طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۱۹۲ مطلب با موضوع «عرفانی» ثبت شده است

 اما از همه راهها نزدیک تر راه آیت بودن است. به عبارت دیگر اگر کسی برود پیش حضرت موسی و بگوید من حاضرم به شما ایمان بیاورم ولی وقتی که به من ثابت شود، یک راهش این است که حضرت موسی عصا را بیندازند و آیتی نشان بدهند، حالا که پیغمبر بر حسب ظاهر در بین مردم نیست چطور؟ از کجا مردم بفهممند اسلام حق است؟

یک راه اساسی، میانبر، متقن، بحث آیت بودن قرآن است و به همین خاطر هست که خداوند معجزه و آیت تمام انبیا را وابسته به نفس همان نبی قرار داده است. برای ظهور وبروز اون اعجاز نفس نفیس آن نبی لازم است. تنها معجزه و آیتی که خداوند کاملا از نفس آورنده اش فارغ و مجزا کرده قرآن است. چرا؟ بخاطر اینکه این آیت باید استقلال داشته باشد، این عصایی هست که همه باید بتوانند آنرا بیندازند. چرا؟ چون دین ابدی است ولی پیامبرش بر طبق آیه مانند دیگر مردم می میرد. پیامبرش مثل سایر انبیا و انسان ها قرار نیست تا روز قیامت به حسب ظاهر با جسم دنیایی شان در این عالم تشریف داشته باشند. چون می خواهد برود و چون دینش خالد است بنابر این باید دعوای خودش را بتواند اثبات کند که من دین برتر و خدایی ام و باید همیشه آیتش جریان داشته باشدو نباید وابسته به نفس نبی اش باشد. همان ضرورتی که در بحث مسلمانی داریم همان ضرورت در بحث آیت مطرح است. از واجبات همه ما بحث از آیت بودن و حقانیت اسلام است. اگر کسی از ما بپرسد به چه دلیل مسلمانیم یک دلیل منطقی و معقول باید داشته باشیم به دور از ادعا. چرا مسلمانیم؟ یک غیر مسلمان را چطور میتوانیم دعوت کنیم؟
دین غیر قابل دفاع ارزش دین داری اش را ندارد!

بالاخره همه ما درجاتی از دلیل و حجت داشتن را داریم، اینطور نیست که دلیلی نداشته باشیم، صحبت سر این است که آیا این دلیل ها کفایت می کند یا نه؟ روز و شب شبهات از هر طرف وارد می شود.

جهل بلای بزرگ و درد بی درمان .جاهایی که منشأش جهل است فونداسیون درست چیده نشده است. یکی از جاهایی که این فونداسیون را تقویت میکند این است که آدم به این باور رسیده باشه که این دین حق است و در اسلام خدا عصایی رو داده که هم خودمان بفهمیم و هم به دیگران بدهیم.



منبع: Gofteman-bartar.ir

طالب 1
۱۱ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۵۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

کمترین سطح مراقبه که واجب هم هست اینست که آدم بداند خدا از او چه می خواهد و چه کاری باید انجام دهد. اینکه توجه به خدا داشته باشیم. مخصوصا آن جاهایی که خود انسان میداند و پایش می لغزد. خداوند می فرماید: وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ(کهف/ 24).سؤال می شود چگونه همزمان با فراموشی به یاد خدا باشیم؟ یک راه این است که راه های امکان خطا را بر خود ببندیم و جلوگیری از خطا داشته باشیم.

اگر چیزی را که بدست بیاوریم حفظ نکنیم شبیه اینست که کوه طلا را داشته باشیم اما فقط یک هفته داشته باشیم. اگر بتوانیم حال خوب را حفظ کنیم می توانیم به ملکوت برسیم. خداوند جوایز را در پایان راه قرار می دهد. وگر نه اکثر اشقیاء هم در برهه هایی حتی خیلی کوتاه از زندگیشان خوب بوده اند اما این حال را حفظ نکردند.



منبع: Gofteman-bartar.ir

طالب 1
۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر
نویسنده :حضرت امام خمینی (ره)
 
توجه به غیر خدا انسان را به حجاب های ظلمانی و نوارنی محجوب می نماید کلیه امور دنیوی اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند متعال شود باعث حجب ظلمانی می شود، تمام عوالم اجسام حجابهای ظلمانی می باشد و اگر دنیا وسیله توجه به حق و رسیدن به دار آخرت (که دارالتشریف است) باشد حجابهای ظلمانی به حجب نورانی مبدل می گردد... ولی کسی که هنوز حجابهای ظلمانی را پاره نکرده ، کسی که تمام توجه او به عالم طبیعت است و (العیاذبالله)منحرف عن الله می باشد و اصولا از ماوراء دنیا وعالم روحانیت بی خبر بوده منکوس الی الطبیعه است و هیچگاه در مقام برنیامده که خود را تهذیب کند، حرکت و نیروی روحانی و معنوی ، در خویشتن ایجاد نماید و پرده های سیاهی را که روی قلب او سایه افکنده کنار زند، در اسفل سافلین که آخرین ظلمانیست قرار دار
 
منبع:جهاد با نفس یا جهاد اکبر، حضرت امام خمینی (ره)
طالب 1
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

کسی که عالَم دینی دارد، می‌داند چه چیزی او را از عالَمش بیرون می‌آورد و چه چیزی باعث استقرار و استحکام او در عالَمش می‌شود. هم زشتی گناه را احساس می‌کند و هم از آن متنفر است. بدون واردشدن در عالَم دینی نمی‌توان جایگاه بسیاری از احکام دین را درست درک کرد. صدها کتاب و نوشته هم که مطالعه شود، بدون ورود به عالَم دینی، آن ‌نتیجه‌ای که باید به دست نمی‌آید. با مطالعه‌ی کتاب‌ها اطلاعاتی از دین حاصل می‌شود اما آن احساس حقیقی و درک حضوری که باید، پیش نمی‌آید.

استاد طاهرزاده

 

طالب 1
۰۵ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۵۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده، چرا که ما وقت نکردیم دیروز از او تشکر کنیم.
چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد، چون امروز اطاعتش نکردیم.
چی می شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود، چرا که دیروز قادر به درکش نبودیم.
چی می شد که دیگه شکوفا شدن گلی را نمی دیدیم، چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم و شکر نکردیم.
چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد، چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم.
چی می شد اگه خدا در خانه اش را می بست، چرا که ما در قلب های خود را بسته بودیم.
چی می شد اگه خدا امروز به حرف هامون گوش نمی کرد، چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم.
چی می شد اگه خدا خواسته هایمان را بی پاسخ می گذاشت، چون به یادش نبودیم.

طالب 1
۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۴۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
نویسنده :  حضرت امام خمینی (ره)
خداوند تبارک و تعالی چون به بندگانش عنایت داشته به آنان عقل داده ، نیروی تهذیب و تزکیه عنایت فرموده ، انبیاء و اولیاء فرستاده تا هدایت شوند و خود را اصلاح نمایند و دچار عذاب الیم جهنم نگردند و اگر این پیشگیریها مایه تنبهو تهذیب انسان نگردد خدای مهربان از راههای دیگر او را متنبه می سازد، یا گرفتاریهای گوناگون ، ابتلائات ، فقر، مرض و... آنان را متوجه می نماید، مانند یک طبیب حاذق ، یک پرستار ماهر و مهربان می کوشد که این بشر مریض را از بیماریهای خطرناک روحی علاج بخشد. اگر بنده مورد عنایت حق باشد، این ابتلائات برایش پیش می آید تا بر اثر آن به حق تعالی توجه پیدا کند و مهذب گردد اگر از این راه هم نتیجه ای بدست نیامد و بشر گمراه ، معالجه نشده و استحقاق نعمتهای بهشتی را نیافت در موقع )نزع ( و جان دادن فشارهایی بر او وارد می کند، بلکه برگردد و متوجه شود باز هم اگر اثر نبخشید در قبر و عالم برزخ و در عقبات هولناک بعد از آن فشارها و عذابهایی وارد می آورد تا پاک و منزه گردد و به جهنم نرود. تمام اینها عنایاتی است از جانب تعالی که از جهنمی شدن انسان جلوگیری نماید. اگر با تمام این عنایات و توجهات حقه باریتعالی معالجه نشد چطور؟ ناچار نوبت آخرین علاج ، که همانا داغ کردن است می رسد چه بسا که انسان ، مهذب و اصلاح نشود، و این معالجات مؤ ثر واقع نگردد و محتاج باشد که خداوند کریم مهربان ، بنده خود را به آتش ، اصلاح کند همانند طلایی که باید در آتش خالص و پاک گردد این تازه مربوط به آن دسته از بندگانی است که دامنه گناه و معصیت آنان تا آن درجه گسترده نشده باشد که رحمت و عنایت حق تعالی از آنان بکلی سلب گردد و هنوز لیاقت ذاتی برای بهشت رفتن داشته باشند.خدا نکند که انسان بر اثر کثرت معاصی از درگاه حضرت باریتعالی رانده و مردود گردد و از رحمت الهی محروم شود که جز رحمت و عنایت الهی محروم گردید و مورد خشم و غضب و عذاب او واقع شوید. مبادا اعمال شما، کردار و گفتار شما طوری باشد که توفیقات را از شما سلب کند و جز خلود در نار برای شما راهی نباشد
 
پی نوشت:
جهاد با نفس یا جهاد اکبر/حضرت امام خمینی (ره)
 
طالب 1
۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۴۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر
                                            
سلام و درود بر دوستان عزیزم

انشاالله امشب در حرم حضرت عشق مولانا علی ابن موسی الرضا علیه السلام دعا گویتان هستم.

صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام و...

التماس نور

طالب 1
۲۴ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ نظر

اگر کسی‌ در راه‌ سیر و سلوک‌ و بطور کلّی‌ غیر از این‌ راه‌، غیر از خدا چیزی‌ را بخواهد، خداوند را نخواسته‌ است‌؛ و همان‌ خواست‌ او که‌ نفسانی‌ است‌ مانع‌ از وصول‌ وی‌ به‌ ذات‌ اقدس‌ حقّ خواهد شد. اگر بهشت‌ بخواهی‌ و یا حوریّه‌ و غِلمان‌ بطلبی‌، خدا را طلب‌ ننموده‌ای‌! اگر مقامات‌ و درجات‌ بخواهی‌، ممکنست‌ خداوند به‌ تو مرحمت‌ کند، ولی‌ خدای‌ را نخواسته‌ای‌ و در همان‌ مقام‌ و درجه‌ میخکوب‌ شده‌ای‌، و ارتقاء از آن‌ درجه‌ برای‌ تو محال‌ است‌. چون‌ خودت‌ نخواسته‌ای‌ و نطلبیده‌ای‌!

طالب 1
۲۳ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۵ نظر
نویسنده: حضرت امام خمینی (ره)
 
ماهر چه داریم و هر چه بر ما می‌گذرد از حب نفس است و از این انانیت است. «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» یک چنین تعبیری است، از همه دشمن‌ها بدتر است، از همه بتها بزرگتر است، مادر بتها است. مادر بتها، بت نفس شماست. از همه بتها بیشتر انسان به این[نفس] عبادت می‌کند، توجهش به این بیشتر است وتا این بت را نشکند نمی‌تواند الهی بشود، نمی‌شود هم بت باشد و هم خدا، این نمی‌شود هم انانیت باشد و هم الهیت باشد، تا از این بیت، از این بتخانه از این رها نشویم و پشت نکنیم به این بت، و رو نکنیم به خدای تبارک و تعالی و از این خانه خارج نشویم، یک موجودی هستیم به حسب واقع بت‌پرست و لو به حسب ظاهر خدا پرست باشیم، ما خدا را به لفظ می‌گوییم و آنکه در دل ما است خود ما است، خدا را هم برای خودمان می‌خواهیم، اگر خدا هم بخواهیم برای خودمان، لفظا می‌ایستیم و نماز می‌خوانیم:«ایاک نعبد و ایاک نعستعین» می‌کوییم ولی‌ واقعا‌ عبادت‌، عبادت نفس است وقتی که توجه به خود باشد، همه جهات خودم باشد، همه چیز را برای خودم بخواهم، همه این گرفتاریهایی که برای بشر است از این نقطه شروع می‌شود همه این گرفتاریها از انانیت انسان است، تمام جنگهای عالم از این انانیت انسان پیدا می‌شود.
منبعتفسیر سوره حمد ص30

طالب 1
۲۲ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۴۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
بدان که هر علم و عملی که انسان را از هواهای نفسانی و صفات ابلیس دور کند و از سرکشی های نفس بکاهد، آن عمل نافع الهی و عمل صالح مطلوب است و به عکس ، هر علم و عملی که در انسان عجب و سرکشی ایجاد کند یا دست کم از صفات نفسانیه و رذائیل شیطانیه انسان را مبرا نکند، آن علم و عمل از روی تصرف شیطان و نفس اماره است ... و میزان در سیر و سلوک حق و باطل ، قدم نفس و حق است و علامت آن را از ثمراتش باید دریافت 1
 
منبع: شرح حدیث جنود ، نوشته حضرت امام خمینی (ره)
 
پی نوشت:
 


1- شرح حدیث جنود، ص 339

طالب 1
۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

درس اخلاق، گفتنی نیست، عمل کردنی است.


طالب 1
۱۳ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

بدترین رهزن انسان در این سفر همان «نفس امّاره» است که شعله جوّاله است. اگر کسی اهل این راه باشد، منشور خلافت را مطالعه کرده باشد و نخواهد بر اساس جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا حرکت کند، بلکه بکوشد وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ را هم مورد عمل قرار دهد، دل او باز می‌شود، شرح صدر پیدا می‌کند؛ شرح صدر که شد، گوشِ دل، چشم دل، شامّه دل، لامسه دل، حواسّ دیگر دل باز می‌شود که گاهی به صورت یعقوب جلوه می‌کند إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ، گاهی به صورت ختمی نبوّت(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) جلوه می‌کند «إِنِّی لَأجِدُ نَفَسَ الرَّحمَنِ یأتِینِی مِن قِبَلِ الیَمَنِ». اگر انسان اینها را مطالعه کرد از درون خودش که شعله جوّاله‌ای می‌جوشد، از آن هم باخبر می‌شود، فرمود: کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ  لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ. اگر کسی اهل علمِ یقین باشد، هم‌اکنون که در دنیاست جهنم را می‌بیند.

ایت الله جوادی


طالب 1
۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۴۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر
معنایش (منظور معنای تکبیر است ) این است که خدا ازهمه چیز بزرگتر ، یا از آنکه به وصف درآیدیا به حواس انسان ادراک شود و از آنکه بتوان او را با مردمان مقایسه نمود ، بزرگتر است . ابو حامد غزالی می گوید:
«چون زبان به تکبیری گشودی ، سزوار است که قلبت آن را تکذیب نکند و چنانچه اگر در قلبت برای تو چیزی از خدای متعال بزرگتر بود ، آنگاه خدای بزرگ به دروغگو بودن تو شهادت می دهد، هر چند که در مقام زبان در ست سخن گفته ای ، همانگونه که خداوند در قرآن ، در باره منافقین شهادت داده است:
«هنگامیکه منافقین بسوی تو (پیامبر) می آیند، گواهی به پیامبریت می دهند. وخداوند گواهی می دهد که آنها دروغگویند.»1
پس اگر بر نفست هوای نفس غالبتر بود تا فرمان خدا، و تو از هوای نفست پیش از خدا پیروی می کردی ، به تحقیق نفس خود را «اله» و«معبود» خویش گرفته ای و آنرا بزرگ نموده ای . و کلام «الله اکبر» تنها سخنی بر زبانت بوده ، قلبت از مساعدت و همراهی با آن سرباز زده است . و چه خطری برای انسان بزرگتر از این است که ، امید به توبه و استغفار و لطف و کرم و عفو الهی نداشته باشد. 2
امام صادق (علیه السلام )می فرماید:
«چون تکبیر نماز را گفتی ، همه موجودت از آسمان بلند تا زمین و مابین آن ، هر چه که هست را در مقابل عظمت و کبریای خداوند، کوچک ونا چیز بدان ،‌زیرا که چون بنده‌ی نماز گزار تکبیر گوید وقلبش بر خلاف اظهار او بود و از حقیقت تکبیر بی خبر باشد، از جانب پروردگار متعال خطاب می رسد که : «ای بنده‌ی دروغگو آیا به من خدعه می زنی؟»
سوگند به عزت وجلالم ، از حلاوت و ذکر خود، تو را محروم می کنم، و از مقام قرب و سرور به مناجات خود ، تو را دور گردانم.»
پس هنگام نماز ، قلبت را بنگر ، اگر شیرینی نماز را حس کردی و سرور و شادی را در نفست یافتی و قلب خود را از مناجات ، با خدا و سخن گفتن با او ، شاد و متلذّذ می یابی ف بدان که در تکبیر خود صادقی و اگر اینگونه نبود ولذت مناجات خود را در حق نیافتی و از درک شیرینی عبادت محروم بودی ،
 بدانکه خدا تو را دروغگو شناخته واز درگاه خود رانده است3
 
منبع: بنیادهای اخلاق اسلامی ، علامه سید عبدالله شبر،چاپ دوم سال 1369،‌ناشر/بنیاد فرهنگی امام المهدی (عج) صفحه147
پی نوشت:


1. سوره منافقون آیه 1
2. احیاء العلوم ، جلد اول ، صفحه 166
3. مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه ، شرح عبدالرزاق گیلانی، باب سیزدهم ، صفحه 91


 

 

طالب 1
۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر
نویسنده :حضرت امام خمینی (ره)
 پسرم !
چه خوب است به خود تلقین کنی و به باور خود بیاوری یک واقعیت را، که مدح مداحان و ثنای ثناجویان چه بسا که انسان را به هلاکت برساند واز تهذیب دور و دورتر سازد. تأثیر سوء ثنای جمیل در نفس آلوده ما مایه بدبختی ها و دورافتادگی ها از پیشگاه مقدس حق جل و علا برای ما ضعفاء النفوس خواهد بود و شاید عیب جویی ها، و شایعه پراکنی ها برای علاج معایب نفسانی ما سودمند باشد..1
 
 
منبع:نقطه عطف ، حضرت امام خمینی (ره)
 
پی نوشت:
 


1 ‎نقطه‎ ‎عطف‎ ‎،‎ ‎ص‎ ‎‏29‏‎ ‎و‎ ‎‏30‏
طالب 1
۰۹ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر
بالجملة ما برای زنده نمودن دل ، ذکر1خدا و خصوص اسم مبارک یا حی یا قیوم با حضور قلب مناسب است ... و از بعض اهل ذکر و معرفت 2منقول است که در هر شب و روزی ، یک مرتبه در سجده رفتن و بسیار گفتن لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین3برای ترقیات روحی خوب است و از بعضی سالکان4 آخرت نقل فرموده که چون ازحضرت استاد خود فایده این عمل را شنید، در هر شبی و روزی یک مرتبه سجده می رفت و هزار مرتبه این ذکر شریف را می گفت و از بعضی دیگر نقل فرموده که سه هزار مرتبه می گفت 5و از حضرت زین العابدین و سید الساجدین علی بن الحسین علیهماالسلام منقول است که سنگ خشن زبری را ملاحظه فرمود، سر مبارک را بر آن نهاد و سجده نمود و گریه کرد و هزار مرتبه گفت : 6 لااله الاالله حقا حقا، لااله الاالله تعبدا و رقا، لااله الاالله ایمانا و تصدیقا7.
 
منبع :
شرح حدیث جنود نوشته حضرت امام خمینی (ره)
پی نوشت:


1- ذکر: مقصود از ذکر در اینجا ذکر زبانی است که پایین ترین درجات آن می باشد. اما مرحله بالای ذکر، ذکر قلبی است و آن توجه به حق تعالی و غفلت از ماسوای اوست (شرح گلشن راز و شرح منازل )
2- اهل معرفت و اهل ذکر: به موعظه بعدی مراجعه می شود.
3 -خدا و معبودی جز تو نیست ، تو منزه هستی ، همانا من از ستمگران می باشم (انبیاء / 87)
4- سالکان راه آخرت : (اصحاب قلوب یا اهل الله ) کنایه از مردان خدا واهل معرفت و سالکان الی الله است و اصطلاح ارباب کشف نیز به کسانی گویند که حقایق این باطن این عالم را بر اساس مراتبی که دارند برایشان تجلی کرد و به چشم دل آن را مشاهده کرده اند (فرهنگ اصطلاحات عرفانی ، سجادی )
5- المراقبات ، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ، (ره ) ص 123
6- وسائل الشعه ، ج 6، ص 382
7-شرح حدیث جنود، ص 125.


 

طالب 1
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر
  • سیر روح یکی از توانایی‌های مهم آن است. با تکرار اسماء الهی سیر روح شدت می‌گیرد و قربش به خداوند شدیدتر می‌شود. چون جنس روح، جنس وجود است و وجود شدت و ضعف دارد، پس روح انسان هم شدت و ضعف دارد.

طالب 1
۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر
مرحوم آخوند کاشی (رحمه الله) مشغول وضوگرفتن بودند.
 
که شخصی باعجله آمدوضوگرفت وبه داخل اتاق رفت وبه نماز ایستاد.
 
با توجّه با این که مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی مؤدّب وضو می گرفت
 
و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا می آورد؛ تا وضوی آخوند تمام شود،
 
آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود.
 
به هنگام خروج با مرحوم کاشی رو به رو شد.
 
ایشان پرسیدند: چه کار می کردی؟ ....گفت: هیچ.

فرمود: تو هیچ کار نمی کردی...؟

گفت: نه! می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند.
 
آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی؟

گفت: نه! 
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی.

گفت: نه آقا اشتباه دیدی.

سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟

گفت: فقط آمده بودم بگویم من یاغی نیستم، همین.

این جمله در مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی تأثیر گذاشت.
 
تا مدّت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان
 
با حال خاصی می فرمود: من یاغی نیستم.

الهی و تجرأت بجهلی

طالب 1
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت امیر [علیه السلام] در یکی از خطبه ها فرمودند که:

هفت مصیبت بزرگ است که از آنها به خدا پناه می‌برم: «عالمی که بلغزد، عابدی که از عبادت خسته و فرسوده گردد، مؤمنی که محتاج شود، امینی که خیانت ورزد، توانگری که ندار گردد، عزیزی که خوار گردد، فقیری که رنجور گرد.»

شخصی ایستاده گفت: ای امیر مؤمنان! تو پیشوای مایی، سخنی دارم جواب فرما و آن این است که چرا هر چه دعا می‌کنیم مستجاب نمی‌شود با آنکه خداوند می‌فرماید: «اُدعُونی أستَجِب لَکُم». [1]

فرمود:به علّت آنکه دل‌های شما به هشت علّت خیانت‌کار است:

اول: آنکه خدا را شناختید ولی به دستور او عمل نکردید؛ در این صورت معرفت خدا چه سودی دارد؟!

دوم: به پیغمبر ایمان آوردید ولی به سنن او رفتار نکردید؛ پس کو ایمان شما؟!

سوم: قرآن را کتاب خود دانستید و به آن عمل ننمودید.

چهارم: ادّعا می‌کنید که از آتش می‌گریزید و در عین حال پیوسته رو به آتش می‌روید.

پنجم: گفتید که طالب بهشتید ولی به واسطه اعمال زشت خود، پیوسته از بهشت دور می‌شوید.

ششم: نعمت پروردگار را خوردید و کفران کردید.

هفتم: خداوند علیّ أعلی شما را به دشمنی شیطان خواند ولی شما پیروی کردید.

هشتم: عیب های مردم را جلوه داده و معایب خود را کتمان نمودید.

بنابراین برای استجابت دعا باید خود را از خواهش‌های نفس و شرک و معصیت پاک کرد، آنگاه دعا نمود.» [2]

_________________________________________________

[1]ـ سوره غافر (40) قسمتی از آیه 60.

[2]ـ مطلع انوار، ج 12، ص 318.

طالب 1
۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی در گفتاری با موضوع اهمیت شب قدر گفت: در شب قدر اگر بار خودبینی را بر زمین بگذاریم، پرواز آسان است.

«بسم الله الرحمن الرحیم

در شب قدر، سخن از «لَیلَة القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است» که انسان یک شبه ره هشتاد ساله می‌رود، این راه دشوار نیست. اگر دشوار بود ما را امر نمی‌کردند، دعوت نمی‌کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می‌شود. وقتی سبک شد، پروازش آسان است! این پرکشیدن با سنگین بال و سنگین بار بودن ممکن نیست.

اگر قرآن به سر می‌گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دوستی سفره‌ای پهن می‌کند، مائده الهی و مَأدبة الهی می‌چیند، مهمان‌های خود را به بهترین وجه پذیرایی می‌کند. وقتی مهمان‌ها برخاستند، سفره برچیده می‌شود، آن ریزه‌های سفره را می‌ریزند؛ مرغ‌ها آن ریزه‌های سفره را می‌چینند.

ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه‌های سفره تکان‌ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟!

به ما گفتند: هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک می‌کند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همت اوست. اگر ما به اندازه همت مان دولت قرآن را و دولت قدر را می‌توانیم ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب بکنیم. هرگز نمی‌توان گفت: چون ما ظرفیت‌مان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همه ثواب.

سخن صائب، ثواب، منزه از خطا، مبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم، هم مظروف، یعنی خدا دو فیض دارد: با یک فیض ظرفیت می‌دهد با فیض دیگر این ظرف را پُرِ از مظروف می‌کند و به تعبیر اهل معرفت اگر هر فیضی به اندازه ظرفیت باشد که ما اِبداع نخواهیم داشت. ما هم از خدا قابلیت طلب بکنیم، هم مقبول را بخواهیم. هم ظرف طلب بکنیم، هم مظروف طلب بکنیم. این همت اگر در ما زنده شد؛ هرگز نمی‌گوییم لیاقت ما همین مقدار بود. از ما خواستن و از ذات أقدس إله اِجابت کردن!

بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلة القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است. ریزه‌های این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائج‌اش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَادیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود شب قدر یعنی شبی که خِیر مِنْ ألفِ شَهر. اگر وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردن‌اش هم مشکل‌تر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کوله بار خودبینی و خودخواهی و دنیا طلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش.»

طالب 1
۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین  و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین

حضرت علامه طهرانی رضوان الـله علیه

بنابر آنچه از اخبار و احادیث معصومین علیهم السلام استفاده می شود اعتبار و اهمیت و شاخصۀ ماه مبارک رمضان در وجود شب قدر است و این شب است که ماه رمضان را از سایر ماهها متمایز و جدا گردانیده است.

ماه رمضان یکی از مهمترین منّتهای الهی است که در طول سال به بندگانش عطاء فرموده است زیرا در موقعیّت و شرائط روزه است که بنده با قطع تعلّقات حیوانی بر شدت اتّصال خود با پروردگار می افزاید و این موقعیّت در سایر زمانها کمتر نصیب خواهد شد و لذا بزرگان از اهل معرفت تمامی سه ماه رجب و  شعبان و رمضان را به روزه می گذراندند ، چنانچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این مطلب نقل شده است.

آمادگی انسان و استعداد برای جذب نفحات قدسیه الهی در این شرائط حاصل می شود. چنانچه پرهیز از گناه و انحراف از رضای الهی و تجرّد نفس از شهوات و غفلتها در هنگام گرسنگی و موسم روزه کاملاً مشهود و ملموس است.

سالکین راه خدا باید این سه ماه خصوصاً ماه مبارک رمضان را قدر بدانند و بر هر چه بیشتر مراقبه در رفتار و گفتار و پندار تأکید ورزند که مراقبۀ بیشتر موجب تجرّد نفس و در نتیجه قرب بیشتر و استفاضه از انوار بهاء الهی خواهد بود.

بزرگان طریق در توصیه به شاگردان خود حتی آنان را از فکر خلاف رضای الهی بر حذر می داشتند و آنرا موجب کدورت نفس و محرومیّت از استجلاب فیوضات خاصّه بر می شمردند.

صحبتهای زاید و بی محتوا ، انباشتن ذهن از اخبار و تصاویر، پرخوری در هنگام سحر و افطار ،رفت و آمد با اهل دنیا و شب نشینیهای تلف کننده فرصتها و وقت ،مشاجره بر سر امور عبث و لغو ،پرداختن به عیوب دیگران و غفلت از عیوب خویش ، عدم رعایت در مسائل اجتماعی و داد و ستدهای روز مره ، شرکت در مجالس و هیأتهائی که بیشتر به جنبۀ تفاخر و اهواء نفسانی می پردارند و با سر و صدا و شلوغی و ازدحام و تبلیغ ها و جار و جنجالها و اعلانها در وسایل ارتباط جمعی در صدد رونق بخشیدن به مجلس و محفل خویشند ، تماماً انسان را از ادراک فیض و نفحات این ماه عظیم و فرصت استثنایی و  غیر قابل جبران محروم خواهد ساخت.

اهمیّت رعایت این مراقبه سترگ در ظهور و تجّلی شب قدر برای انسان روشن می شود، شبی که مقدّرات یک سال انسان را رقم می زند و سرنوشت یک سال آینده درآن شب گرفته خواهد شد.

و لذا هر چه انسان دراین مدت از ماه مبارک رمضان در صدد تصفیه باطن و تزکیه نفس برآید کم کار کرده است. در شب قدر به میزان اتصال هر شخص با ولیّ کامل که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه می باشد تقدیر او رقم می خورد وکیفیت ارتباط انسان با نفس حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) نقش تعیین کننده ای در سرنوشت سال آینده او دارد و به هر اندازه که این اتصال خالص تر و بی غلّ وغش تر و بی شائبه تر و صاف و پاکیزه تر باشد به همان میزان نسبت توفیق سعادت ایّام و روزگار او تغییر خواهد کرد.

اولیای الهی که نفسشات متّحد با آن بزرگوار است و همیشه با او معیّت و وحدت دارند در تقدیر شب قدر تجلّی ولایت کلیه و فناء در نفس ملکوتی آن حضرت برایشان تقدیر می شود، وسایر افراد حسب  معرفت و ادراکشان به ساحت مقدس آنحضرت در مراتب مختلف و درجات گوناگون قرار می گیرند.

و لذا در شب قدر انسان باید حساب خود را با خدای خود و واسطۀ فیض در عالم وجود پاک و تصفیه کند و ببینید که واقعا چه جایگاهی در نزد خدای متعال و آن حضرت برای خود مهیّا نموده است.

قرب به ساحت ولایت صرفاً با رفتن به این طرف و آنطرف و شرکت در مجالس و فریاد به تعجیل ظهور و داد و بیداد حاصل نمی شود. قرب به آن بزرگوار بر اساس فهم و معرفت و درایت است و باید بیشتر به این مسئله اندیشید و تصمیم جدّی در این مسئله و نکته حیاتی گرفت.

مرحوم علامه طهرانی قدس الله نفسه الزکیه که قطعاً و یقیناً از مصادیق اولیاء و عرفای الهی بودند که نفس قدسی شان با روح و جان و سرّ و قلب ولی إمکان عجل الله فرجه الشریف معیّت و اتحاد و وحدت داشت ، پیوسته شاگردان و تلامذه خود را به ادراک هر چه بیشتر شب قدر و رعایت مراقبۀ بیشتر و توسّل به قطب عالم إمکان در شب قدر توجیه می نمودند و آنرا رمز توفیق در جلب نفحات و فیوضات الهی در سال آینده می دانستند.

اینک سخنرانی ایشان در شب قدرِ یکی از سالهای آخر اقامت ایشان در مسجد قائم بنظر اعزّه و احبّه می رسد ، باشد که از نفحات انفاس قدسیه اولیای الهی توفیق حق رفیق طریق گردد وگوشۀ چشمی به موالیان و شیعیان مولی امیر ألمؤمنین علیه السلام بنمایند.

آنانکه خاک را بنظر کیمیا کنند                                     آیا شود که گوشۀ چشمی بما کنند

 

طالب 1
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر