از قم به یکی از دوستان ارسال داشته است .
ز چهره پرده برافکند ، عاشقان را سوخت امان نــداد کسی را کـند تمـــاشــایی
بلی ، رسم دیرینه ی آن شاه ، عاشق کشی و دل بردن است . این سخن به غلط زبان جاری شد و در مقام اثنینیّت گفته شد ، و الّا اگر حجاب دوئیّت برداشته شود ، خواهیم دید پرده پوشی کار او نیست . یار در تجلیّ است از در و دیوار :
۞ انک لا تحجب عن خلقک الا ان تحجبهم الآمال دونک ۞ *
همانا تو از مخلوقاتت در حجاب و پرده نیستی ، مگر آنکه کردارها و اعمال آرزوهایشان آنان را از تو محجوب سازد .
پس مرجع امر به خودمان شد که ما محتجب از خودمان و عالم هستیم ، به واسطه ی آمال و امانی ، همان آنی که انقطاع از خود و عالم حاصل شود ، آنی است که از چهره ، پرده برافکند و به تماشای خود ، از تماشای دیگران ، عاشق را باز دارد .
پایان
* اقبال العمال - ص ۶۸