طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۵۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

برداشتی از بیانات حضرت آیت الله جوادی:

ماه فروردین زمان تحول در نظام طبیعت است.این وصف طبیعت است و عید محسوب نمیشود.عید اهل راه ماه مبارک رمضان است.

اینکه زمین به دور خورشید میگردد و یکسال به اتمام میرسد.به ما ارتباطی ندارد.گردش ما به دور خورشید ولایت عید ماست.پیشرفت ما میزان حرکت ماست به جلو.ما باید رشدمان را با حرکت به جلو تعریف کنیم.

در فروردین دو اتفاق می افتد:

1.خوابیده ها بیدار میشوند.

2.مرده ها زنده میشوند.

ما هم باید بیاموزیم که جهات عقلی مرده را زنده کنیم و بعضی اندیشه های خوابیده را بیدار سازیم.


طالب 1
۲۹ اسفند ۹۲ ، ۰۳:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

انسان به‌واقع «حیوان ناطق» نیست، بلکه محل ظهور همة اسماء الهی است. و قلبش محلی است که حق در آن محل، خود را به نمایش می‌گذارد.« عَلَّمَ آدَمَ الْاَسْماءَ کُلَّها(32/بقره)» . و شریعت در همة ابعاد خود متذکر این حقیقت درونی انسان‌ است تا انسان‌ها از طریق شریعت الهی، آنچه را مانع ارتباط صحیح با خود راستین آنها است از میان بردارند. پس یک رابطة دوطرفی بین «خودشناسی و فهم شریعت» و بین «عمل به شریعت و خودشناسی» وجود دارد. مهم آن است که از طریق معرفت نفس؛ منظر خود را به شریعت تصحیح کنیم تا انتظاراتمان از آن برآورده شود.

ده نکته معرفت نفس.استاد طاهرزاده



طالب 1
۲۹ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۰۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آفریدگارا!

برای خودم نابودی نمی بینم و هستم که هستم که هستم و هستم که هستم که <تا> و <الی> و <حتی> با بودم سازگار نیست.

یاریم فرما تا در این کشتزار پاک بلد طیب تخم نیک بختی برای ابدم بکارم,و در این بازار گرم... سرمایه ای تحصیل کنم که به کارم آید.


حضرت علامه حسن زاده


طالب 1
۲۸ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۱۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

                       


فرزند ارجمندم، از اکنون باید بر قدم صدق یوسف صدّیق سلام الله علیه بوده باشد که:

در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است
ورنه هر گبری به پیری می‌شود پرهیزگار


- فرزندم! خود را باش. این داعی حسن حسن زاده آملی دینداری متمسّک به ذیل ولایت محمّد و ال محمّد صلوات الله علیهم با دلیل و برهان است، نه به تقلید و اتّباع از این و ان…

 - ای فاضل فرزانه و فرهیخته و فرزام! در صنایع انسان‌ها دقّت بسزا بفرما که همه‌ی آن‌ها را دین و آیین است؛ یعنی هر یک را در نحوه‌ی نگاهداری و اعمال ان برنامه‌ای خاصّ است که باید بدان برنامه اگاهی داشت و ان صنعت را به دستور آن برنامه به کار برد تا آن صنعت در کارش درست نتیجه دهد، و اگر مطابق دستورش به کار نرود، یکبارگی دچار اختلال و فساد و زوال می‌شود و مشکلات و حوادث بد پیش می‌آورد. آن دستور دین آن صنعت است، و هیچ صنعتی بی دین و دینداری پایدار و استوار نمی‌ماند.

- این همه صنایع برّی و بحری و فضایی شگفت ساخته‌ی قطرات نطفه‌اند؛ یعنی قطره نطفه‌ای در دو کارخانه حیرت اندر حیرت الهی که یکی زهدان مادر عزیز و دیگر همین نشأه گرامی دنیای مشهود ما که رحم دوم است؛ چنان دارای صورت دلنشین و بینش و دانش این چنین شده است که این همه صنایع شگفت از وی به منصّه ظهور رسیده است.

- نخست تأمّل بفرما که چگونه قطره نطفه‌ای، انسانی این چنینی شده است.

- و پس از آن تدبّر بفرما که چگونه به اختراع این همه صنایع بوالعجب دست یافته است، و سپس تعقّل بفرما که همه صنایع این نطفه را دین و آیین است. ایا آن کس که نطفه‌ای کذایی را چنین صورت و صنعت دلنشین چیره دست مخترع و مبتکر صنایع حیرت‌آور به بار آورده است، او را بی دین و بی آیین افریده است؟!

- عزیزم! کشیک نفس بکش تا انسانی الهی شوی، و در عداد مقرّبین در آیی و وارداتی آن سویی عایدت شود.

- و بدان که علم و عمل دو حقیقت انسان سازند و علم، امام عمل است، و اکنون هنگام تحصیل علم و اعتیاد به عمل صالح آن عزیز است، به انتظار فردا مباش که به فرموده‌ی انسان آگاهی:

در جوانی به خویش می‌گفتم    شیر شیر است گر چه پیر بود

تا به پیری رسیده‌ام دیدم          پیر پیر است گر چه شیر بود


کتاب پندهای حکیمانه


طالب 1
۲۸ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

                       


حضرت علاّمه طهرانی قدّس‌اللـه‌نفسه‌الزّکیّة کرارا مى‌فرمودند: مسیر أهل توحید و عرفان با مسیرهاى دیگر از قبیل أهل کشف و کرامات متفاوت است. راه خدا، راه تهذیب و فناست و با راهى که بعضى دراویش و دیگران پیش گرفته و نفس را تقویت نموده و فربه مى‌کنند، در دو قطب مخالف قرار دارند. ریاضت‌ها و مجاهدت‌هاى آنها براى پروارکردن نفس و افزودن به قواى آن است، أمّا أهل توحید نفس را در زیر سنگ‌هاى ریاضت و مجاهده آسیا کرده و لِه مى‌نمایند و مُعترف به عجز و نیستى خود مى‌گردند. از این رو در مدّت حیات ایشان أبدا دیده نشد که با أفرادى که در مسیرتقویت نفس بوده و گمشده خود را غیرتوحید حضرت پروردگار مى‌دانستند، اگرچه انسان‌هاى خوب، أهل تهجّد و زهد و ایثار بودند، حشر و نشرى داشته باشند.و مى‌فرمودند: راه ما جداست!

و نیز تاکید میکردند: مبادا فریفته کسانى شوید که طىّ‌الأرض و کیمیا دارند یا مریض شفا مى‌دهند و إخبار از مغیّبات دارند؛ اینها همه از آثار تقویت نفس است. عیار أفراد را باید با توحید و رضا و تسلیم در برابر حضرت پروردگار محک زد تا سره از ناسره مشخّص گردد. کسى به خدمت ایشان آمده بود و مى‌گفت: فلان مریض را شفا دادم! ایشان فرمودند: اگر خودت نیز مریض شوى، مى‌توانى خودت را هم شفا بدهى؟ گفت: نه! والد معظّم فرمودند: گیر کار اینجاست که شما در عالم نفس گرفتارید و إلّا برایتان فرقى نمى‌کرد که خود را شفا بدهید یا دیگرى را. انسان موحّد اگر مریض شود و بخواهد، به یک حبّه قند سوره حمد را مى‌خواند و خود را شفا مى‌دهد!

نور مجرد صفحه ۷۲۸ 


طالب 1
۲۶ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۰۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

                      


حضرت آقا(علامه طهرانی)نیز بخاطر لیاقت و محرم راز بودنشان، از تمامى اولیاء الهى که با ایشان مرتبط بوده و بهره‌هاى معرفتى و تربیتى مى‌برده‌اند أسرارى دارند که برخى را در گوشه و کنار ثبت نموده‌اند. راجع به علّامه طباطبائى أعلى الله مقامه الشّریف نیز مطالبى از این قبیل دارند که به نمونه‌اى اشاره مى‌کنیم «... در روزى که در بنده منزل به نهار تشریف آورده بودند پس از نهار فرمودند: در نجف اشرف بودم، بعد از نماز صبح که نشسته بودم در حال توجّه و خلسه، حضرت علىّ بن جعفر سلام الله علیهما به من نزدیک شد به اندازه‌اى که نَفَس آن حضرت گویا به صورت من مى‌خورد، و فرمود: «قضیّه توحید در وجود، از اصول مسلّمه ما اهل بیت است.» [۱]

مهر تابان ص۴۳۲


طالب 1
۲۶ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۵۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

                        

حضرت آیه الله العظمی بهاء الدینی (ره) عارف کامل و واصل بالحق در باره توسل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می فرماید:«ما می دانیم هر چه را که حضرت فاطمه (س) امضا کند از نظر پیامبر و ائمه امضا شده است که هیچ حرفی روی آن نیست .


 

طالب 1
۲۶ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۴۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۶ نظر

برادر جان!غم مخور که خوش فرمود:


سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم

        

                                                            که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته



طالب 1
۲۶ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۴۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

شب عید وضعیت فقرا اورژانسی هست!

شب عیدی کمک کن بعضی به ضروریات زندگی محتاجند.نگو من میخوام فرشم را عوض کنم.مبلم را عوض کنم.

تو که فکر تجملی اون بنده خدا مانده که جواب فرزندش را چی بدهد.بچه که سر در نمی اورد.

خدا میفرماید:الفقرا عیالی     فقرا خانواده ی من هستند.

آقا یادمان نرود درس حضرت فاطمه را!

شب عروسی اونگونه انفاق کردند.و بعد از سه شب به ان نحو .

الگو بگیریم.


طالب 1
۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۵۳ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ نظر
دستورالعملی که عارفی در ایام فاطمیه بیان کرد:
بکوشید یک رابطه ی خاص با حضرت فاطمه سلام الله داشته باشید.که فقط خودتان بدانید و خدا.مثلا بگویید من هر روز دو رکعت برای نماز میخوانم یا هر روز یک صدقه ویژه برای حضرت میدهم و...حداقل یک کار را دائم برای حضرت انجام بده تا زنده ای کارت برقرار باشد قطع نکن در سفر زمان بیماری و...اینرا فقط خودت بدانی و خدا و این را ذخیره داشته باش.اون روزی که کارت گیر میکند آنجا بگویی من این گنج را دارم.

+دعا های حضرت است که ما میتوانیم زندگی کنیم شما گاهی پیش میاید که میگویی اون مشکل مرتفع شد نمیگی چه جوری؟میدانی کیا دعا کردند؟کیا مشکل رو مرتفع کردند تو با یک الحمدالله تمامش میکنی؟

طالب 1
۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۶ نظر

شنیده اید که وسایل فرار سقراط را از زندان فراهم کردند؛ اما او گفت فرار ، بی احترامی به قانون میهن ام است؛ همیشه قانون ، مرا حفظ کرده ؛ یک بار هم من قانون را حفظ کنم.


طالب 1
۲۳ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۵ نظر

پس هان ای برادر!

وقت تهیّه سفر عقبی از آن تنگ تر است که ما مسافران را فرصت بار بستن ،

چه جای فارغ نشستن و سخنان بی فایده گفتن؟


طالب 1
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۲۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

تحمل اذیت مردم اولین مرحله از چهار مرحله موت است .در حدیث است که  عمل بنی آدم خالص نمی شود مگر اینکه چهار مرحله موت را طی کند اولین مرحله موت ، موت احمر است موت احمر تحمل اذیت مردم است مقامی که فقط با تحمل اذیت میتوان به آن رسید .تحمل اذیت مردم اولین مرحله از چهار مرحله موت است .در حدیث است که  عمل بنی آدم خالص نمی شود مگر اینکه چهار مرحله موت را طی کند اولین   مرحله موت ، موت احمر است موت احمر تحمل اذیت مردم است مقامی که فقط با تحمل اذیت میتوان به آن رسید .


طالب 1
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

                                   

طالب 1
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

امام خمینی(قدس سره):


بدترین خارهای طریق کمال و وصول به مقامات معنویه، که از شاهکارهای بزرگ شیطان قطاع الطریق است، انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است که این انکار و جحود، سرمایه تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خمود است و روح شوق را، که براق وصول به کمالات است، میراند و آتش عشق را، که رفرف معراج روحانی کمالی است، خاموش می کند، پس انسان را از طلب باز می دارد. به عکس، اگر انسان به مقامات معنویه و معارج عرفانیه، عقیدت، خالص کند و ایمان آورد، چه بسا شود که این خود به آتش عشق فطری که در زیر خاک و خاکستر هواهای نفسانیه خمود شده، کمک و مدد کند و نار اشتیاق را در اعماق قلب، روشن کند و کم کم به طلب برخیزد و به مجاهده قیام کند تا مشمول هدایت حق و دستگیری آن ذات مقدس شود.

اربعین حدیث، ج 2 ص164


طالب 1
۲۰ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۴۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۵ نظر

                                                        

اى عزیز!

اى مطالعه‌کننده این اوراق!

اگر تعللى کنى، فرصت از دست مى‌رود. اى برادر من! این امور را تعویق نینداز که تعویق انداختنى نیست. چه‌قدر آدم‌هاى صحیح و سالم با موت ناگهانى از این دنیا رفتند و ندانیم عاقبت آنها چیست؟ پس فرصت را از دست مده و یک دم را غنیمت شمار که کار خیلى اهمیت دارد و سفر خیلى خطرناک است.

دستت از این عالم، که مزرعه آخرت است، اگر کوتاه شد، دیگر کار گذشته است و اصلاح مفاسد نفس را نتوانى کرد، جز حسرت و حیرت و عذاب و مذلّت نتیجه نبرى.

اولیاى خدا آنى راحت نبودند و از فکر این سفر پر خوف و خطر بیرون نمى‌رفتند.

حالات على بن الحسین، علیهما‌السلام، امام معصوم، حیرت‌انگیز است.

ناله‌هاى امیر‌المؤمنین علیه‌السلام، ولىّ مطلق، بهت‌آور است.

چه شده است که ما این طور غافلیم؟

کى به ما اطمینان داده؟ جز شیطان که کارهاى ما را از امروز به فردا مى‌اندازد؛ مى‌خواهد اصحاب و انصار خود را زیاد کند و ما را با خلق خود و در زمره خود و اتباع خود محشور کند؟

همیشه آن ملعون، امور آخرت را در نظر ما سهل و آسان جلوه دهد و ما را با وعده «رحمت خدا» و «شفاعت شافعین» از یاد خدا و اطاعت او غافل کند. ولى افسوس که این اشتها کاذب است و از دام‌هاى مکر و حیله آن ملعون است.

پس انسان باید در همین عالم، این چند صباح را مغتنم شمارد و ایمان را با هر قیمتى هست، تحصیل کند و دل را با آن آشنا کند.


طالب 1
۲۰ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۳۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

در حدیث قدسی آمده و امام هم از حدیث قدسی نقل می‌کند:

« ما تقرب إلیّ عبدی بشیء أحبّ إلیَّ ممّا افترضتُ علیه و ما یزال عبدی یتقرب إلیّ بالنوافل حتیّ أحبّه، فإذا أحببته کنت سمعَه الذی یسمع به، و بصره الذی یُبصر به، و یده التی یبطش بها، و رجله التی یمشی بها و إن سألنی لأعطینّه و لان استعاذنی لأعیذنه ». بخاری، 8/131 ( باب ما جاء فی الزکاة )؛ این حدیث نیز در کافی، 2/352 با مختصر اختلافی نقل شده است.

 هیچ بنده‌ای به وسیله کاری، نسبت به من تقرب نجسته که محبوب تر از انجام فرایض بوده باشد، آنگاه فرمود: بنده‌ی من با گزاردن نماز های نافله آنچنان به من نزدیک می شود که او را دوست می دارم، وقتی او محبوب من شد، من گوش او می شوم که با آن می شنود، و چشم او می شوم که با آن می بیند، و دست او می شوم که با آن حمله می کند، و پای او می گردم که با آن گام بر می دارد، هر گاه مرا بخواند اجابت می کنم و اگر به من پناه آورد، پناهش می‌دهم.


+عبودیت وبندگی دردرگاه خداوند موجب میشود تا بنده به مقامی برسد که فنای محض شود و نور خداوند دروجود او جلوه گر شود به گونه ای که مظهر اسما وصفات الهی شود و همان گونه که آیینه عکس روبروی خود را نشان میدهد و خودش دیده نمیشود بنده ای که به این مقام برسد نیز تنها حکایت انوار الهی را میکند و صاحب ولایت تکوینی میشود.


طالب 1
۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۰۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

                              

 

                                                   بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک نخبه الفلاسفه آیة الله العظمی جناب آقای طباطبائی (ادام الله عمرکم ماشاءالله)

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب آن شده اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می دارند. در خواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الّا دیگران ادعای نصیحت فراوان دارند. دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همانگونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت.(مسموع)

باز هم خاطر نشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سوال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید، مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم. امضا 23/10/1355


پاسخ علامه طباطبائی به نامه ایشان:

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم

برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خدا-عز اسمه- را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد.

همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. إن شاءالله موفق خواهید بود. و السلام علیکم. 

محمد حسین طباطبائی


طالب 1
۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۵۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

حضرت ایت الله مصباح:

اگر کسی خدا را دوست می‌دارد، نمی‌تواند عزیزترین بندگان او را دوست نداشته باشد، و کسی که آن‌ها را دوست نداشته باشد، خدا را نیز دوست ندارد. چنین فردی دروغ می‌گوید که خدا را دوست دارد، بلکه چیزی در ذهنش بوده و خیال کرده که خداست و گفته است که دوستش می‌دارم.  بنابراین کسی که عاشق پیغمیر اسلام و اهل‌بیت او نیست، نمی‌تواند بگوید خدا را دوست دارد؛ این شدنی نیست. مگر این‌که کسی آن‌ها را نشناسد و نداند که ایشان پیغمبر خدا و شریف‌ترین و عزیزترین بندگان او هستند.

                         محبت خدا، جلسه دوازدهم، محبت اولیای خداوند، لازمه محبت اوست



طالب 1
۱۸ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

                              

حضرت استاد کمیلیدر بیان شرح قسمتی از رساله نور الوحده عارف جلیل القدر خواجه حوراء (مغربی) فرمودند :  

ما بلند گوی خدا هستیم ، هر چه او الهام می کند به زبان می آوریم . همان را می گوییم که او به زبان ما آورده ، زیرا بی مدد او نمی توان حرف زد . در عالم توحید همه این تعینات محو است . در عالم توحید هیچ تشخصی نیست ، عالم توحید، مطلق است

 . در کتاب روح مجرد ،علامه طهرانی (رحمه الله) می گوید : گاهی که با استاد بودیم و استاد به من می فرمودند که حرف بزن ، احساس می کردم که ایشان در من می دمد و من حرف می زنم . یعنی خود من در وسط نبودم ، این آقا بود که با زبان من حرف می زد .( ایشان این موضوع را حس کرده که در کتاب نوشته است )

پس اگر بین دو شخص این امکان وجود دارد که گفتگو به صورتی باشد که یک شخص قالبی برای دیگری باشد که آن قالب حرف بزند و در اصل آن جانی که به قالب داده شده و آن دم و نفحه ای که در او دمیده ، شخص دیگری است ، واین مسئله را شخص دوم حس می کند ، و وقتی بین این دو شخص که ارتباط روحی با هم دارند ، این معنا حاصل می شود ، چگونه بین خدا و بنده اش این نباشد . مسلماً این معنا هست . وقتی انسان در توحید و فنا رفت این را می فهمد . ما چون در حجابیم این حقیقت را درک نمی کنیم . ولی اگر پرده ها کنار برود می فهمیم فقط یکی است و هیچ چیز دیگری نیست .


طالب 1
۱۸ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر