همنشین از همنشین خو میگیرد و بدان شناخته می شود، خوشا به حال آنکه مصاحب حق تعالی است و به قول فصیح لبید بن ربیعه صحابی: والمرء یصلحه القرین الصالح.
منبع: هزار و یک نکته، نکته 276، حضرت علامه حسن زاده آملی
برگرفته از ghasedoon.blog.ir
همنشین از همنشین خو میگیرد و بدان شناخته می شود، خوشا به حال آنکه مصاحب حق تعالی است و به قول فصیح لبید بن ربیعه صحابی: والمرء یصلحه القرین الصالح.
منبع: هزار و یک نکته، نکته 276، حضرت علامه حسن زاده آملی
برگرفته از ghasedoon.blog.ir
به گزارش خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی امروز در ادامه درس تفسیر خارج خود گفت: این سوره مبارکه غافر اصول کلی دین را بیان میکند، به مناسبتهای متعدد با آیات متنوع اصول کلی دین را بیان میکند، جریان نزدیک بودن قیامت را میشود از این راه هم بیان کرد که قیامت رجوع به ذات اقدس اله است و اگر معاد عود إلی الله است و اگر الله به ما خیلی نزدیک است، مرجع ما به ما نزدیک است و مقدار قرب ما به بیانهای عادی آسان نیست.
وی با اشاره به اینکه در آیات محل بحث کلمه «الیوم» شش بار که به معنای روز قیامت است، ذکر شده است، افزود: این نشان دهنده اهمیت قیامت است، و در همین آیات مراحل متعدد بعد از مرگ و قیامت را ذکر میکند، مانند آنجا که گفت قیامت نزدیک است و از شدت ترس گویا دل بالا آمده و به حنجره رسیده است.
مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاعُ ﴿18﴾»، خاطرنشان کرد: در جریان معاد فرمود اینها مجبور هستند که غم خود را فروببرند که جان نسپرند، زیرا مرگی وجود ندارد، این جان به حنجره میرسد و اینها مدام آن را کظم میکنند، اما چون اینان ظالم هستند در قیامت دوست حمیم و صمیمی که مشکل آنان را حل کند و شفیعی که شفاعت آنان را بکند، وجود ندارد.
هم خودمان شرکت کنیم و هم دیگران رادعوت به حضور در راهپیمایی کنیم
وی گفت: اگر آزادی و استقلال و امانت و عدم دخالت در امور دیگران و زندگی مسالمتآمیز وجود دارد باید بر محور عدل باشد، این را همه قبول دارند و معنای عدل را که هر چیزی در جای خود قرار بگیرد را همه میدانند، اما جای اشخاص و جای افراد کجاست؟ آیا گوسفند و خوک هر دو حلال هستند؟ آیا شربت و شراب هر دو حلال هستند؟ اینان چون وحی ندارند، میگویند ما جای اشخاص و اشیا را تعیین میکنیمف این همان اومانیسم است، غیر از این است که جای اشخاص و اشیا را اشخاصآفرین و اشیاآفرین میداند.
نویسنده کتاب مفاتیحالحیات با بیان اینکه عقل چراغ است نه صراط ادامه داد: از عقل صراطسازی برنمیآید، عقل یک چراغی است و میآید میفهمد، موضوع و محمول در اختیار عقل نیست، ولو عقل آفتاب هم باشد از آفتاب هیچ کاری ساخته نیست، آفتاب که مهندس نیست، آفتاب که صراط نمیسازد، هر چه انسان نابغه و باهوش باشد او تنها راه را میتواند بشناسد و نمیتواند راهسازی کند.
وی با اشاره به اینکه استکبار امروز هم همان حرف فرعون را میزنند، خاطرنشان کرد: من را تنها بگذارید که من حضرت موسی(ع) را عذاب میکنم و من خودم مسأله را حل میکنم، خداوند درباره تبهکاران مروانی و اموی این چنین حرفی زد، شما لازم نیست غصه بخورید چه میشود ما خودمان با سنت استدراج بساطشان را برمیچینیم، الان هم همین طور است، ما خودمان بساط غرب و اومانیسم و استکبار را برمیداریم، ما نیازی به یاوری شما نداریم.
حضرت آیتالله جوادی آملی بیان کرد: ما وظیفهمان این است که در راهپیمایی شرکت کنیم و حرمت امام و خون شهدا را حفظ کنیم، خودمان شرکت کنیم و دیگران را هم دعوت کنیم، اما بدانیم که دیگری است که این کشور را دارد حفظ میکند و مکر دشمنان را به خودشان باز گردانیم، وظیفه ما عرض ادب به دستورات ذات اقدس اله و ادای دین به انقلاب و خون شهدا است.
حضرت آیتا... حاج آقا مجتبی تهرانی:
حضرت امیر المؤمنین علی علیهالسلام فرمودند همانطور که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمیشوند، محبّت و دلبستگی به خداوند نیز با محبّت و دلبستگی به دنیا جمع نمیشوند.
خیلی زیبایی در این روایت دیده میشود. انسان اگر بخواهد بفهمد حبّ به خدا دارد یا نه، راهش چیست؟ این امری نیست که هفتهای و ماهی یا سالی یک بار پیش بیاید، بلکه انسان در هر روز چندین بار بر سر دو راهی دنیا و آخرت قرار میگیرد؛ آن هم نه فقط بُعد وجودی او، بلکه تمام ابعاد وجودیاش مثل قلب، عقل، اعضا و جوارح، دست، پا، زبان، گوش، چشم و حتّی خطورات ذهنیّه او مثل دروغ، غیبت، تهمت، مال حرام خواری، نگاه به نامحرم و... انسان ببیند کدام را انتخاب میکند امر الهی را انتخاب میکند که نور است، یعنی محبّت و دوستی به خداوند را، یا اینکه معصیت را انتخاب میکند که ظلمت و تاریکی و محبّت و دلبستگی به دنیاست؟
نور و ظلمت در یک جا جمع نمیشوند و دل ظرف محبّت خداوند است و دو شیء و دو چیز در او جای نمیگیرد، محبّت و دلبستگی به خداوند یعنی نورانیّت، نشاط، آرامش، برکت، نیکوکاری. و محبّت و دل بستگی به دنیا، یعنی ظلمت، تاریکی، اضطراب، افسردگی، فساد، گناه و معصیت. حالا انسان ببیند در شبانه روز زندگی خود چه چیز را انتخاب میکند؟ این از عمل انسان معلوم میشود. آیا دل را در اختیار صاحب خانه با محبت خود و انجام فرامین او قرار دادهایم؟ یا اینکه با نافرمانی، معصیت و گناه صاحب خانه را از دل بیرون کرده به مستأجر و یا بالاتر به غاصبی که محبّت دنیا و شیطان است داده و دل را بیمار کردهایم؟
انسانی که کارهای شیطانی انجام میدهد و میگوید خدا را دوست دارم، حرفش یک دروغ و فریب شیطان است. او دل را به شیطان تحویل داده است. البته چون خداوند کریم، مهربان و توّاب است، انسان میتواند با توبه و انجام اعمال نیک دل خود را از شیطان پس گرفته و ظرف محبّت خدا کند.
هفته نامه پرتوسخن شماره729
نکته 814 هزار و یک نکته
برگرفته شده از tajaliazam.blog.ir
شاید بعضی از دوستان بگویند "ما که عضو هیچ گروه بین المللی رسانه ای بزرگ با تعداد کاربران بسیار زیاد نیستیم و این کار ما چه اثری در عالم می گذارد؟"
شاید بعضی از دوستان بگویند "قدرت رسانه ای ما نسبت به رسانه های پر سر و صدای غربی، خیلی محدود است و ما هر کدام فقط یک اکانت داریم که می توان با آن کاری کرد؛ کار ما چه اثری دارد؟"
شاید بعضی از دوستان بگویند "این یک کامنت و یا یک مطلب که ما در شبکه اجتماعی می گذاریم، چقدر اثرگذار است و واقعاً کار را پیش می برد؟"
شاید بعضی از دوستان حرف هایی از این جنس در ذهن شان بگذرد و احساس کنند ممکن است کارشان چندان موثر نباشد؛ اما واقعیت امر این است که خداوند متعال، دین خود را و پیام خود را به وسیله ی همین افراد محدود بارها و بارها در دنیا منتشر ساخت؛ همانطور که در جنگ بدر، تنها 313 تن مسلمان که همه مسلمانان جهان در آن روز را تشکیل می دادند، به فضل خدا و با کمک امدادهای غیبی خداوند به پیروزی بزرگی رسیدند...
همه اینها به این دلیل است که " و ما رمیت اذ رمیت، و لکن الله رمی..."
ما تنها مأمور به تکلیف هستیم و نتیجه با خداست...
و در روزگاری که اهل حق، در زمین اکثریت نیستند، قطعاً و یقیناً خداوند بیشتر از هر زمان دستگیر اهل حق خواهد بود ان شاءالله...
http://letter4u.blog.ir/
آیة الله سیدابوالقاسم دهکردى مقامات والایى را طى کرد و مورد عنایت خاص الهى قرار گرفت و با معارف باطنى ولایت آشنا شد چنان که در کتاب خود به این حقیقت اشاره مى کند:
«پس از این که با تمام وجودم به خداى روى آوردم، در بارگاه الهى انس گرفتم و نفس خود بینم را خداى بین کردم. عقلم در آسمان قدس به پرواز درآمد، حقیقت یقین را چشیدم، راه هاى پر بیم و هراس برایم هموار شد. از فضاى کوچک تنگ بینان رستم و گشادگى سینه و وسعت دل پیدا کردم. خداوند عنایت فرمود و حقایق و معارف بلندى را در جانم افکند. این معارف ابعاد وجودى و استعدادهاى معطل و راکدم را احیا کرد و گذشته عمرم را نقد نمود. البته این برکات از کتاب خوانى و پر مطالعه اى برنیاید بلکه مرهون انقطاع الى الله، و تضرّع به درگاه او و تدبّر در آیاتش است».