طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۳۱ مطلب با موضوع «خدا» ثبت شده است

خدایا

من می خواهمت

تو هم بخواهی

همه چیز حل می شود!



einlam.blog.ir

طالب 1
۰۵ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

 به عارفى گفتند: با خدا چه می‏کنید؟
فرمود: هر جورى که نگاه مى‏کنم،مى‏بینم که خداى خوشگلى داریم.
به جاى آن که ما قدر او را بدانیم،
اوست که قدر ما را میداند.
 
 آن محبت‏ هاى لیلى، کرد مجنون را اسیر                      
ور نه آن بیـچـاره را میـل گرفتــارى نبــود

طالب 1
۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

مرکز پژوهشی «هادو» توکیو در تحقیقی جامع با استفاده از فن‌آوری نانو، تأثیر تلاوت آیه «بسم‌الله‌الرحمن الرحیم» بر آب زمزم را مورد بررسی‌ قرارداد.
ماسارو ایموتو، رئیس مرکز پژوهشی«هادو» توکیو با بیان این‌که در این تحقیق به نتایج ارزنده و عجیبی دست‌یافته‌اند، گفت: تلاوت آیه «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» تأثیر عجیبی بر روی بلورهای آب زمزم دارد به طوری که هنگام تلاوت این آیه مبارک حباب‌های زیبایی بر روی آب تشکیل‌می‌شود.
این پژوهشگر ژاپنی تصریح‌کرد: از بزرگ‌ترین تجاربی که در نتیجه آزمایش بر روی آب زمزم به‌دست‌آمده، این است که هنگامی که در کنار ظرفی از آب زمزم آیاتی از قرآن‌کریم تلاوت‌‌شود،‌ بلورهایی رمزگونه و زیبا بر روی آن شکل‌می‌گیرد.
رئیس مرکز پژوهشی«هادو» با اشاره به این‌که آب زمزم ویژگی‌های خاصی دارد که تغییر در آن امکان‌پذیر نیست، افزود: این آب ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که در سایر آب‌ها یافت‌نمی‌شود.
وی گفت: با توجه به آزمایش‌ها و مطالعات زیادی که بر روی آب زمزم انجام‌‌شد، این نتیجه به دست‌آمد که اگر یک قطره از آب زمزم با هزار قطره آب معمولی مخلوط‌شود، بلورهای تشکیل‌دهنده آن تغییر شکل‌داده و خاصیت آب زمزم را پیدامی‌کنند.

طالب 1
۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

به آقای قاضی گفته بودند ماه رمضان روزه می گیرید؟ گفته بود تا ببینیم تکلیف چیست. این درس است . طرف می گوید اگر بمیرم روزه ام را می گیرم خب روزه را برای که می گیری؟!

طالب 1
۰۷ مهر ۹۳ ، ۱۲:۲۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده، چرا که ما وقت نکردیم دیروز از او تشکر کنیم.
چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد، چون امروز اطاعتش نکردیم.
چی می شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود، چرا که دیروز قادر به درکش نبودیم.
چی می شد که دیگه شکوفا شدن گلی را نمی دیدیم، چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم و شکر نکردیم.
چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد، چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم.
چی می شد اگه خدا در خانه اش را می بست، چرا که ما در قلب های خود را بسته بودیم.
چی می شد اگه خدا امروز به حرف هامون گوش نمی کرد، چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم.
چی می شد اگه خدا خواسته هایمان را بی پاسخ می گذاشت، چون به یادش نبودیم.

طالب 1
۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۴۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
معنایش (منظور معنای تکبیر است ) این است که خدا ازهمه چیز بزرگتر ، یا از آنکه به وصف درآیدیا به حواس انسان ادراک شود و از آنکه بتوان او را با مردمان مقایسه نمود ، بزرگتر است . ابو حامد غزالی می گوید:
«چون زبان به تکبیری گشودی ، سزوار است که قلبت آن را تکذیب نکند و چنانچه اگر در قلبت برای تو چیزی از خدای متعال بزرگتر بود ، آنگاه خدای بزرگ به دروغگو بودن تو شهادت می دهد، هر چند که در مقام زبان در ست سخن گفته ای ، همانگونه که خداوند در قرآن ، در باره منافقین شهادت داده است:
«هنگامیکه منافقین بسوی تو (پیامبر) می آیند، گواهی به پیامبریت می دهند. وخداوند گواهی می دهد که آنها دروغگویند.»1
پس اگر بر نفست هوای نفس غالبتر بود تا فرمان خدا، و تو از هوای نفست پیش از خدا پیروی می کردی ، به تحقیق نفس خود را «اله» و«معبود» خویش گرفته ای و آنرا بزرگ نموده ای . و کلام «الله اکبر» تنها سخنی بر زبانت بوده ، قلبت از مساعدت و همراهی با آن سرباز زده است . و چه خطری برای انسان بزرگتر از این است که ، امید به توبه و استغفار و لطف و کرم و عفو الهی نداشته باشد. 2
امام صادق (علیه السلام )می فرماید:
«چون تکبیر نماز را گفتی ، همه موجودت از آسمان بلند تا زمین و مابین آن ، هر چه که هست را در مقابل عظمت و کبریای خداوند، کوچک ونا چیز بدان ،‌زیرا که چون بنده‌ی نماز گزار تکبیر گوید وقلبش بر خلاف اظهار او بود و از حقیقت تکبیر بی خبر باشد، از جانب پروردگار متعال خطاب می رسد که : «ای بنده‌ی دروغگو آیا به من خدعه می زنی؟»
سوگند به عزت وجلالم ، از حلاوت و ذکر خود، تو را محروم می کنم، و از مقام قرب و سرور به مناجات خود ، تو را دور گردانم.»
پس هنگام نماز ، قلبت را بنگر ، اگر شیرینی نماز را حس کردی و سرور و شادی را در نفست یافتی و قلب خود را از مناجات ، با خدا و سخن گفتن با او ، شاد و متلذّذ می یابی ف بدان که در تکبیر خود صادقی و اگر اینگونه نبود ولذت مناجات خود را در حق نیافتی و از درک شیرینی عبادت محروم بودی ،
 بدانکه خدا تو را دروغگو شناخته واز درگاه خود رانده است3
 
منبع: بنیادهای اخلاق اسلامی ، علامه سید عبدالله شبر،چاپ دوم سال 1369،‌ناشر/بنیاد فرهنگی امام المهدی (عج) صفحه147
پی نوشت:


1. سوره منافقون آیه 1
2. احیاء العلوم ، جلد اول ، صفحه 166
3. مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه ، شرح عبدالرزاق گیلانی، باب سیزدهم ، صفحه 91


 

 

طالب 1
۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

مگر می‌شود زندگی مرا به هم‌ریخته آفریده باشد؛ خدای دانه‌های انار؟


طالب 1
۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی در گفتاری با موضوع اهمیت شب قدر گفت: در شب قدر اگر بار خودبینی را بر زمین بگذاریم، پرواز آسان است.

«بسم الله الرحمن الرحیم

در شب قدر، سخن از «لَیلَة القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است» که انسان یک شبه ره هشتاد ساله می‌رود، این راه دشوار نیست. اگر دشوار بود ما را امر نمی‌کردند، دعوت نمی‌کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می‌شود. وقتی سبک شد، پروازش آسان است! این پرکشیدن با سنگین بال و سنگین بار بودن ممکن نیست.

اگر قرآن به سر می‌گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دوستی سفره‌ای پهن می‌کند، مائده الهی و مَأدبة الهی می‌چیند، مهمان‌های خود را به بهترین وجه پذیرایی می‌کند. وقتی مهمان‌ها برخاستند، سفره برچیده می‌شود، آن ریزه‌های سفره را می‌ریزند؛ مرغ‌ها آن ریزه‌های سفره را می‌چینند.

ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه‌های سفره تکان‌ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟!

به ما گفتند: هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک می‌کند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همت اوست. اگر ما به اندازه همت مان دولت قرآن را و دولت قدر را می‌توانیم ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب بکنیم. هرگز نمی‌توان گفت: چون ما ظرفیت‌مان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همه ثواب.

سخن صائب، ثواب، منزه از خطا، مبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم، هم مظروف، یعنی خدا دو فیض دارد: با یک فیض ظرفیت می‌دهد با فیض دیگر این ظرف را پُرِ از مظروف می‌کند و به تعبیر اهل معرفت اگر هر فیضی به اندازه ظرفیت باشد که ما اِبداع نخواهیم داشت. ما هم از خدا قابلیت طلب بکنیم، هم مقبول را بخواهیم. هم ظرف طلب بکنیم، هم مظروف طلب بکنیم. این همت اگر در ما زنده شد؛ هرگز نمی‌گوییم لیاقت ما همین مقدار بود. از ما خواستن و از ذات أقدس إله اِجابت کردن!

بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلة القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است. ریزه‌های این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائج‌اش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَادیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود شب قدر یعنی شبی که خِیر مِنْ ألفِ شَهر. اگر وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردن‌اش هم مشکل‌تر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کوله بار خودبینی و خودخواهی و دنیا طلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش.»

طالب 1
۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

 حضرت‌ آیت‌الله جوادی آملی گفت: شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد، هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد.


در شب قدر، سخن از «لَیلَهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است» که انسان یک شبه ره هشتاد ساله می رود، این راه دشوار نیست، اگر دشوار بود ما را امر نمی کردند، دعوت نمی کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می شود. وقتی سبک شد، پروازش آسان است! این پرکشیدن با سنگین بال و سنگین بار بودن ممکن نیست.

 

اگر قرآن به سر می گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دوستی سفره ای پهن می کند، مائده الهی و مَأدبة الهی می چیند، مهمان های خود را به بهترین وجه پذیرایی می کند. وقتی مهمان ها برخاستند، سفره برچیده می شود، آن ریزه های سفره را می ریزند؛ مرغ ها آن ریزه های سفره را می چینند.

 

ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه های سفره تکان ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟!

 

به ما گفتند: هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک می کند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همت اوست. اگر ما به اندازه همت مان دولت قرآن را و دولت قدر را می توانیم ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب بکنیم. هرگز نمی توان گفت: چون ما ظرفیت مان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همه ثواب.

سخن صائب، ثواب، منزه از خطا، مبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم ، هم مظروف.


یعنی خدا دوتا فیض دارد: با یک فیض ظرفیت می دهد با فیض دیگر این ظرف را پُرِ از مظروف می کند و به تعبیر اهل معرفت اگر هر فیضی به اندازه ظرفیت باشد که ما اِبداع نخواهیم داشت. ما هم از خدا قابلیت طلب بکنیم، هم مقبول را بخواهیم. هم ظرف طلب بکنیم، هم مظروف طلب بکنیم. این همت اگر در ما زنده شد؛ هرگز نمی گوییم لیاقت ما همین مقدار بود. از ما خواستن و از ذات أقدس إله اِجابت کردن!

 

بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است. ریزه های این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائج اش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَادیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود.‎ شب قدر یعنی شبی که خِیر مِنْ ألفِ شَهر. اگر وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردن اش هم مشکل تر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کوله بار خودبینی و خودخواهی و دنیا طلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش.

 

---------------------------------------------------

پاورقی: 
بخشی از سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در مراسم احیای شب نوزدهم ماه مبارک رمضان 
قم؛ حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) ، شماره سخنرانی 591

طالب 1
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۲:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
  • مردم عالَمی دارند که اعمال و رفتار و گفتارشان بر اساس آن عالَم است و ایده‌ال‌های خود را در آن جستجو می‌کنند. این عالَم یا خیالی و وَهْمی و باطل است یا واقعی. کسی که در عالَم کبر به سر می‌برد و خود را بدون دلیل برتر از بقیه می‌داند، در پوچی‌ها حرکت می‌کند، بدون‌آن‌که دروغ‌بودن کبر خود را بفهمد. عالَم دینی یک عالَم واقعی است، چون انسان در زندگی دینی، به جنبه‌ی واحد عالَم نظر می‌کند. چون بر اساس فلسفه، هر جا پای وحدت به میان است، پای وجود در میان است. و چون هر انسانی که عالَمش، عالَم دین است به جنبه‌ی اَحَد یا به وجه واحد عالَم نظر دارد، پس در وَهم به‌سر نمی‌برد. جنبه‌ی واحد عالَم همان جنبه‌ی حق آن است که همان جنبه‌ی وجودی و واقعی آن است. چون حق یعنی چیزی که واقع است و دروغ نیست.
  • استاد طاهرزاده                                                                                                                                               .
طالب 1
۱۵ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر
قرآن پس از ذکر طولانى‏ترین سوگندها که مجموعه‏اى از یازده سوگند مهم به خالق و مخلوق و زمین و آسمان و ماه و خورشید و نفوس انسانى است، مى‏گوید: «آن کس که نفس خویش را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که آن را آلوده سازد مأیوس و ناامید گشته است! (قَدْ افْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَقَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها)1».
این تأکیدهاى پى در پى و بى‏نظیر دلیل روشنى است بر اهمّیّتى که قرآن مجید براى پرورش اخلاق و تزکیه نفوس قائل است، و گویى همه ارزشها را در این ارزش بزرگ‏ خلاصه مى‏کند، و فلاح و رستگارى و نجات را درآن مى‏شمرد.
 


1 سوره اعلى، آیات 14 و 15

طالب 1
۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

یک آیه زیبا از قران :
آنگاه که دوست داری همواره کسی به یادت باشد به یاد من باش که من همیشه به یاد توام. (بقره/ 152)
از طرف بهترین دوست تو : خدا

طالب 1
۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر
  • امام علی(ع): لو ان السموات و الارض کانتا علی عبد رتقا ثم اتقی الله لجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب.

  • حضرت علی(ع) فرمودند: «گر آسمانها و زمین بر بنده‏ای تنگ گیرند و او از خداوند تقوی داشته باشد خدا راه خروج از این بن بست را برای او قرار دهد و از جائیکه بگمانش نرسد او را روزی رساند»(غرر الحکم و درر الکلم، ص: 569)


    طالب 1
    ۰۶ تیر ۹۳ ، ۲۳:۵۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

    خدایاچگونه تورابخوانم درحالی که من، من هستم
    (بااین همه گناه ومعصیت)
    وچگونه ازرحمت توناامیدشوم درحالی که تو، توهستی
    (باآن همه لطف ورحمت)
    خدایا توآنچنانی که من می خواهم
    مرانیزچنان کن که تومی خواهی
    ازمناجاتهای امام سجاد(ع)


    طالب 1
    ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۰۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

    در کلاس درس خدا؛

    آن هایی که ناله می کنند، رد می شوند؛

    آن هایی که صبر می کنند، قبول می شوند؛

    آن هایی که شکر می کنند، شاگرد ممتاز می شوند


    طالب 1
    ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۳ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۸ نظر
    اگر انسان خدا را بشناسد، هر درسى که مى‏خواند، مى‏یابد که خداشناسى مى‏آموزد و اگر کسى خدا را نیافته 
    باشد
    حتى اگر عرفان بخواند و بر توحید فلسفیدن داشته باشد، خدا را کنار نهاده و در پرده‏ى غفلت فرو خفته است

    حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی)

    طالب 1
    ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

     روح سلوک، توحید و فناء فی الله است. فلسفه دین و خلقت انسان بندگی خدا است و فلسفه بندگی و خاصیت آن فناء فی الله است. تمام مقامات و کرامات انسان کامل هم حاصل فناء فی الله است. فناء فی الله یعنی انسان ذات و صفات و اندیشه و عملش فانی در خدا باشد و جز خدا نیاندیشد و جز از فرمان خدا اطاعت نکند و نیت و هدفی جز رضایت و محبت الهی نداشته باشد. 

    پاسخ از:سایت پرسمان(مشاوره نهاد مقام معظم رهبری)


    طالب 1
    ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

                       

    بسم الله الرحمن الرحیم - قل هو الله احد - الله الصمد - لم یلد و لم یولد - ولم یکن له کفوا احد .

    بسم الله هر سوره با سوره دیگر متفاوت است و به طور مجزا یک آیه است و همه چیز با اسم شروع می شود چرا که ذات غیبیه محض الهی غیب محض است و تا در کسوت اسماء ظاهر نشود کسی خبری از آن ذات ندارد این سوره شرح یک کلمه " هو " است و تنها کسی که می تواند این هو را شرح کند جان کامل پیامبر اسلام است لذا مخاطب فقط ایشان است چرا که هیچ کسی مثل ایشان بالاصاله عبد این هو نشد و در نماز همین نکته را مرتبا می گوییم که : اشهد ان محمدا عبده و رسوله( این عبده یعنی عبد هو ) . حال خطاب این است که توی پیامبر بگو این هو کیست و این هو را شرح فرما بگو این هو همان الله است که در مقام جمعی احد است . الله وجود صمد و تو پری است که جای خالی برای غیر باقی نگذاشته است . الصمد یعنی چه ؟ یعنی آن که لم یلد و لم یولد است و این لم یلد و لم یولد به چه معنا است یعنی ولم یکن له کفوا احد .

    از آخر  به اول  هم این سوره را بخوانیم هر آیه شرح آیه بعدی است . اگر بخواهیم بدانیم کیست که هیچ کفو ندارد ؟ جواب آن وجودی است که لم یلد و لم یولد است و اگر بخواهیم بدانیم چطور وجودی لم یلد و لم یولد است ؟جواب آن الله ای که الصمد است و تو پری است که جای خالی ندارد و این الله ای که الصمد است کیست او الله ای است که احد و یکتا است و این الله ای که احد است  ذات غیبی  " هو " است . این ذات غیبی چگونه ظاهر شده است؟ به اسم الله ای که رحمن و رحیم است . و در حدیث است که امامان ما فرموده اند نحن اسماء الله ( ما اسماء حسنی الهی هستیم!) و حضرت علی علیه السلام فرمودند من نقطه تحت الباء بسم الله هستم و دایره وجود به دور مقام ولایت من می چرخد!


    ( برگرفته از القائات حضرت استاد صمدی آملی)


    طالب 1
    ۰۱ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۴۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

    حضرت ایت الله مصباح:

    اگر کسی خدا را دوست می‌دارد، نمی‌تواند عزیزترین بندگان او را دوست نداشته باشد، و کسی که آن‌ها را دوست نداشته باشد، خدا را نیز دوست ندارد. چنین فردی دروغ می‌گوید که خدا را دوست دارد، بلکه چیزی در ذهنش بوده و خیال کرده که خداست و گفته است که دوستش می‌دارم.  بنابراین کسی که عاشق پیغمیر اسلام و اهل‌بیت او نیست، نمی‌تواند بگوید خدا را دوست دارد؛ این شدنی نیست. مگر این‌که کسی آن‌ها را نشناسد و نداند که ایشان پیغمبر خدا و شریف‌ترین و عزیزترین بندگان او هستند.

                             محبت خدا، جلسه دوازدهم، محبت اولیای خداوند، لازمه محبت اوست



    طالب 1
    ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

                                  

    حضرت استاد کمیلیدر بیان شرح قسمتی از رساله نور الوحده عارف جلیل القدر خواجه حوراء (مغربی) فرمودند :  

    ما بلند گوی خدا هستیم ، هر چه او الهام می کند به زبان می آوریم . همان را می گوییم که او به زبان ما آورده ، زیرا بی مدد او نمی توان حرف زد . در عالم توحید همه این تعینات محو است . در عالم توحید هیچ تشخصی نیست ، عالم توحید، مطلق است

     . در کتاب روح مجرد ،علامه طهرانی (رحمه الله) می گوید : گاهی که با استاد بودیم و استاد به من می فرمودند که حرف بزن ، احساس می کردم که ایشان در من می دمد و من حرف می زنم . یعنی خود من در وسط نبودم ، این آقا بود که با زبان من حرف می زد .( ایشان این موضوع را حس کرده که در کتاب نوشته است )

    پس اگر بین دو شخص این امکان وجود دارد که گفتگو به صورتی باشد که یک شخص قالبی برای دیگری باشد که آن قالب حرف بزند و در اصل آن جانی که به قالب داده شده و آن دم و نفحه ای که در او دمیده ، شخص دیگری است ، واین مسئله را شخص دوم حس می کند ، و وقتی بین این دو شخص که ارتباط روحی با هم دارند ، این معنا حاصل می شود ، چگونه بین خدا و بنده اش این نباشد . مسلماً این معنا هست . وقتی انسان در توحید و فنا رفت این را می فهمد . ما چون در حجابیم این حقیقت را درک نمی کنیم . ولی اگر پرده ها کنار برود می فهمیم فقط یکی است و هیچ چیز دیگری نیست .


    طالب 1
    ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر