طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۶۱ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام» ثبت شده است

این صفحه برای تمامی محبان و مشتاقان زیارت اهل بیت علیهم السلام در سراسر جهان که بعد مسافت مانع رسیدن ایشان به کربلای معلی و زیارت بارگاه منور حضرت عباس(ع) جهت تجدید میثاق با آن حضرت و یا طلب حوائج دنیوی و یا اخروی گردیده، تهیه شده است . شما می توانید با ثبت نام در این صفحه ، به خادمان این بارگاه ملکوتی نیابت داده تا از جانب خود و یا بستگان شما (چه آنان که در قید حیاتند و چه آنانکه به رحمت ایزدی پیوسته اند) زیارت نموده و دو رکعت نماز زیارت بجای آورند .

نایب الزیاره

طالب 1
۳۰ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


علی کل حال ماه، ماه شعبان است و متعلق به امام زمان (ع)! شب نیمه در راه است مرحوم آقا و بزرگان همه بر احیای این شب مثل شبهای بیست و سوم ماه رمضان توجه داشتند یعنی همان طوری که افراد عادی بر خود فرض می‌شمارند که شب بیست و یک و بیست و سوم و نوزدهم را احیا داشته باشند بزرگان هم نسبت به شب نیمۀ شعباناین حال را داشتند و شاید هم از این نظر است که آن شب قدری که بیست و سوم است و تأکید شده و متعلق به امام زمان (ع) است و مشیّت الهی از نفس آن حضرت در عالم تکوین تقدیر پیدا می‌کند اینشب نیمه شعبان  که شب ولایت ظاهری امام زمان (ع) است از نظر تعلق به آن حضرت هم حکم شب قدر را دارد همانطوری که در بعضی از روایات هم نسبت به این مسئله اشاره شده است، رفقا حتماً شب نیمه را به احیا برگزار کنندمن با وجود اینکه در ایام سال شبهای احیا مثل 27 رجب و امثال ذلک و 27 ماه رمضان و عید غدیر و 17 رمضان را که در روایات داریم،ندیدم که بزرگان اهتمامی مانند احیا شب نیمه شعبان داشته باشند. درمنزل خودشان باشند، باشند اشکال ندارد حتما لازم نیست به طور اجتماع باشد دعای کمیل بسیار مستحب است دعاى فرج و دعای جوشن و سوره حوامیم خیلیخوب استو سایر اعمالى که در شبهاى احیاء بطور کلى و بطور عموم وارد است براى امشب هم هستالبتّه رفقا و دوستان لازم نیست که تمام شب را به سحر و احیاء بگذرانند مثلًا یک ساعتى بخوابند، بیدار شوند ومجددا مقدارى دوباره براى رفع خستگى استراحت کنند به این مقدار اشکال ندارد،قدر این شبها را بدانند و آن را به بطالت نگذرانند و از استفادۀ ماه شعبان برای ماه رمضان غفلت نکنندو خلاصه فرصتى است که نباید از دست داد و پیش نمى‏آید، شبى است که مظهر ولایت أتمّ الهى در امشب به دنیا آمده با تمام خصوصیّات و با تمام جوانب و خداوند به برکت او مواهبى را براى دوستان خودش در امشب مُعَدّ و آماده کرده، فرصت را از دست ندهید و امیدواریم که هر چه بیشتر بتوانیم از مواهب یک همچنین لیلۀ مبارکه‏اى، از برکات نفس قدسى حضرت بقیّة الله عَجَّل الله تَعالى فَرَجَهُ الشَّریف وَ جَعَلَنا لِتُرابِ مَقْدَمهِ الْفِداه ما بهره‏مند بشویم در ماه شعبان انسان آمادگی برای ماه رمضان پیدا می‌کند و لذا رسول خدا داریم که تمام ماه شعبان را روزه می‌گرفتند باید انسان با یک آمادگی حال روزه دار وارد ماه رمضان بشود با این وضعیت بهتر است ماه رمضان را درک کند در ماه مبارک رمضان مراقبه خیلی باید بیشتر باشد تا اینکه بیشتر اثر بگذارد این خصوصیات و ضیافت الهی در نفس بیشتر تأثیر بگذارد تأثیر در نفس موجب تأثیر در قوای فکری و عقلانی ما بشود و فکر ما را تغییر بدهد که آن مهم‌تر از تأثیر قلب است و آن برای انسان مهم‌تر است، از صحبت کردن زیاد در ماه رمضان خودداری بشود به خنده و اینگونه امور نباید بگذرد، شبها را به مجالس ذکر انسان باید اختصاص بدهد و در رعایت غذا باید دقت کند که در موقع افطار باید غذایش غذای سبک باشد تا بتواند فیوضات را بگیرد ذهن و قوای انسان متوجه معده و هاضمه است و نفس نمی‌تواند آزاد باشد.

طالب 1
۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

امام زمان حقیقتی است که حیات آن حضرت در این است که در وجود ما باشد! اگر اینگونه نباشد امام زمان حیات ندارد!یعنی حیاتش برای خودشان است به ما چه ارتباطی دارد! کی امام زمان زنده است؟ وقتی که امام زمان در نفس ما باشد آن موقع زنده است! کی امام زمان مرده است؟ آن وقتی که امام زمان در نفس ما نباشد، ولایت او در نفس ما نباشد،آن موقع  است که امام زمان حیات ندارد!او کار خودش را انجام می دهد! تدبیر خودش را می کند،به ما ارتباطی ندارد ! پس ما نباید صرفا به انعقاد مجالس و ذکر و... خیال کنیم مطلب تمام است یک متنی از امام زمان گفتیم و یک شعری هم خواندیم و یک چند کیلو شیرینی و این حرفها هم پخش کردیم و تمام شد شیعه شدیم! نه!بایداینها بجای خود محفوظ باشد افراد مختلف اشخاص مختلف طبقات مختلف آنها باید بهره مند بشوند! بچه ها باید بدانند،بایدبا ولایت امام زمان رشد پیدا کنند زندگیشان باید با یاد امام زمان باشد! اینها همه هست و شرائطی دارد و این شعارها همه در راستای آن است ولی بالاتر از این مسئله چیست؟ این است که ما او را در خودمان بگذاریم و این هم سخت و مشکل است ، دوام می خواهد! قوام می خواهد! همت می خواهد همتش راهم باید از خود حضرت بگیریم! ایام نیمه شعبان است و ایام ولادت آن حضرت است ، در ماه شعبان ماه رجب ماه رمضان که مشخص است مسائل دستورات باید به چه نحو باشد مراقبه باید به چه کیفیت باشد حداقل این سه ماهمان را یک قدری نسبت به این کلام امام صادق بیشتر دقت کنیم که ولا یدع ایامه باطلا ایامش را به بطالت نگذراند! نیازی نیست مدام به خودمان فشار بیاوریم و دائما یاد آن حضرت باشیم!

طالب 1
۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

باسمه تعالی

حضرت علی‌بن موسی‌الرضا«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «مَنْ صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ رَغْبَةً فِی ثَوَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ صَامَ یَوْماً فِی وَسَطِهِ شُفِّعَ فِی مِثْلِ رَبِیعَةَ وَ مُضَرَ وَ مَنْ صَامَ یَوْماً فِی آخِرِهِ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مُلُوکِ الْجَنَّةِ وَ شَفَّعَهُ فِی أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ ابْنِهِ وَ ابْنَتِهِ وَ أَخِیهِ وَ أُخْتِهِ وَ عَمِّهِ وَ عَمَّتِهِ وَ خَالِهِ وَ خَالَتِهِ وَ مَعَارِفِهِ وَ جِیرَانِهِ وَ إِنْ کَانَ فِیهِمْ مُسْتَوْجِبٌ لِلنَّار».

 هرکس اولین روز ماه رجب را به امید ثواب الهی روزه بدارد، بهشت برای او واجب می‌گردد و کسی که یک روز از وسط آن ماه را روزه بدارد شفاعتش در مانند دو قبیله ربیعه و مضر پذیرفته گردد، و هرکه روز آخر آن ماه را روزه دارد خداى«عزّ و جلّ» او را از حاکمان بهشت گرداند و شفاعتش را در باره‌ی پدر و مادر و دختر و برادر و خواهر و عمو و عمه و دائى و خاله و آشنایان و همسایگانش بپذیرد گرچه در میان آن‌ها مستحقان دوزخ باشند.

ملاحظه می‌فرمایید که در روایت فوق برای صائم اول ماه رجب بهشت را واجب کرده است که یک نوع برگشت به عالَمی است فوق عالم دنیا بلکه عالمی در زیر سایه و پوشش رحمت واسعه‌ی الهی، و به صائم وسط ماه رجب، آن‌چنان شخصیت تأثیرگذاری عطا می‌کند که می‌تواند شفیع تعداد زیادی از افراد جامعه‌ی خود گردد به این معنا که شخصیت تأثیرگذار او اُسوه‌ای برای زندگی برتر اطرافیان خواهد شد و به صائم آخر ماه رجب قدرت و کمالی عنایت می‌فرماید که از یک طرف حاکم بهشت گشته و از طرف دیگر همه‌ی اطرافیان خود را شفیع می‌باشد حتی اگر آن‌ها در مسیری قرار داشته باشند که در آن مسیر، مستوجب آتش باشند، با راهنمایی شخصیت متعالی آن فرد در جهت دیگری قرار می‌گیرد که به بهشت ختم می‌شود.

بحث ما در این مقاله بیشتر نظر به چگونگی حیاتی دارد که در روزه‌دار اول ماه رجب ایجاد می‌شود و نسبتی که با بهشت برای او پیش می‌آید، در حدّی که از آن شخصیتی که از بهشت رانده شد، آزاد می‌گردد.

در قرآن می‌فرماید خداوند به آدم و حوا فرمود: «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمین‏» به این شجره نزدیک نشوید که از ظالمین خواهید شد، و آن‌ها نزدیک شدند و فیض الهی از آن‌ها برگرفته شد و چشم‌شان بهبرهنگی‌شان افتاد.

 چشم آدم پس از گناه و خروج از ذیل اراده‌ی الهی به برهنگی‌اش افتاد در حالی‌که تا آن زمان در زیر سایه‌ی فیض الهی پوشیده بود.

چون آدم خواست به اختیار خود عمل کند خداوند نیز او را به خود واگذاشت و سیادتِ فیض الهی‌ از سر او برداشته شد.

آدم قبل از آن‌که عصیان کند و به شجره‌ی ممنوعه نزدیک شود، جسمی داشت و خود را به گونه‌ای می‌دید که پس از گناه، آن جسم را برهنه یافت و حال در وضعی قرار گرفته که با خودش تنها مانده و جسمی دارد که از پوشش فیض الهی بی‌بهره است.

جسمِ ذیلِ اراده‌ی الهی یک جسم است که برهنگی ندارد و جسمِ ذیلِ اراده‌ی «من» یک جسم است که برهنگی دارد و انسان با این دو جسم، دو نوع انسان است با اهداف و نیازهای مختلف.

وقتی انسان اراده کند خودش باشد چشمش به هستی خود و به چیزهای دیگر آن‌گونه باز می‌شود که همه‌ی افراد را و همه‌ی ‌چیزها را برهنه می‌یابد و به زعم خود می‌خواهد آن برهنگی‌ها را با فکر و برنامه‌ی خود بپوشاند، و این رازِ سرگردانی بشرِ «خودبنیاد» است.

وقتی انسان اراده کند و بگوید: «من»، عملاً خواسته است راه خود را در نظام عالم هستی با تکیه بر خود بیابد و لذا با انواع برهنگی‌ها روبه‌رو می‌شود و دیگر هیچ فیضی از فیوضات الهی را نمی‌یابد تا مدّ نظر قرار دهد. حالا باید بر پای خود بایستد و خودش از همه‌چیز سر در بیاورد و علم جدید نیز با همین «من می‌خواهم بدانم» آغاز شد نه این‌که «من می‌خواهم بندگی کنم» تا در آن صورت با دانایی خدا عمل کرده باشد.

بشر با «من می‌خواهم بدانم» با جهانی روبه‌روست که از الطاف الهی برهنه است و این جهان همان جهانی است که علم جدید می‌بیند و از این جهت هرگز در باب سعادت انسان با ما سخن نمی‌گوید و راه بشر به سوی خدا در آن بسته است.

جهان برهنه، جهانی است که در ذیل حکمت الهی دیده نمی‌شود و با فیض الهی پوشیده نیست و از این جا است که باید متوجه شویم برهنگی و پوشیدگی انسان و جهان به خود انسان‌ها بستگی دارد که آیا بنده‌ی خداوند‌اند یا بنده‌ی میل‌‌های خود؟ اعمال و رفتار انسان‌ها در این دو وضع متفاوت است.

بشر امروز که در زیر سایه‌ی این علم که جهان را و بشر را برهنه می‌بیند بهشت را گم کرده است و با ورود به ماه رجب می‌تواند بهشت را و آن آرامشِ ذیل فیض الهی را پیدا کند.

فرا رسیدن ماه مبارک «رجب» بر همه‌ی عزیزان مبارک باد.

والسلام

طالب 1
۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

أعوذُ بالله منَ الشیطانِ الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم 
وصلّى الله على محمّد وآله الطاهرین
ولعنةُ الله على أَعدائِهم أجمَعین

    

اصل این دستور را حضرت علّامه آیة الله سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی أفاض الله علینا من برکات تربته، در سال آخر عمر شریف و با برکت خود در یکی از جلسات برای خواصّ أصحاب خودشان از روی نسخۀ خطّی آیة الحقّ مرحوم آیة الله حاج میزا علی قاضی طباطبائی که بنام «صَفَحاتٌ منْ تاریخ الأعلام» بقلم فرزند ایشان نوشته شده است، بیان فرموده، به عمل و مداومت آن تأکید نمودند و مخصوصاً به طلّابی که با حضرتش مأنوس بودند، أمر کردند آنرا در دفتر خود ثبت نمایند [لذا این حقیر از روی نسخۀ ایشان در کتابخانۀ معظّم له استنساخ نمودم] اینک متن عربی آن را با استفاده ترجمه و توضیح مختصر آن بزرگوار به علاقمندان تقدیم می نمائیم و آن متن از این قرار است: 
«أَلْحمدُ للهِ رَبِّ العالمین، وَ الصَلوةُ وَ السلامُ علی الرَّسولِ الْمبینِ وَ وَزیرهِ الْوصیِّ الأَمین وَ أبْنآئهُما الْخلفاءِ الرَّاشدین وَ الذُّریَّة الطاهرین وَ الخَلَفَ الصالح وَ الماءِ الْمعین صَلّی اللهُ وَ سلّمَ علیهمْ أجْمَعینَ». 
«حمد مختصّ ذات أقدس پروردگار عالمیان است. و صلوات و سلام خدا و فرشتگان مقرّب و همۀ جهانیان، بر فرستادۀ آشکار او، و بر وزیر و وصیّ أمین آنحضرت، أمیرالمؤمنین؛ و بر فرزندان آن دو بزرگوار که خلفاء راشدین و راه یافتگان و راهنمایان به حقّ و صراط مستقیم، و ذرّیۀ طاهرین آنان می باشند باد. و درود و سلام بر خلف صالح و جانشین بحقّ و شایستۀ آنها باد که آب گوارا بر کام تشنۀ اُمّت و شیعیان می باشند. 
«صَلَّی الله وَ سَلّمَ علیهمْ أجْمعینَ» درود و سلام خداوند بر همۀ آنان باد.» 
تَنبهْ فَقدْ وافَتکمُ الْأشهُرُ الْحرُمْ                              تَیقظْ لکی تَزدادَ فی الزَّادِ وَ اغْتنمْ 
فقُمْ فی لیالیها وَ صُمْ منْ نهارها                              لِشکْر إلهٍ تَم فِی لُطْفه وَ عَمّْ (2) 
وَ لا تَهجَعَنْ فی اللَیل إلاَّ أقَلَّهُ                              تَهَجّدْ وَ کمْ صَبٍّ من اللَیْل لَمْ یَنَمْ (3) 
وَ رتِّلْ کتابَ الْحَقِّ وَ اقرأَهُ ماکثاً                              بِأَحْسن صوتٍ نورُهُ یشرقُ الظلمْ (4) 
فَلمْ تحظَ بَلْ لَمْ یُحظَ بِمِثْله                              وَ أخْطأَ مَنْ غیرَ الذی قُلْتُهُ زَعمْ (5) 
وَ سلِّمْ علی أَصْل القُرانِ وَ فصلِهِ                              بَقِیَّة آل الله کُنْ عبْدَهُ السَّلمْ (6) 
فَمنْ دانَ للرَّحْمن فی غیرِ حُبِّهمْ                              فَقَدْ ضَلَّ فی إنکارهِ أعظمَ النِّعمْ (7) 
فَحُبهمْ حُبُّ الالهِ اسْتعذْ به                              هُمُ الْعروَةُ الوُثقی فَبالعرْوَة اعْتصمْ (8) 
فلاتَکُ باللاهی عن الْقول وَ اعْتَبرْ                              معانیه کیْ تَرْقی إلی أرْفَع الْقمَمْ (9) 
عَلیکَ بِذکر الله فی کُلِّ حالةٍ                              وَ لا تَن فیهِ لا تقُلْ کیْفَ ذاوکم! (10) 
فهَذا حِمی الرَّحمن فادْخلْ مُراعیا                              لِحرماته فیها عَظِّمْهُ وَ التزمْ (11) 
فَمَنْ یعتصم بالله یُهْدَ صراطُهُ                              فإنْ قُلْتَ رَبِّی اللهُ یا صاحِ فاسْتقمْ (12)
 
1- آگاه و متوجه باش! که ماههای حرام (رجب و شعبان و رمضان که در نزد أهل عرفان ماههای حرامند) از راه رسید؛ بیدار باش! تا اینکه برای مسافرت خویش توشه برداری و این فرصت را از دست مده و غنیمت بشمار!. 
2- شبهای آن را به بیداری و روزهای آن را به روزه گرفتن سپری نما، بشکرانۀ اینکه خداوند لطف خویش را عام و شامل همگان فرموده است!. 
3- و شب را جز به مقدار کمی استراحت و خواب سپری مکن؛ و نماز شب را بنحو تهجّد و بیدار و خواب بجای آور (یعنی چند رکعتی نماز بخوان و مقداری بخواب و سپس بیدار شو و به همین ترتیب عمل نمای، تا نافلۀ شب پایان پذیرد) و چه بسیارند عاشقانی که هرگز در شب نمی خوابند!. 
4- و کتاب حقّ را تلاوت نمای و آنرا با بهترین صوت و زیباترین نغمه و آرام آرام قرائت کن، چرا که ظلمتها و کدورتها را تبدیل به نور و روشنائی می نماید. 
5- پس تو بهره مند نشدی، بلکه هیچکس از چیزی به مانند قرآن بهره نبرده است! و هر کس غیر از گفتۀ مرا بگوید سخت در اشتباه فرو رفته، مرتکب خطا گردیده و گمان او گمان باطلی خواهد بود!. 
6- و سلام بفرست بر أصل قرآن و فصل آن (که مقصود محمّد و آل محمّد صلوات الله علیهم أجمعین هستند) که آنان باقیماندگان آل الله می باشند و در برابر آنان عبد محض و تسلیم و بدون اراده باش!. 
7- هر کسی که در غیر حبّ آنها خود را در ذمّۀ خداوند رحمن درآورد و به اندازۀ ذرّه ای از محبّت غیر آنها در دل راه دهد، او محققاً گمراه شده و منکر نعمت ولایت آنان گردیده؛ و در این انکار خود نعمتهای پروردگارش را از دست داده است!. 
8- پس محبّت به آنها محبّت به خداوند است و در این صورت تو خود را در پناه حبّ خداوند درآور!. 
9- و دربارۀ قرآن کوتاهی مکن و آنرا از روی لهو و لعب قرائت منمای و در معانی آن دقّت کن تا بواسطۀ دقت در قرآن به بالاترین ذروه از قلل مجد و شرف نائل آئی!. 
10- و در هر حال بر تو باد که ذکر و یاد خدا؛ و مبادا کوتاهی کنی در قرائت قرآن و ذکر پروردگار و هیچگاه در این مورد عذر نیاور که: چگونه و چه مقدار به یاد او باشم. (یعنی اشتغال به امور دنیوی و تراکم شواغل و مشاغل تو باعث نشود که در این دو مهمّ سستی و تکاهل ورزی و آنرا بعنوان عذر برای خویش تلقّی نمائی 
11- این ماهها (رجب و شعبان و رمضان) قرقگاههای خداوند است، پس در این قرقگاه داخل شو، اما حرمت آنرا پاس بدار و آنها را معظّم داشته، ملتزم به رعایت آداب آن باش. 
12- پس هر کسی که به خداوند معتصم شود (دست به دامان رحمت و جمال و جلال او دراز نماید و به ریسمان او چنگ بزند) خود را در صراط او می یابد و اگر گفتی «ربّی الله» ای گوینده! روی این کلام ایستادگی نمای و دست از آن برندار. 
«قالَ عَزَّ منْ قائلٍ: «وَ مَنْ یعتصِم بِالله فقَدْ هُدی إلَی صِراطٍ مستقیمٍ[1]». 
وَ قالَ: «وَ اسْتقمْ کَمآ أمرْتَ..... [2] » 
وَ قالَ جلَّ جلالُهُ العَظیمُ: «إنَّ الذین قالوا رَبُّنا اللهُ ثمَّ استَقَموا تتَنَزَّلُ علیْهمُ الملئکَة... [3] ». 
«خداوند عزیز می فرماید: «و هر کسی که اعتصام به خدا پیدا کند براستی در صراط مستقیم و راه راست هدایت شده است». 
و نیز فرموده است «به آنچه که مأموریت یافتی پایداری و استقامت نما!» 
و نیز پروردگار که دارای جلال و مجد و عظمت است می فرماید: «براستی آن کسانیکه بدین معنی اقرار نمودند که: پروردگار ما «الله» است و پس از این اقرار و اعتراف، استقامت و پایداری را پیشۀ خود ساختند، ملائکۀ پروردگار بر آنها فرود می آیند......»» 
«انتبهوا إخوانی الأعزَّة وَفقَکمُ اللهُ لطاعتِهِ، فَقَدْ دَخلنا فی حِمی الأشَهرِ الْحرُمِ، فَما أعظم نِعَم الْباری علینا وَ أتَمَّ؟! 
فالْواجِبُ علینا قَبْلَ کُلِّ شیْءٍ التوبَةُ بشُروطها اللازمَةِ وَ صَلَواتُها الْمعْلُومَةِ ثُمَّ الاحتمآء مِنَ الکبائِرَ وَ الصَّغائِرِ بِقدْر القُوَّة.» 
«هان ای برادران عزیز و گرامیم – که خدای شما را در طاعت خود موفّق بدارد – آگاه باشید! متوجه و هشیار باشید که ما در قرقگاه داخل شده ایم و همانگونه که در زمینهای حرم باید از محرّمات اجتناب نمود و ارتکاب یک سلسله اعمالی که در حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب می شود، در این ماهها هم که قرقگاه زمانی محسوب می شود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد، و به همان نحو که در قرقگاه مکانی که حرم است، انسان به کعبه نزدیک می شود، در این ماهها هم که قرقگاه زمانی است، انسان به مقام قرب خداوند می رسد. پس چقدر نعمتهای پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتی را بر ما تمام نموده است؟!. 
پس حال که چنین است، قبل از هر چیز آنچه که بر ما واجب و لازم است، توبه ایست که دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است (مقصود همان دستور توبه ایست که رسول خدا صلی الله علیهِ وَ اله و سلم در ماه ذوالقعدة الحرام داده اند و در کتب ادعیه مثل «مفاتیح الجنان» آمده و چهار رکعت نماز دارد[4].) 
و پس از توبه، واجب ترین چیز بر ما پرهیز از گناهان صغیره و کبیره است تا جائیکه توان و قدرت و استطاعت داریم!.» 
«فَلَیْلَةُ الجُمُعه أوْ یوْمُ الأحدِ تُصَلوُّنَ صَلوةَ التوبة لیلةَ الْجمعَةِ أوْ نهارِها؛ ثُمَّ تعیدُونها یوْمََ الأحَدِ فی الْیومِ الثانِی مِنَ الشَّهْرِ. 
ثُمَّ تلتزمونَ المراقَبَة الصَّغْری وَ الکُبْری وَ المُحاسَبَةَ وَ المُعاتَبَة بِما هُوَ أحْری. فَإنَّ فیها تَذْکرةً لِمَنْ أرادَ أن یَتَذَکَّرَ أوْ یَخْشی.» 
«پس (ای برادران عزیر) دستور توبه را در شب جمعۀ اول ماه (رجب) یا روز جمعه؛ و یا روز یکشنبۀ آن، انجام داده نماز توبه را بخوانید؛ سپس آنها را در روز یکشنبۀ دوّم همان ماه تکرار و اعاده نمائید. 
سپس ملتزم شوید به مراقبه، چه مراقبۀ صغری (باز داشتن نفس از آنچه که خداوند بدان راضی نیست) و چه مراقبۀ کبری (نگاه داشتن دل از آنچه محبوب نمی پسندد). 
و نیز خود را وادار به محاسبه (حساب کشیدن از نفس) و معاتبه (سرزنش نمودن در صورت لغزش) و معاقبه (تنبیه نمودن نفس در صورت ارتکاب خلاف) به آن چیزی که شایسته و سزاوار است نمائید. 
پس براستی هر کسی که در صدد متذکر شدن به ذکر حقّ و در مقام خشیت از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد می تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذکر گردد!.» 
«ثُمَّ اقْبَلوا بقلوبکُمْ وَ داوُوا أمراضَ ذُنوبکُمْ وَ هَوَّنُوا بالْإسْتغْفار خُطُوبَ عُیوبِکُمْ. 
وَ إیاکُمْ وَ هَتْکَ الْحرماتِ فَإنَّ مَنْ هَتَکَ وَ إنْ لَمْ یهتکِ الکریمُ علیِهِ فهُوَ مَهْتوکٌ. 
وَ أنّی یرْجی النزجاةُ لِقلبٍ ارتبکَتْ فیهِ الشُّکوکُ حتی یسلِکَ سَبیلَ المتقینَ وَ یَشْربَ منَ المآءِ الْمَعینِ مَعَ الْمُحسنین؟! وَ اللهُ الْمستعانُ علی نَفْسی وَ أنْفسِکُمْ وَ هُوَ خیْرُ مُعینٍ». 
«پس از این مرحله، با دلهای خود بخداوند رو آورده، بیماریهای گناهانتان را معالجه و مداوا نمائید و بوسیلۀ استغفار، بزرگی و سنگینی عیوب خود را کاهش دهید. 
و بپرهیزید از اینکه حریم الهی را بشکنید و پرده های حجاب را بالا زده حرمت حرم را هتک نمائید! 
زیرا براستی چنین شخصی در نظام تکوین بی آبرو و مهتوک است گرچه خداوند کریم از روی کرمش، بحسب ظاهر آبروی او را حفظ نماید؛ و همین جزای اوست و نیازی به مجازات پروردگار ندارد!. 
و کجا امید نجات است برای دلی که شبهات وارد آن شده در او نفوذ نموده است؟! (یعنی یکی از واجبات و لوازم حتمیّۀ سلوک إلی الله، یقین داشتن به مبدأ و معاد و حقانیت طریق و شیخ و استاد است، و در صورت پیدایش کمترین شک و تردیدی سالک خودبخود از حرکت باز می ماند. بنابراین، محال است با وجود شک، سالک از مهلکه نجات پیدا نماید.) و چنین شخصی هرگز نمی تواند در راه متقین قدم بردارد؛ و هیچگاه قدرت ندارد به مقام محسنین راه یابد و با آنان از چشمۀ آب گوارا بنوشد. 
و خداوند تنها محلّ اتّکای من و شما است و او بهترین یار و یاور می باشد.» 
«1- عَلیْکُمْ بالْفرائض فی أَحْسن أوقاتها وَ هی مَعَ نوافلها الإحْدَی وَ الخمْسین. فانْ لَمْ تتَمَکَّنُوا فبأرْبَعٍ وَ أرْبعینَ. وَ إنْ مَنعتکُمْ شواغِلُ الدُّنْیا، فَلا أقَلَّ مِنْ صلوة الْأوَّابین. 
2- وَ أما نَوافلُ اللیْلِ فلا محیصَ منها عنْدَ المؤْمنین. وَ العجبُ ممَّنْ یَرومُ مرْتبةً مِنَ الکَمالِ وَ هُوَ لا یَقُومُ اللیال! وَ ما سَمعنا أحَداً نالَ مرْتبةً مِنهُ إلا بِقیامِها.» 

    

و اما دستورالعمل این سه ماه:

«1- بر شما باد به اینکه نمازهای فریضۀ خود را با نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت[5] است، در بهترین اوقاتشان انجام دهید؛ و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت[6]* آنرا بجا بیاورید. 
چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را که به او «صلوة أوّابین» می گویند، انجام بدهید. 
و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قرآن بدان تأکید شده و مراد از صلوة وُسطی» همان نماز ظهر است. 
2- و امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص باید بدانید که: انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره ای جز أتیان آن نیست! و تعجّب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه ای از مراتب کمال را داشته ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی توجّه هستند!. 
و ما هیچگاه ندیده و نشنیده ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه ای از کمال راه یافته باشد مگر بواسطۀ برپاداری نماز شب!.» 
«3- وَ عَلیکُمْ بِقرائةِ الْقرآنِ الْکریم فی اللَیل بِالصوتِ الْحَسَنِ الْحزین، فهُوَ شرابُ الْمُؤمنین. 
4- وَ علیکُمْ بالتزام الْأوْراد الْمعْتادَة التی هی بید کُلِّ واحدٍ منْکُمْ. وَ السّجْدَةِ الْمَعهُودَةِ مِنْ 500 إلی 1000.» 
«3- بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله های شب که انسان را حرکت داده، سیر او را سریع می نماید و برای او بسیار مفید است. تغنّی به قرآن، انسان را بخدا نزدیک می کند! بخلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می کشاند. پس تا می توانید در شبها قرائت قرآن کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است. 
4- بر شما باد اینکه: به انجام دادن اوراد و أذکاری که هر یک از شما بعنوان دستور در دست دارید، ملتزم و متعهد باشید!. 
و بر شما باد به مداومت سجدۀ یونسیّه و گفتن ذکر یونسیّه: «لا إلهَ إلا أنتَ سُبحانکَ إنی کُنْتُ مِن الظالمین[7]» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه.» 
«5- وَ زیارَة المشْهد الْمعظَّم الْأعظم کُل یومٍ. و‌ إتیانُ الْمساجدِ الْمعظَّمَة ما أمْکنَ. وَ کذا سائِرَ الْمساجدِ. فَإنَّ الْمُؤْمن فی الْمسجد کالسَّمَکة فی المآءِ. 
6- وَ لا تترُکوا بَعدَ الصلواتِ الْمفروضاتِ تسبیحةَ الصِّدیقة صلواتُ اللهِ علیها، فإنَّها مِنَ الذِّکْر الکبیر. وَ لا أقَلَّ فی کلِّ مَجْلِسٍ دوْرَةٌ.» 
«5- بر شما باد به زیارت مشهد اعظم، که مراد همان حرم مطهر امیرالمؤمنین و قبر نورانی آن بزرگوار است. و نیز سایر مشاهد مشرفۀ اهل البیت علیْهم السلام و مساجد معظمه مانند: مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه، مسجد سهله و بطور کلی هر مسجدی از مساجد! زیرا مؤمن در مسجد، همانند ماهی است در آب دریا!. 
6- و هیچگاه پس از نمازهای واجب خود، تسبیحات حضرت صدیقه صلَوات الله علیها را ترک ننمائید، زیرا این تسبیحات، یکی از انواع «ذکر کبیر» شمرده شده است.» 
«7- وَ مِنَ اللازمِ الْمُهمَّ الدُّعآءُ لفرجِ الْحجَّة صَلواتُ اللهِ عَلیهِ فی قُنوتِ الْوتر. بَل فی کُلِّ یومٍ و فی جمیع الدَّعوات. 
8- وَ قراءةُ الْجامعة فی یومِ الجُمُعة أعْنی الجامعةَ الْمعروفَةَ الْمشروحَة. 
9- وَ لا تَکونُ التلاؤَة أقلَّ مِنْ جزْءٍ.» 
«7- یکی از وظائف مهم و لازم برای سالک إلی الله، دعا برای فرج[8]* حضرت حجّت صلوات الله علیه در قنوت «وَتْر» است. بلکه باید در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، برای فرج آن بزرگوار دعا نمود. 
8- و یکی دیگر از وظائف لازم و مهم، قرائت زیارت جامعه، معروف به «جامعۀ کبیره» در روز جمعه است. 
9- لازم است که قرائت قرآن حتماً کمتر از یک جزء نباشد.» 
«10- وَ أکْثروا منْ زیارة الإخوان الأبرار؛ فإنهمْ الاخْوانُ فی الطریق وَ الرَّفیقُ فی المضیق. 
11- وَ زیارة القبور فی النَّهار غبّاً وَ لا تزورُوا لیْلاً. 
مَا لنا..... وَ للدُّنْیا؟! قَدْ غرَّتْنا! وَ شَغلتْنا وَ اسْتهوَتنا وَ لیْسَتْ لَنا!!. 
فَطوبی لرجالٍ أبْدانُهمْ فی الناسوت وَ قلوبُهُمْ فی اللاهوتِ.... اولئک الأقلونَ عدَداً...... وَ الأکْثرونَ مَدَداً..... أقولُ ما تسْمعونَ. وَ أَسْتغفرُالله.» 
«10- تا می توانید بسیار به دیدار و زیارت برادران نیکوکار خود بشتابید، چرا که براستی آنها برادرانی هستند واقعی که در تمام مسیر، همراه انسانند و با رفاقت خویش، آدمی را از کریوه های نفس و تنگناها و عقبات آن عبور می دهند!. 
11- به زیارت اهل قبور ملتزم باشید ولی نه بصورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، یک روز انجام بگیرد) و نباید زیارت قبور در شب واقع گردد. 
ما را با دنیا چه کار؟! براستی دنیا ما را فریب داده، به پستی و ذلّت کشانید! ما را از مقام عزت و رفعت پائین آورد! و دنیا پست تر از آنست که برای ما هدف قرار گیرد! پس آن را برای اهل دنیا واگذارید!!. 
پس به به! خوشا بحال آن مردانی که بدنهای آنان در این عالم خاکی است ولی قلوبشان در عالم لاهوت، یعنی در عالم احدیت و واحدیّت و عزّ پروردگار در پرواز می باشد!. 
و این افراد، اگر چه از نظر تعداد بسیار کم هستند ولیکن از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعیت و اصالت و حقیقت دارای اکثریت می باشند. 
من می گویم آنچه را که شما می شنوید و از ذات اقدس حضرت حق طلب مغفرت می نمایم.» (1357 ه ق) 
این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است ، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می دهند ؛ البته این اعمال را در حد امکان ، هر کسی که نمی تواند هر روز را روزه بگیرد حتی الامکان 5 روز از رجب و 10 روز از شعبان را بگیرد، خلاصه بحسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد. 
و قراءة القرآن در شب علی حد قدرة . 
اگر می توانی نخواب و اگر کسی نمی تواند همه شب را نخوابد ؟ صب باشد ، صب یعنی جگر سوخته ، بیدار خوابی کند، شب زود بخوابد و سعی کند بیدار خواب کند طوری که بدن استراحت خود را بگیرد. 
؟ مرحوم قاضی اول شب می خوابیدند بعد نماز می خواندند و بعد می خوابیدند و باز نماز می خواندند ، همینطور تا دو ساعت به اذان که دیگر نمی خوابیدند ، مرحوم آخوند 3 ساعت به اذان صبح بیدار بودند، اگر نافله شب را بجا نیاورید فائده ندارد و عرفان معنی ندارد. 
عرفان به عمل است نه به گفتن! 


اللهم صل علی محمد و علی محمد 


1/ذیل آیۀ 101 از سوره آل عمران: 3.

2/قسمتی از آیۀ 15 از سورة الشورَی: 42.

3/ آیۀ 30 از سورۀ فصّلت: 41.

[4/رحوم محدّث قمی (ره) در فصل پنجم که در اعمال ماه ذی القعده است گوید:..... و کیفیت آنچنان است که در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گذارد: در هر رکعت حمد یک مرتبه و قل هوالله احد، سه مرتبه و معوذتین یک مرتبه، پس استغفار کند هفتاد مرتبه و ختم کند استغفار را به «لا حَوْل وَ لا قوَّةَ الا باللهِ العَلیِّ العَظیم» پس بگوید: «یا عَزیزُ یا غفار أغْفر ذُنوبی وَ ذنوبَ جَمیع المُؤْمنینَ وَ المُؤمناتِ فإنَّه لا یَغْفِر الذُّنوبَ إلا أنْتَ». فقیر گوید: ظاهر آنست که: و ذکور و دعای بعد را، بعد از نماز باید بجا آورد.

5/یرا نمازهای واجب هفده رکعت است و هر یک از آنها دارای نوافل می باشند؛ بدین ترتیب: دو رکعت نافلۀ صبح که وقت آن قبل از نماز صبح است و هشت رکعت نافلۀ ظهر و هشت رکعت نافلۀ عصر که قبل از ظهر و عصر خوانده می شوند و چهار رکعت نافلۀ مغرب، که وقتش بعد از فریضۀ مغرب است و یک رکعت ایستاده و یا دو رکعت نشسته که یک رکعت حساب می شوند و وقتش بعد از نماز عشاء است؛ و مجموع آنها، بیست و سه رکعت می شوند و یازده رکعت آن هم نافلۀ شب است که جمعاً سی و چهار رکعت می باشند. بدین ترتیب مجموع نوافل و فرائض، پنجاه و یک رکعت می شوند.

6/بدینصورت که چهار رکعت از عصر و دو رکعت از مغرب و «وُتَیره» که مجموعاً هفت رکعت می باشد حذف شود. (این توضیح از مرحوم علاّمه طهرانی روحی فداه است.)

 ذیل آیۀ 87، از سورة الْأنبیاء: 21.

طالب 1
۳۱ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


فاطمه نخستین شهید راه ولایت است که به انگیزه بازخواهی فدک، نه فدک را مد نظر داشت که ولایت را... فاطمه با آن ناله های دردناکش، حق امام و ولی امرش را می خواست بازستاند و اگر نتوانست - که نمی توانست - باید حق را برملا سازد و مظلومیت علی را آشکار نماید و پرده از سقیفه پردازان بردارد ولی فریاد دختر معصوم پیامبر در قلب های تیره کارساز نبود، اما تاریخ، آن سخنرانی جاودانه را ثبت و ضبط کرد تا آیندگان بدانند.. بسنجند.. بفهمند.. و تصمیم بگیرند.

زهرا همو که خشمش خشم خداست، فریادش بی پاسخ ماند؛ نه، اشتباه نکنم، پاسخش را با سوزاندن در و شکستن پهلو دادند، آن سنگدلان جاهلی تبار.

ویو اکنون که حجت را بر همگان تمام کرد و نقش دفاع از ولایت را به خوبی ایفا نمود، با دلی شکسته و بدنی علیل به خانه باز می گردد؛ او شکایت را به خدا می برد و به پدرش، رسول خدا و چنین با خدایش راز و نیاز می کند که:

«پروردگارا؛ نیرو و قدرت از آن تو است و انتقام ظالمان را تو خواهی گرفت؛ پس به تو پناه می برم و از تو استمداد می جویم و به درگاهت روی می آورم که حق شویم را از این نااهلان بازستانی».

زهرا مناجات می کرد و علی به او گوش می داد. شاید در دیدگان علی قطرات اشک گرد آمده بود که بر رخساره مبارکش سرازیر شود ولی خودداری می کرد تا زهرا بیش تر نرنجد؛ به هر حال باید زهرا را تسلی دهد و قلب شکسته اش را آرامش بخشد، به او فرمود: «لا ویل لک بل الویل لشانئک، نهنهی عن وجدک یا ابنة الصفوة و بقیة النبوة فما امد لک افضل مما قطع عنک فاحتسبی لله»

بدبختی برای تو نیست، برای دشمنانت است، اندوهت را برگیر و بر خویشتن سخت مگیر ای دخت برگزیده ترین انسان و ای بازمانده خاتم پیامبران. همانا آن چه خدا برای تو آماده ساخته برتر است از آن چه از تو گرفته شده، پس برای خدا بردبار باش و صبر را پیشه خود ساز.

و این سان سایه تبسمی آرام بر رخساره رنجور و بی رنگ فاطمه نقش بست چنان که تابش غروب، هنگام هجرت آفتاب در دریای تار شب بر افق آسمان. با صدایی ضعیف چونان همسه بلبلی بال شکسته در قفس تنهایی، در برابر تنها یار و یاورش، که اکنون غریبانه در خانه، زندانی شده است، پاسخ داد: «حسبی الله » خدا مرا بس است.

و این بود آغاز هجرت غریبانه زهرا، چرا که قلب، نالان.. سینه، تنگ.. زخم، ژرف.. بدن، رنجور.. پهلو، شکسته.. دیده، اشکبار و غربت در وطن، افزون بر بلا و رنج شده بود.

ویژه

طالب 1
۱۲ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

تا با عارف محبت نباشد او را سلوک دست ندهد، و محبت از معرفت است پس تا معرفت نباشد عبادت دست ندهد حضرت خاتم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: العلم امام العمل و العمل تابعه (آخر فصل 5 عین الیقین فیض ص 5 ط 1)

نکته 814 هزار و یک نکته



برگرفته شده از tajaliazam.blog.ir

طالب 1
۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

طبق نقل مشهور، امام عسکری(ع) در اول ماه ربیع الاول (260ق.) با زهری که «معتمد» برای آن حضرت تدارک دیده بود بیمار شد و در هشتم همان ماه رحلت نمود. بنابراین، امامت امام مهدی(ع) از همین تاریخ آغاز شد و آن حضرت تا به امروز در پس پرده غیب قرار دارد. به امید روزی که آن حضرت ظهور و جهان را پر از عدل و قسط کند. 

 

امام حسن عسکری علیه السلام در کلام امام مهدی (عج)

کان [الإمامُ العَسکَری‏علیه السلام] نُوراً ساطِعاً و قَمَراً زاهِراً اختارَ اللَّهُ لَهُ ما عِندَهُ فَمَضی عَلی مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ

او نوری فروزان و ماهی درخشان بود که خداوند آنچه را نزد خود بود برای او برگزید . او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال کرد تا رحلت فرمود.

بحار الأنوار ، ج ۵۳ ، ص ۱۹۱

طالب 1
۱۰ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

در کتاب «إقبال»، سیّد بن طاووس با إسنادش به أبی‌جعفر طوسی، و او با إسنادش به امام حسن عسکری علیه السّلام روایت می‌کند که آن حضرت فرمودند:

عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ: صَلَواتُ إحدی و خَمسینَ، و زیارةُ‌ الأربعینَ، و التَّخَتُّم بِالیَمینِ، و تَعفیرُ الجَبینِِ، و الجَهْرُ بِبسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ.[1]

«نشانه‌های مؤمن پنج چیز است: اوّل: نماز پنجاه و یک رکعت (واجب و نافله در طول شبانه روز). دوّم: زیارة اربعین حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام. سوّم: انگشتر در دست راست نمودن. چهارم: پیشانی بر خاک گذاردن. پنجم: بلند گفتن بسم‌ الله ‌الرّحمن الرّحیم در نمازهای جهریّه (صبح، مغرب و عشاء).»

زیارت حضرت سیّد الشّهداء در روز اربعین از مختصّات شیعه می‌باشد، و امام حسن عسکری علیه السّلام آنرا بعنوان شعار و علامت شیعه بیان فرموده‌اند. چنانچه سر بر خاک گذاردن، و بسم الله را بلند گفتن، و نوافل را طبق دستور أئمّه معصومین علیهم السّلام بجای آوردن، و انگشتر در دست راست نمودن نیز از اختصاصات شیعه است.

 

طالب 1
۲۰ آذر ۹۳ ، ۲۱:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
مکتب امام حسین این مکتب است. مکتب عرفان حقّ است و معرفت واقعی حقّ و عبودیّت صِرف در برابر حضرت حقّ‌ و رها شدن از همه گیر و بندهای نفسانی و شهوانی و شیطانی و جمود در تعصّبات خشک و بی‌مغز و توخالی و اسیر هواها و هوس‌ها و احساسات و شایعات و تقلید کورکورانه از مبادی فاسده و مفسده، چنانچه در خطبات آن حضرت در روز عاشوراء بوضوح این مطالب بچشم می‌خورد. مکتب سیّد الشّهداء مکتب تعقّل است نه تقلید کورکورانه، مکتب تدبّر است، مکتب آزادی و رشد و انبساط فکر است، مکتب تحقیق و اختیار و انتخاب است، نه چوب و چماق و ضرب و شتم؛ آن مکتب مکتب أبابکر و عمر و یزید و معاویه است.
مکتب آن حضرت رجوع به عقل و فطرت و وجدان است، بیرون آمدن از وادی جهالت و ضلالت و جمود و خشک‌مغزی است. مکتبی است که تمام جهات وجودی و حیثیّات ظاهری و باطنی و روحی و نفسی دنیوی و اخروی انسان را در بر می‌گیرد. در این مکتب فقط آنچه مطرح است و از آن دفاع می‌شود توحید است و بس! در این مکتب فقط خدا وجود دارد و غیر او باطل است. احساسات در این مکتب راهی ندارد و نفس در اینجا ارزشی ندارد.
کسانیکه می‌گویند: در واقعه عاشوراء آنچه که حاکم بود مسألة عشق بود، اشتباه کرده‌اند. عشق منهای تعقّل یعنی جنون. عشق جدای از مبانی شرع یعنی لا‌اُبالی‌گری وخودکامگی. عشق بدور از موازین و مبانی یعنی هوس و سرکشی. عشقی در مکتب امام حسین ارزش دارد که بر ‌اساس فهم و ادراک و تشخیص و تعقّل و درایت باشد، نه بر ‌اساس هوی و هوس و غلبه احساسات. در واقعه کربلا اصحاب سیّد الشّهداء همه عاشق آن حضرت بودند، امّا نه عشق مجازی و صوری، و نه عشق احساسی و عاطفی؛ آن عشق ارزشی ندارد و پشیزی بحساب نمی‌آید.
طالب 1
۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

پاسخ آیت الله صافی گلپایگانی (دامت برکاته) :  
برپائی مجلس میلاد ائمه علیهم السلام بسیار خوب و مناسب است اما چون هفتم صفر بنا بر بعضی اقوال مصادف با سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد و از طرفی تمام ماه محرم و صفر ماههای حزن آل الله و کاروان داغدار و مصیبت زده حضرت سیدالشهداء علیه السلام است سزاوار است در این دوماه مجلس روضه وعزا برپا نموده و از مجالس جشن وسرور جدا اجتناب نمود.ان شاءالله مجمع مقدس شما عزیزان مورد توجه و عنایت خاصه حضرت بقیةالله ارواحنا فداه قرار بگیرد و همه از منتظران امر فرج آن حضرت بوده باشید
 
 
پاسخ آیت الله وحید خراسانی(دامت برکاته)  :
بسم الله الرحمن الرحیم 
به آنچه فقیه محقق ، موسس حوزه علمیه (قدس سره) فرموده اند ، باید عمل شود
 
 
متن جوابیه آیت الله شبیری زنجانی(دامت برکاته)  :
بسمه تعالی
عزاداری روز هفتم ماه صفر به عنوان سوگواری سبط (علیه السلام) و تعطیل بازار که سنت شیعیان بوده از شعائر دینی است که باید محفوظ بماند و با ذکر مناقب امام هفتم (علیه السلام) منافات ندارد ./  اول صفر 1430
 
پاسخ آیت الله سید صادق روحانی(دامت برکاته): 
باسمه جلت اسمائه، جماعتی از محققین و علما مانند شیخ مفید، شهید و کاشف الغطاء بعد از تحقیق، روز هفتم صفر را روز شهادت آن حضرت نوشته اند من هم موقعی که در این مورد تحقیق می کردم، تقریبا اطمینان به این پیدا کردم بنابراین مقتضای تعظیم شعائر، اقامه مجلس عزا، تعطیلی بازار، خروج دسته جات و عزاداری در این روز است، و وظیفه صدا و سیما بر پایی عزاداری است و تولد امام کاظم (ع) در این روز مانع نباید بشود.  
 
پاسخ مرحوم ایت الله آیت الله بهجت(ره) :
بسمه تعالی مناسب است در جمع بین دو قول (( مشهور )) در روز هفتم صفر به شهادت سبط اکبر، امام مجتبی (( علیه آلاف التحیة و الثناء)) و تولد امام موسی الکاظم علیه السلام ، ترتیب مجالس برای هر دو امام بزرگوار به اینکه مصائب امام دوم علیه السلام و مناقب امام هفتم علیه السلام علیه السلام را متذکر و یادآور باشند و به همین احتیاط حاصل می شود . والسلام 
 
پاسخ آیت الله مکارم شیرازی(دامت برکاته) :
بسمه تعالی
البته نظر مشهور طبق آنچه مرحوم کلینی ( ره ) در کافی آورده این است که شهادت آن حضرت در آخر ماه صفر است ولی با توجه به روایت دیگری که مربوط به هفتم ماه صفر است سزاوار است نسبت به آن روز نیز احترام رعایت شود.
همیشه موفق باشید. 
 
پاسخ مرحوم ایت الله فاضل لنکرانی(ره)  :
بسمه تعالی و له الحمد در این که باید یک روز اختصاص به حضرت امام مجتبی علیه السلام داشته باشد تردیدی نیست و با توجه به اینکه روز 28 صفر روز رحلت خاتم الانبیا (ص) هم هست و بدین لحاظ شهادت سبط اکبر علیه السلام تحت الشعاع قرار می گیرد، لذا خوب است که روز هفتم صفر را به این عنوان اختصاص دهند که (( مشهور )) هم همین است 
 
 
پاسخ ایت الله آیت الله سیستانی(دامت برکاته)  :
بسمه تعالی بزرگداشت شهادت سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه السلام و ترتیب مجالسی برای آن حضرت و ذکر مصائب و یادآوری مناقب آن امام از مصادیق تعظیم شعائر است . و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب 
 
پاسخ مرحوم آیت الله میرزا جواد تبریزی(ره)  :
محرم و صفر ماه های حزن بر سیدالشهداء و خاندان اهل بیت علیهم السلام می باشد و باید به مجالس عزاداری روضه خوانی بگذرد.والله العالم
 
لازم به ذکر است که بنابر اسناد موجود، قول هفتم صفر از زمان امام کاظم«علیه السلام» رواج داشته و از سوی قاسم بن ابراهیم الرسّی«البرسی» 169-246 هجری قمری عنوان شده است. 
 
قبل از ورود به بحث لازم است که قاسم بن ابراهیم را از دیدگاه رجالییون معرفی کنیم:
نجاشی رجالی بزرگ در مورد قاسم بن ابراهیم اینگونه مینویسد: « قاسم پسر ابراهیم طباطبا پسر اسماعیل پسر ابراهیم پسر حسن مثنّی پسر امام مجتبی«علیه السلام»است. او صاحب کتاب(تثبیت الامامة) میباشد که از امام صادق«علیه السلام» با واسطه و از امام کاظم«علیه السلام» بدون واسطه روایت میکند».
 
ابوالحسن العمری در کتاب (المجدی فی انساب الطالبییّن) می نویسد: «کنیة او ابامحمّد فردی عفیف و زاهد بوده است و از سلاطین جور وقت دوری جسته و هدایا و مراحم آنان را اگر چه از طلا و نقره بوده، نپذیرفته است و مردم را به وصایت امام رضا«علیه السلام» دعوت می کرده و از سال 220هق تا 246 هق که از دنیا رحلت نمود، درجبل الرسّ«کوهی در نزدیک حله» مخفی بوده است.
همچنین آقا بزرگ تهرانی از او تمجید بسیار نموده است و فرموده است: او سیدی شریف و از سادات بنی الحسن«علیه السلام» است.

طالب 1
۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 کسى که جلوى منکر را نگیرد، مانند کسى است که مجروحى را در جاده رها کند تا بمیرد. 

 کنز العمّال، ج 3، ص 170



einlam.ir


طالب 1
۰۵ آذر ۹۳ ، ۲۱:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
  • حضرت علی علیه السلام می فرماید خداوند مفاتح غیب خود را به دست تو داده است و آن دعاست .
  • ایت الله تحریری
طالب 1
۰۳ آذر ۹۳ ، ۲۲:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آ                                                                                                خر بگو چه چاره کنم با غم فراق
آ                                                                                             هی ز حسرت است فقط همدم فراق
با گریه کردن این دلم آرام می شود
یعنی که اشک بود فقط مرهم فراق
موی سپید تحفۀ هجران دلبر است
یک عمر می شود سپری یک دم فراق
حالِ دلم چو زلف تو پیچیده در هم است
خسته شدم از این همه پیچ و خم فراق
گفتم که چیست خونِ جگر گفت عاشقی
اشک دل است در سحر ماتم فراق
رنگ سیاه بیرق چشم انتظار هاست
کعبه شده نمایشی از پرچم فراق
ای حاجی همیشه بیابان نشین بیا
بنشین شبی کنار من و زمزم فراق
هجران به دام رنج و بلا می کِشد مرا
آخر فراق کرببلا می کُشد مرا
طالب 1
۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۳۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

عنوان: عاشورا

مؤلف: استاد علی صفایی حائری

موضوع: عاشورا

صفحات: ۸۴

قیمت: ۳۵۰۰ تومان

تلفن مرکز فروش: ۷۱۱۲۲۱۲-۰۵۱۱

بررسی تحلیل‌های مختلف در زمینه قیام امام حسین(علیه السلام)


در این کتاب با توجه به این نکته که زندگی صحنه پیکارها و میدان مبارزه‌هاست، به اشکال مختلف، انگیزه‌ها، هدف‌ها، نیازها و سدها و مانع‌های جهاد و مبارزه می‌پردازد. و در نهایت با بررسی تحلیل‌های مختلف در رابطه با قیام و حرکت امام حسین(علیه السلام)، نویسنده خود به تحلیلی از قیام اباعبدالله(علیه السلام) می‌پردازد.

   این کتاب در دو فصل شامل: «زندگی، صحنه پیکارهاست» و «پیکار حسین(علیه السلام)» تدوین یافته‌است.

   «شکل‌ها» عنوان مبحثی است که در فصل اول ارائه شده است. در قسمتی از این مبحث می‌خوانیم: آنجا که دشمن زیرک است و حتی در لباس دوست فرو می‌رود و چهره‌های گوناگونی از خود نشان می‌دهد و هر لحظه به شکلی درمی‌آید، ناچار درگیری با او هم شکل عوض می‌کند.

   این درگیری‌، گاهی در تمام جبهه‌ها و در مقابل تمام سنگرها است، اما ریشه‌ای ندارد و بر پایه مهمی استوار نیست. نیازهایش را تأمین نکرده و در نتیجه مجبور است امتیاز بدهد… آن‌ها که نیازها را تأمین نکرده‌اند، برفرض اگر گُل بکارند، در باغ بیگانه کاشته‌اند و اگر خرمن‌هایی به دست بیاورند،‌ به انبار بیگانه سرازیر کرده‌اند.

   «انگیزه‌ها» عنوان دیگر فصل اول می‌باشد که به مواردی چون: «ضرورت‌ها»، «آوازه‌گری و شعارها»، «خودخواهی»، «قدرت‌طلبی» و «زیاده‌خواهی‌ها» پرداخته و مصادیق آن‌ها را بازگو می‌کند.

   در بخش «مانع‌ها»، موانعی چون: «عشق به زندگی، عشق به دنیا و جلوه‌ها، ضعف‌ها، ترس‌ها، گرفتاری و مشکلات، منفعت‌طلبی‌ها و حیرت‌ها» ارائه شده است و نویسنده چنین مواردی را درهم‌شکننده روحیه‌های بزرگ و آماده می‌داند.

   «پیکار حسین(علیه السلام)» عنوان فصل دوم کتاب می‌باشد و به مباحثی نظیر: «تصویر»،‌ «ضرورت درگیری»، «شهادت و شفاعت»، «امر به معروف، مبارزه با ستم»، «تشکیل حکومت»، «ابعاد حادثه عاشورا»، «هدف و انتخاب» و «ای پاک‌تر از آب (شعر)» می‌پردازد.

   در قسمتی از مبحث «شهادت و شفاعت» می‌خوانیم: شهادت انتخاب است، نه هدف و شفاعت نتیجه است، نه مقصد.

    انتخاب با هدف تفاوت دارد. گاهی انسان، کاری را انتخاب می‌کند و هدفش چیز دیگری است.

   من هنگامی که چراغ را روشن می‌کنم تا راه را بیابم، ناچار در کنار روشنایی، حرارت هم به دست می‌آید؛ درحالی که هدف، یافتن راه است، نه گرمای چراغ.

طالب 1
۲۴ آبان ۹۳ ، ۲۲:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
دیده ای خواهم که باشد شه شناس         تا شناسد شاه را در هر لباس
اینجا کلیک کنید.
طالب 1
۱۱ آبان ۹۳ ، ۱۲:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر
هیئت‌های مذهبی دارای چند ویژگی هستند که آنها را از سایر تشکل‌ها و جمع‌ها جدا می‌سازد: اولین ویژگی‌شان این است که توسط مردمی که علاقه‌مند به اسلام و ائمه‌‌ی طاهرین علیهم‌‌السلام هستند اداره می‌‌شوند و بر محور عشق به ائمه‌ی طاهرین علیهم‌‌السلام تشکیل شده‌‌اند. ویژگی دوم این است که هزینه‌­های این هیئت‌­ها توسط خود مردم تأمین می­‌شود و نه دستگاه‌های دولتی و حکومتی. ویژگی سوم هم این است که سه عنصر «مردم»، «روحانیت» و «مداح» در این هیئت‌­ها جمع شده‌‌اند. «مردم» هیئت را تشکیل می­‌دهند و هزینه‌­هایش را تأمین می‌­کنند، «روحانی» به‌عنوان کسی که معرفت و محبت به ائمه علیهم‌‌السلام را گسترش می‌‌دهد، و «مداح» هم به‌‌عنوان هنرمندی که می‌­تواند این محتوا را به دل و جان مردم منتقل کند در هیئت حضور دارد.

هیئت‌های مذهبی در طول تاریخ به‌‌خصوص در طول تاریخ تشیع در ایران، عامل اصلی گسترش فرهنگ اسلامی در بین مردم و نهادینه کردن آن بوده‌‌اند. رهبر معظم انقلاب راجع به این موضوع فرموده‌اند: «ما مسلمان‌ها و به‌خصوص ما شیعیان، امتیازی داریم که دیگر ملیت‌ها و ادیان این امتیاز را به قدر ما ندارند و آن عبارت است از اجتماعات دینی که به شکل روبه‌رو، چهره به چهره، نفس به نفس تشکیل می‌شود که این را در جاهای دیگر دنیا و در ادیان دیگر کمتر می‌شود پیدا کرد. هست؛ نه به این قوّت، نه به این وسعت، نه به این تأثیرگذاری و محتواهای راقی.» (۱۳۸۷/۴/۴)

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/28059/C/13930807_0728059.jpg
مشاهده مجموعه‌ی تصاویری از سردار نجات


توصیه‌های رهبر انقلاب به هیئات:
توصیه‌­هایی که رهبری در مورد هیئات مذهبی مطرح می­‌کنند، زیاد و متنوع است اما می‌توان آن‌ها را به‌طور کلی در شش دسته طبقه‌بندی کرد:

۱. فضای هیئت
درباره‌ی فضای جلسات، حضرت آقا معتقدند که باید تلفیقی از عنصر «منطق» و «عاطفه» باشد. ایشان معتقدند اساس حرکت تشیع بر «منطق قوی» و «عواطف» استوار است. یعنی اگر جلسه‌‌ای باشد که بحث­‌های استدلالی آن زیاد باشد، اما بحث‌‌های محبتی و عاطفی آن کم باشد، این جلسه معمولاً نمی‌­تواند مخاطب را جذب خودش کند. افراد معمولاً سراغ جلسه‌‌ای می­‌روند که بخشی از آن استدلال باشد و بخشی هم عاطفه. این امتزاج عاطفه و استدلال همیشه مورد تأکید رهبر انقلاب بوده است. ایشان فرموده‌‌اند: «اولاً اساس حرکت عمومی تشیع علاوه بر منطق قوی بر عواطف بود. از روز اول تا امروز در کنار عقل، عشق حضور جدی داشت؛ برای همین هم حرکت تشیع نابود نشد یعنی از بین نرفت و الا باید صد مرتبه در امواج متلاطم سیاست‌های متعرض و عنان­‌آلود نابود شده بود. منطق قوی است. یعنی صرف عواطف نیست، اما منطق تنها هم نیست. عواطف هم با آن درآمیخته است. این از آن‌جاهایی است که عقل و عشق با هم می‌­سازد.» (۱۳۸۱/۷/۲۰)
درباره‌ی فضای جلسات، حضرت آقا معتقدند که باید تلفیقی از عنصر «منطق» و «عاطفه» باشد: «اولاً اساس حرکت عمومی تشیع علاوه بر منطق قوی بر عواطف بود. از روز اول تا امروز در کنار عقل، عشق حضور جدی داشت؛ برای همین هم حرکت تشیع نابود نشد یعنی از بین نرفت. منطق قوی است. یعنی صرف عواطف نیست، اما منطق تنها هم نیست. عواطف هم با آن درآمیخته است.»

۲. منبر
ایشان در جلسه‌ای در جمع فعالان هیئت‌‌های رزمندگان اسلام درباره‌ی اهمیت و کارکرد منبر در هیئت فرمودند: هیئت‌‌های مذهبی باید کلاس درس باشد. یعنی این‌طور می­‌فرمایند که اگر کسی ۱۰ جلسه یا یک دهه رفت پای منبری نشست، آخر دهه احساس کند یک مطلب را فهمیده است. مثلاً فهمیده باشد که خواص و عوام عاشورا چه کسانی بودند و چه موضوعاتی موجب شد تا عده‌ای در برابر امام معصوم علیه‌السلام قرار بگیرند و او را به شهادت برسانند. لذا ایشان در مورد بحث منبر می­‌فرمایند که عزاداری را واقعاً به معنای حقیقی کلمه باید به صورت کلاس درس دربیاوریم. این حالت را ما الان کم می‌­بینیم، به‌خصوص در هیئت­‌ها کم مشاهده می‌­شود. این جزو نقص­‌های کار کنونی کشور ما است. این همه مجالس عزا و این همه مناسبت‌­های مربوط به وفات و شهادت و موالید ائمه علیهم‌السلام که اجتماعات مردم را به صورت طبیعی به وجود می­‌آورند یک فرصت بسیار بزرگی است و فرمودند از این فرصت­‌ها باید شما استفاده کنید. (۱۳۸۶/۸/۲)

۳. هیئت نباید سکولار باشد
در جلسه‌ای که سال گذشته اعضای ستاد مرکزی هیئت رزمندگان اسلام خدمت حضرت آقا رسیدند، بنده صحبت کردم و اشاره داشتم که ما در هیئت­‌ها به شعرا و سخنرانان خودمان گفتیم که باید به دغدغه­‌های نظام اسلامی که دغدغه‌ی مردم هم هست پرداخته شود و از این جلسات باید برای بصیرت‌‌افزایی استفاده شود. ایشان هم بعداً در خلال صحبت خود به همین موضوع اشاره کردند و فرمودند: «یک نکته هم همین مطلبی است که آقای نجات اشاره کردند که درست هم هست. هیئت‌ها نمی‌توانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. این‌که آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است.»

یعنی هیئت این نیست که به سیاست کاری نداشته باشد؛ چون بعضی سخنران­‌ها عادت کردند که می­‌گویند ما سیاسی نیستیم. رهبر انقلاب معتقدند این عبارت، عبارت صحیحی نیست. ایشان فرموده‌‌اند: «یکی از خصوصیات ائمه‌ی طاهرین این بوده که همه‌ی آن‌ها مبارزین و مجاهیدن فی‌سبیل الله بودند. یکی از ائمه‌ی طاهرین را سراغ ندارید که این‌ها در موضع مجاهدت و مبارزه قرار نداشته باشد.» (۱۳۸۲/۸/۲)

این آموزه و این خط همان عاملی است که موتور محرکه‌ی شیعه را به کار انداخته است و ما بعد از ۱۳۰۰ سال از ظهور اسلام، شاهد هستیم پرچم شیعه در مناطقی از جهان اسلام بلند شده و این مسأله باعث عصبانیت سیاسیون، متعصبین و متحجرین منطقه و جهان شده است. ما قبل از انقلاب با تمسک به همین آموزه‌‌ها مبارزه می‌­کردیم. شهادت‌­طلبی‌‌ها و مبارزه‌ی ما با طاغوت از همین منبرها شروع ‌شد. یعنی این‌که حضرت امام رحمه‌الله عصر روز عاشورای سال ۴۲ تشریف می‌­برند به مدرسه‌ی فیضیه و آن منبر معروف خود را می‌روند و خطاب به شاه می­‌گویند که ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‌‌کنم، دست از این اعمال و رویه بردار، من میل ندارم که اگر روزی ارباب‌‌ها بخواهند تو بروی، مردم شکرگزاری کنند؛ ‌ من نمی‌‌خواهم تو مثل پدرت بشی و شروع می­‌کنند به شاه نصیحت کردن. بنابراین حضرت امام در برهه‌‌های مختلف از عاشورا و تاسوعا و اربعین و محرم و صفر استفاده کردند برای پیروزی نهضت علیه رژیم. این یعنی هیئت سیاسی.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/28058/C/13930807_0128058.jpg [دریافت طرح]
همچنین پس از پیروزی انقلاب هم ما از این ظرفیت استفاده کردیم. یعنی ما در دفاع مقدس با تمسک به مبارزه و شهادت­‌طلبی ائمه علیهم‌‌السلام بود که رزمندگان خودمان را تشویق می­‌کردیم؛ رزمندگان ما با سربندهای «یا فاطمة‌الزهرا» و «یا حسین» به جبهه‌ها ‌رفتند و در آن‌جا هم می‌­گفتند که ما می‌­خواهیم همان‌طور که امام حسینعلیه‌‌السلام شهید شد، ما هم شهید بشویم.

پس معرفت‌زایی و شناخت باید از مهمترین کارکردهای هیئت­ باشد. یکی از مهم‌ترین کارها این است که به مردم بگوییم «هویت حسینی» و «هویت یزیدی» در دوران حاضر مربوط به چه کسانی است. چنان‌چه رهبر انقلاب فرموده‌اند: «فهمیدن قضیه‌ی عاشورا فقط در تاریخ نیست، در هر زمانی باید دید عناصر تشکیل‌دهنده‌ی هویت یزیدی کجا پیدا می‌شود؟ آن‌‌گاه در مقابلش باید عناصر تشکیل دهنده‌ی هویت حسینی را به میدان آورد. منبر باید انسان‌ساز باشد، اندیشه‌ساز باشد. روضه و نوحه و سینه‌زنی باید فضا را از مسائل زنده‌ی حسینی، معرفت و آگاهی پر کند.»(۱۳۸۷/۱/۲۳)
«معرفت‌زایی» و «شناخت» باید از مهمترین کارکردهای هیئت­ باشد. رهبر انقلاب فرموده‌اند: «فهمیدن قضیه‌ی عاشورا فقط در تاریخ نیست، در هر زمانی باید دید عناصر تشکیل‌دهنده‌ی هویت یزیدی کجا پیدا می‌شود؟ آن‌‌گاه در مقابلش باید عناصر تشکیل دهنده‌ی هویت حسینی را به میدان آورد. منبر باید انسان‌ساز باشد، اندیشه‌ساز باشد. روضه و نوحه و سینه‌زنی باید فضا را از مسائل زنده‌ی حسینی، معرفت و آگاهی پر کند.»

۴. مداح هیئت
راجع به مداحی به‌‌طورکلی نظر رهبر انقلاب این است که اگر محتوای شعر و نوع خواندن آن مداح هنرمندانه باشد بعضاً تأثیرش از دو یا سه منبر هم بیشتر است. بارها ایشان در صحبت‌­های خود فرموده‌اند که مداح باعث «معرفت‌‌افزایی» به افراد می‌­شود. ایشان مداحی را «جوشاندن چشمه­‌های عواطف در دل‌­ها» می­‌دانند: «مداحی، معرفت‌افزائی است. مداحی، پراکندن معرفت و حکمت و امید و عقیده‌ی راسخ است. مداحی، جوشاندن چشمه‌های عواطف در دل‌ها است؛ با استفاده‌ی از هنر شعر، هنر آواز، هنر اجرا.» (۱۳۹۲/۲/۱۱)

یک موقع یک فردی راجع به واقعه‌‌ی کربلا داستانی می‌­گوید که داستانش، هم خیلی زیبا و هم خیلی حزن‌­انگیز است؛ آن فردی هم که می­‌شنود متأثر می‌­شود؛ اما یک فرد دیگری می­‌آید همین داستان زیبا را تبدیل به فیلم یا تئاتر یا یک اثر هنری می‌­کند و آن وقت خیلی اثر می­‌گذارد بر قلوب انسان‌ها؛ اثری که درازمدت است. کار مداح هم مانند کار یک هنرمند است که یک موضوع را با استفاده از نوا و صدای خوش و هنرمندانه به مخاطب عرضه می‌کند که موجب اثرگذاری بیشتر آن می‌شود. رهبر انقلاب در یک جایی فرموده‌اند: «در کار مداحىِ شما چند چشمه‌ی هنری وجود دارد: شعرتان هنر است؛ صدایتان هنر است؛ آهنگی که انتخاب می‌کنید، هنر است؛ اشارات و کارهایی که انجام می‌دهید، هنر است. » (۱۳۷۷/۷/۱۹) لذا می­‌گویند در مداحی، شعر خوب و هنرمندانه خواندن بسیار مهم است.

۵. اشعار مداحی
راجع به بحث شعر، حضرت آقا می‌­گویند شعری را قبول داریم و می‌­گوییم که این شعر برای مجلس امام حسینعلیه‌السلام خوب است که واجد چند خصوصیت باشد. فرموده‌‌اند شعر باید «محکم»، «قوی»، «خوش‌‌­مضمون» و «قانع‌کننده» باشد: «شعر شما باید خوب، محکم، قوی، خوش مضمون و قانع‌کننده باشد. گاهى قصیده‌اى که شما مى‌خوانید، به اندازه‌ی چند منبرِ یک منبرىِ خوش بیان تأثیر مى‌گذارد. گاهى یک بیت شعرِ بجا به قدر یک کتاب قیمت دارد. اینها آسان و مجانى به‌دست نمى‌آید. انسان باید زحمت بکشد، کار و تلاش کند، شعر خوب را بیابد، آن را حفظ کند و بخواند.» (۱۳۷۷/۷/۱۹)
درباره‌ی سبک‌هایی که مداحان انتخاب می‌کنند نیز ایشان توصیه‌هایی دارند. اولین نکته‌ «توجه به موسیقی اصیل ایرانی» است؛ ایشان معتقدند بسیاری از گوشه‌‌های موسیقی ایرانی برگرفته از مرثیه‌‌ها و مداحی­‌ها است. نکته‌ی بعدی «پرهیز از تقلید غلط از سبک‌های غربی» است. به همین دلیل به مداحان توصیه می‌کنند که خودتان آهنگ بسازید.

درباره‌‌ی خصوصیت دیگر شعر فرموده‌‌اند که باید دارای مفاهیم اسلامی باشد و صرف قشنگ و جذاب بودن کفایت نمی‌کند. مثلاً بعضی از اشعاری را که مداحان می‌­خوانند قشنگ است و آدم خوشش می­‌آید، اما هیچ مفهوم اسلامی همراهش نیست. افراد هم می‌­آیند و همراهش گریه می‌­کنند اما معرفتی در آن نهفته نیست. به همین دلیل ایشان فرموده‌اند: «یکی از چیزهایی که باید در این اشعار باشد، عبارت از مفاهیم بلند اسلامی - مثلاً در باب توحید یا نبوت - است. بهترین اشعار قدما در باب توحید و نبوت، همین مدایحی است که شعرای بزرگ ما در مقدمه‌ی دیوان‌ها و مثنوی‌هایشان ذکر کرده‌اند و گفته‌اند.» (۱۳۶۸/۱۰/۲۸)
 
۶. سبک و آهنگ مداحی
درباره‌ی سبک‌هایی هم که مداحان برای سرود‌ها و نوحه‌های خود در ایام ولادت و شهادت انتخاب می‌کنند نیز ایشان توصیه‌ها و نکاتی دارند. اولین نکته‌­ای که ایشان راجع به سبک روی آن تأکید دارند، «توجه به موسیقی اصیل ایرانی» است؛ ایشان معتقدند بسیاری از گوشه‌‌های موسیقی ایرانی برگرفته از مرثیه‌‌ها و مداحی­‌ها است. یعنی بسیاری از موسیقی­‌هایی که الان مرسوم است و آهنگسازان ما در دستگاه‌­های مختلف می‌‌سازند، برگرفته از مرثیه‌­های مداحی‌های قدیمی در ایران است. بنابراین مداحان می‌توانند از این موسیقی اصیل سنتی ایران که اتفاقاً دارای تنوع زیادی هم هست برای ساخت سبک‌ها و آهنگ‌های خود استفاده کنند: «ما در قدیم از زبان موسیقی‌دان‌های معروف شنیده بودیم که می‌گفتند موسیقی اصیل ایرانی را نوحه‌خوان و شبیه‌خوان‌ها حفظ کرده‌اند؛ موافق‌خوان، مخالف‌خوان، علی‌اکبرخوان، قاسم‌خوان. هر کدام یک دستگاهی را به اینها می‌دادند که باید در آن دستگاه بخوانند. این موجب شد که موسیقی نانوشته‌ی ایرانی - که نه نُت داشت، نه نوشته داشت و نه چیز دیگری داشت - بتواند برسد به دست کسانی که اینها را با نُت و شیوه‌های جدید بتوانند ثبت و ضبط کنند.» (۱۳۸۶/۴/۱۴)

نکته‌ی بعدی «پرهیز از تقلید غلط از سبک‌های غربی» است. ایشان معتقدند از سبک­‌های غربی باید پرهیز شود و در جاهای مختلفی بر این موضوع تأکید کرده‌اند: «خواننده‌ی جلسه‌ی مداحی، ناگهان بیاید آهنگ‌های اروپائی را - آن هم به شکل غلط و نابلد بنا کند خواندن؛ سبک‌هائی که فرض کنید حالا فلان خواننده‌ی غربی یا مقلد عربِ آن غربی یک‌وقتی خوانده، ما این را از او یاد بگیریم و بنا کنیم خواندن! که قبل از انقلاب هم متأسفانه همین کارها را کردند. موسیقی اصیل ایرانی را که می‌توانست نوع حلال هم داشته باشد - البته همان موسیقی اصیل، یک نوعش هم حرام است؛ فرقی بین ایرانی و غیر ایرانی نیست - همان را هم ضایع کردند. البته بعد از انقلاب بهتر شد؛ اما حالا مثلاً مداح یا خواننده‌ی ما بیاید در رادیو و تلویزیون به تقلید - آن هم غلط - آهنگ غربی یا آهنگ مجالس لهو را در مجلس ایمان و در مجلس معنویت تکرار کند، این درست نیست؛ این غلط است.» (۱۳۸۶/۴/۱۴)
حضرت آقا درباره‌‌ی جلسات حسینیه گفته‌‌اند چون مردم از یکی دو ساعت قبل از شروع جلسه به این‌جا می‌‌آیند و می‌‌نشینند، برنامه‌‌ها طوری تنظیم شود که وقت مردم تلف نشود. به همین خاطر دفتر مقام معظم رهبری برنامه‌‌ی نماز‌ ماه رمضان را این‌گونه تنظیم کرده که از یک ساعت قبل از اذان قرائت قرآن شروع شود. یا در ایام محرم و فاطمیه، آقای فلاح‌زاده قبل از اذان می‌‌آیند و مسائل شرعی مطرح می‌‌کنند.

به همین دلیل هم ایشان به مداحان توصیه می‌کنند که خودشان آهنگ بسازند: «خودتان آهنگ بسازید. این همه ذوق و این همه هنر وجود دارد. یقیناً در جمع علاقه‌مندان به این جریان کسانی هستند که می‌توانند آهنگ‌های خوبِ مخصوص مداحی بسازند؛ آهنگ عزا، آهنگ شادی.» (۱۳۸۴/۵/۵)
 
* توصیه رهبر انقلاب درباره مراسم حسینیه امام خمینی
حضرت آقا درباره‌‌ی جلسات حسینیه چند نکته را هم تذکر داده‌اند؛ مثلاً این‌که گفته‌‌اند چون مردم از یکی دو ساعت قبل از شروع جلسه به این‌جا می‌‌آیند و می‌‌نشینند، برنامه‌‌ها طوری تنظیم شود که وقت مردم تلف نشود. به همین خاطر دفتر مقام معظم رهبری برنامه‌‌ی نماز‌های ظهر و عصر ماه مبارک رمضان را این‌گونه تنظیم کرده که از یک ساعت قبل از اذان ظهر برنامه‌ی قرائت قرآن شروع شود. یا در ایام محرم و فاطمیه، آقای فلاح‌زاده از نیم ساعت قبل از اذان می‌‌آیند و مسائل شرعی را مطرح می‌‌کنند. این باعث می­‌شود که وقت مردم بیهوده نگذرد.

* در جلساتتان کتاب بخوانید
ایشان یک‌بار خودشان به من فرمودند که در این جلساتی که دارید، بعضی از کتاب‌­های خوب را بیاورید و از روی آنها برای حاضران بخوانید. حالا ممکن است این کتاب‌‌ها خاطرات رزمندگان باشد یا غیره. این باعث می‌‌شود که افراد به کتاب خواندن عادت کنند. چون مردم عموماً عادت ندارند به کتاب خواندن. ما هم با توجه به همین مسأله در جلسات خودمان، بعضاً این کار را انجام دادیم.

طالب 1
۰۷ آبان ۹۳ ، ۲۲:۴۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

«پایگاه پژوهشی تحلیلی راهبردی» به مناسبت فرارسیدن ماه محرم سیر مطالعاتی با استفاده از نظر دکتر سنگری را منتشر نموده است تا عاشوراپژوهان بتوانند با تعمق درباره این اتفاق تاریخی مطالعه‌ای داشته باشند.


طالب 1
۰۳ آبان ۹۳ ، ۲۲:۳۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

دوست دارم از غمت سر به بیابان بزنم ........ آن بیابان که مسیرش از نجف تا کربلاست


طالب 1
۲۴ مهر ۹۳ ، ۱۵:۵۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

راستی این اعجوبه کون کیست که همه در شناخت او در مانده اند، عدّه ای او را تا سر حدّ خدایی بالا برده اند، و عدّه ای حتی در بندگی او شک دارند که :
در مسجد کوفه شهیدش کردند
گفتند مگر اهل نماز است علی؟!
و آن که او را حقیقتاً شناخت خدای او و رسول خدایش بود.
پیامبر اعظم(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: «یا علی ما عرف اللّه حق معرفته غیری و غیرک و ما عرفک حق معرفتک غیر اللّه و غیری؛(2) ای علی! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من.»
و در جای دیگر فرمود: «یا علی لایعرف اللّه تعالی الّا انا و انت و لایعرفنی الّا اللّه و انت و لا یعرفک الّا اللّه و انا؛ای علی! خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر خدا و من.»


قرآن در شأن علی(ع)
آیات فراوانی را علمای اهل سنّت و مفسرین آنها در شأن امام علی(ع) تفسیر کرده اند و در تأیید آن روایاتی را از پیغمبر اکرم(ص) آورده اند به طوری که برخی از آنها مانند ابن حجر، خطیب بغدادی، سیوطی، گنجی شافعی، ابن عساکر، شیخ سلیمان قندوزی و... از ابن عباس نقل کرده اند که گفت: «نزلت فی علیّ ثلاث مأئة آیه؛(31) سیصد آیه در شأن علی(ع) نازل شده است.»
و همین ابن عباس از پیامبر اکرم(ص) نقل نموده که آن حضرت فرمود: «ما انزل آیة فیها «یا ایّها الذین آمنوا» و علیّ رأسها و امیرها؛و آیه ای که در آن «یا ایّها الذین آمنوا» آمده، نازل نکرده است خداوند مگر آن که علی در رأس آن قرار دارد.»(32) یعنی تمامی این آیات در ابتدا و قبل از همه در شأن علی و مربوط به آن حضرت است.


طالب 1
۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۰:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر