و بندگان با روی آوردن به بارگاه احدیت و خشوع، شایسته دریافت عطا و کرم بی حساب می شوند.
منابع : روزنامه قدس
وجود انسان متخلّق به اخلاق الهی برای ملائکهالله اثر دارد. لذا ملائکه در شبهای قدر، طبق آیه قرآن «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ»پایین میآیند. هر چه هست در آسمانها است. صورت ظاهر، طهارت در آسمانها است. من و شما دستمان را بالا میبریم و دعا میکنیم، پس چرا ملائکه پایین میآیند، « تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ» ؟ چون وقتی انسان کامل متخلّق به اخلاق الهی هست، نفس کشیدن او و دعای او، ملائکهالله را اوج میدهد.
لذا میدانید، من همیشه وقتی دعا میکنم، میگویم: خدایا! آنچه خوبان عالمت دعا بلدند و ما از آن دعاها محرومیم - که بالجد خیلی دعاها را خوبان عالم میدانند و ما محرومیم. چه میدانیم؟! خیلی از دعاها را ما غافلیم و اصلاً خبر نداریم - همه آن دعاها را تفضّلاً در حقّ همه ما مستجاب شده قرار بده! یکی از این دعاهایی را که خوبان عالم بلدند، پرده برداری کنم و آن این است که برای ملائکه دعا میکنند یعنی به حجج الهی و اولیاء الهی گفته میشود برای ملائکه دعا کنند. میگویند: خدایا! رفعت مقام بر ملائکهات، بالاخص ملائکه خاصّت مرحمت بفرما. عجب! اینها باید برای ملک دعا کنند؟! بله! چون انسان اشرف مخلوقات است.
ایت الله قرهی معرفتالنفس-25/11/92
ما باید این را بفهمیم و بفهمانیم به قلبمان ، اگر این کلمه را قلبمان بفهمد نه (اینکه ) همان گفتار باشد، گفتنش آسان است ، به قلب رساندن و آن موجود قابل فهم را که ، فهماندن ، که قلب هم باورش بیاید، مشکل است یک وقت همین طوری آدمی می گوید که جهنم هست و بهشتی هست ، گاهی اعتقاد هم دارد اما باور کردن هم غیر اعتقاد عملی است گرچه برهان هم قائم بر آن شده باشد، اما باور آمدن ، یک مساءله دیگری است ... اگر کسی باورش بیاید که غیبت(دام کلاب النار) است کسی که غیبت بکند کلب های آتش ) جهنم( او را می بلعند، غیبت نمی کند... اینکه ما خدای نخواسته یک وقت غیبت می کنیم ، برای این است که باورمان نیامده است آنجا(قیامت ) را، آدمی که باورش بیاید که تمام کارهایی که در اینجا انجام می دهد یک صورتی در آن عالم دارد، اگر خوب است صورت خوب و اگر بد است صورت بد و(بداند که)حساب در کار است و هر کاری حساب دارد... آن وقتی که باورش بیاید تبعیت می کند... اگر انسان باورش آمد که یک مبداءیی برای این عالم هست و بازخواستی برای انسان در مرحله بعد هست . و )بعد از(مردن فنا نیست (بلکه ) مردن انتقال از نقص به کمال است . این )باور(انسان را از همه لغزشها نگه می دارد، )ولی صحبت ( همه سر این است که این باور چگونه باید بیاید.
و...
مرحوم آیت الله مروی می فرمودند : مرحوم آقای معلم معتقد بودند خدمت خدمت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف رسیدن خیلی مشکل است .
به آقای معلم دامغانی عرض کردم : آقا شما توسلی در طول زندگی خود نگرفتید که خدمت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برسید ؟
گفتند : نه .
یک وقت دیگر به آقای معلم گفتم : آقای معلم شما ختمی نگرفتید که آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ببینید ؟
گفتند : نه .
گفتم : آقا پس یک ختم به ما بدهید .
گفت : برای چه ختم میخواهی ؟
گفتم : خوب شما خودتان چرا ختم نگرفته اید ؟
گفت : راستش من فکر کرده ام حالا ختم هم بگیرم ! امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را هم ببینم ! اما با کدام چشم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نگاه کنم ؟ من که خجالت میکشم با چشمی که به این سو و آن سو میرود به حضرت نگاه کنم .
این چشم هرزه ، صاحبش باید خجالت بکشد به او که وجه الله است نگاه کند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وجه الله است .