طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۱۳۹ مطلب با موضوع «بزرگان» ثبت شده است

هنکامی که من وارد حوزه شدم بودم، افرادی که دلسوزی می کردند و استعداد مرا می شناختند می گفتند: ببین آخوند ها چقدر بد هستندو چه کارها که نکرده اند و شروع می کردند در این زمینه ها داد سخن دادند. و چقدر برای من خوب بود که مسائل و گرفتاری ها را از اول برایم می شمرند تا با آگاهی و آمادگی شروع کنم . و هنگامی که خطابه طولانی آنها تمام می شد، می گفتم این حرف ها را قبول دارم و بهتر از شما هم می دانم و چون اینها را دانسته ام مجبور شدم در این راه بیایم. اگر به اندازه احتیاج روحانی و آخوند داشتیم که به من احتیاج نبود،حال شما هم باید بیایید تا این زمینه پر شود و به اندازه احتیاج و نیاز اجتماع، فقیه در دین تهیه شود و آنگاه به کارهای دیگر بپردازیم؛ چون اجتماعی که مغز و قلبش گرفتار است، فکر و روحش علیل است،نمی توان برایش لباس قشنگ و وسائل قشنگ و مدرن و تکنیک پیشرفته درست کرد؛ چون این تکنیک پیشرفته با این فکر مسموم و قلب آلوده جز به نابودی و هلاکت ما خدمت نمی کنند، جز تیغ دادن در کف زنگی مست نیست.

و در اینجا بود که همان خطبه سرایان زبردست با بیچارگی می گفتند:آخر ما کار داریم و بار داریم و فلان داریم و بهمان داریم و من گفتم وقتی که انسان کارهای زیادی پیش رو دارد، باید به ترتیب الاهم و فالاهم شروع کندو با ملاک اهمیت جلو بیاید.مگر این تربیت و آدم سازی ها و درمان دردها بی کاری است.این بزرگترین نیاز و بزرگترین احتیاج و در نتیجه بالاترین کار است.

آخر آدم هایی که از درون پوک و فاسد شده اند، طبیب و مهندس می خواهند چه کار،یا مربی می خواهند و یا جلاد. و تازه اینقدر داوطلب در آن  طرف هست که هر سال پشت دیوار کنکور روی هم کفک می زنند و گند می گیرند.

پس برای این طرف هم باید کاری کرد و با این توجه شروع کرد که همه فاسد و بد هستند و همان طور که می گویید فلان و بهمان هستند.

و در اینجا بود که می گفتند آخر این کارها هم نتیجه ندارد.این همه آخوند مگر چه کرده اند و در این جا مشتشان باز می شود. می گفتم تا به حال همه بد هستند و فلان و بهمان هستند. خوب از بدها چه توقع دارید و چه کاری می خواهید؟

و می گفتم بر فرض اینها کاری نکرده باشند. این وسیله تبرئه شما نمی شود و دلیل نشدن کار نمی شود. شما دست ها را بالا بزنید و مریض ها را درمان کنید و از غرق شده ها دستگیری کنید و لااقل دارو و درمان را در دسترس بگذارید تا هر کس بخواهد نجات بیابد و هر کس نخواست و از روی نخوت و عناد، درمان را نپذیرفت، با حجت تمام جان بکند و بمیرد.

استاد صفایی (ع ص)

طالب 1
۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۴:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

مرکز پژوهشی «هادو» توکیو در تحقیقی جامع با استفاده از فن‌آوری نانو، تأثیر تلاوت آیه «بسم‌الله‌الرحمن الرحیم» بر آب زمزم را مورد بررسی‌ قرارداد.
ماسارو ایموتو، رئیس مرکز پژوهشی«هادو» توکیو با بیان این‌که در این تحقیق به نتایج ارزنده و عجیبی دست‌یافته‌اند، گفت: تلاوت آیه «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» تأثیر عجیبی بر روی بلورهای آب زمزم دارد به طوری که هنگام تلاوت این آیه مبارک حباب‌های زیبایی بر روی آب تشکیل‌می‌شود.
این پژوهشگر ژاپنی تصریح‌کرد: از بزرگ‌ترین تجاربی که در نتیجه آزمایش بر روی آب زمزم به‌دست‌آمده، این است که هنگامی که در کنار ظرفی از آب زمزم آیاتی از قرآن‌کریم تلاوت‌‌شود،‌ بلورهایی رمزگونه و زیبا بر روی آن شکل‌می‌گیرد.
رئیس مرکز پژوهشی«هادو» با اشاره به این‌که آب زمزم ویژگی‌های خاصی دارد که تغییر در آن امکان‌پذیر نیست، افزود: این آب ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که در سایر آب‌ها یافت‌نمی‌شود.
وی گفت: با توجه به آزمایش‌ها و مطالعات زیادی که بر روی آب زمزم انجام‌‌شد، این نتیجه به دست‌آمد که اگر یک قطره از آب زمزم با هزار قطره آب معمولی مخلوط‌شود، بلورهای تشکیل‌دهنده آن تغییر شکل‌داده و خاصیت آب زمزم را پیدامی‌کنند.

طالب 1
۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آن فقیه وارسته در روزگار کهنسالى درس حوزه کربلا را به سید على طباطبایى و دیگر شاگردانش وانهاد. سید مهدى بحرالعلوم را براى اداره حوزه نجف بدان سرزمین نورانى گسیل داشت و خود به تدریس شرح لمعه بسنده کرد.

البته درس استاد با همه دروس دیگر تفاوتى آشکار داشت. محفل او پیش از آنکه جایگاه دانش اندوزى باشد مجلس معنویت و عرفان بود. دانشجوى شرح لمعه وى با نگاه در چهره ملکوتى آن عارف پاکدل و گوش سپردن به کلام نورانى اش درس یقین مى آموخت و با راههاى روشن کمال آشنا مى شد. دانشور پرهیزگار حضرت سید زین لالعابدین لاهیجى از آن درس خاطره اى ارزنده باز گفته است:

ما در عتبات عالیات تحصیل علم مى کردیم. آقا به سبب کهنسالى ضعیف شده، تدریس را ترک کرده بود و تنها شرح لمعه اى مى گفت. ما چند نفر بودیم که به خاطر تبرک و تیمن به درس آن بزرگمرد مى شتافتیم.

روزى دیر از خواب برخاستم، نماز صبح قضا شده، وقت درس آقا نیز رسیده بود. با خود گفتم: اول در درس حضور مى یابم و بعد به گرمابه رفته و غسل مى کنم.

پس به درس رفتم. آقا هنوز نیامده بود. اندکى بعد استاد تشریف آورد با شادى و بهجت تمام به اطراف نگریست ولى یکباره آثار اندوه در چهره اش آشکار شد. سپس فرمود: امروز درس نیست، بروید!

شاگردان برخاستند و رفتند. چون خواستم برخیزم به من فرمود: بنشین!

من نشستم، چون مجلس خلوت شد آقا فرمود: زیر بساطى که بر آن نشسته اى اندکى پول هست، آن را بردار، برو غسل کن و از این پس با بدن ناپاک در چنین محفلى حاضر مشو.

من شگفت زده پول را گرفتم و به حمام رفتم.([1])

طالب 1
۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۳۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
  • کسی می‌تواند سالک الهی گردد که خلیفه خدا باشد، زیرا راه‌یابی، مهندسی راه، معماری راه، آگاهی از راهزنان این راه، تهیه دوستان همراه این راه، تحصیل ره‌توشه این راه، همه و همه مرهون معرفت خلافت الهی است که از ذات اقدس الهی رهنمود می‌گیرد. دو قوس در جهان آفرینش هست: یک قوس نزول است که از خدا تا خَلق و عالَم طبیعت تجلّی کرده است؛ طبق بیان نورانی امیر بیان علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه أفضل صلوات المصلّین) که در خطبه نهج‌البلاغه فرمود: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ»خدای سبحان در قوس نزول، از صادر اول تا پایان نظام هستی، یک حقیقت گسترده است، در جام اشیا افتاد، خدا این قوس نزول را خلق کرده است. در قوس صعود از خاک و از فرش تا عرش رفتن را به نام قوس صعود دستور داد و در سورهٴ انشقاق فرمود: یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ. اما این کار را خدا نکرد، یعنی قوس صعود را ترسیمِ عملی نکرد، فقط راهنمایی کرد، راه آن را نشان داد و به انسان گفت: شما باید این راه را طی کنید؛ این راه نو است.


طالب 1
۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

أعوذُ بالله منَ الشیطانِ الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم 
وصلّى الله على محمّد وآله الطاهرین
ولعنةُ الله على أَعدائِهم أجمَعین

    

اصل این دستور را حضرت علّامه آیة الله سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی أفاض الله علینا من برکات تربته، در سال آخر عمر شریف و با برکت خود در یکی از جلسات برای خواصّ أصحاب خودشان از روی نسخۀ خطّی آیة الحقّ مرحوم آیة الله حاج میزا علی قاضی طباطبائی که بنام «صَفَحاتٌ منْ تاریخ الأعلام» بقلم فرزند ایشان نوشته شده است، بیان فرموده، به عمل و مداومت آن تأکید نمودند و مخصوصاً به طلّابی که با حضرتش مأنوس بودند، أمر کردند آنرا در دفتر خود ثبت نمایند [لذا این حقیر از روی نسخۀ ایشان در کتابخانۀ معظّم له استنساخ نمودم] اینک متن عربی آن را با استفاده ترجمه و توضیح مختصر آن بزرگوار به علاقمندان تقدیم می نمائیم و آن متن از این قرار است: 
«أَلْحمدُ للهِ رَبِّ العالمین، وَ الصَلوةُ وَ السلامُ علی الرَّسولِ الْمبینِ وَ وَزیرهِ الْوصیِّ الأَمین وَ أبْنآئهُما الْخلفاءِ الرَّاشدین وَ الذُّریَّة الطاهرین وَ الخَلَفَ الصالح وَ الماءِ الْمعین صَلّی اللهُ وَ سلّمَ علیهمْ أجْمَعینَ». 
«حمد مختصّ ذات أقدس پروردگار عالمیان است. و صلوات و سلام خدا و فرشتگان مقرّب و همۀ جهانیان، بر فرستادۀ آشکار او، و بر وزیر و وصیّ أمین آنحضرت، أمیرالمؤمنین؛ و بر فرزندان آن دو بزرگوار که خلفاء راشدین و راه یافتگان و راهنمایان به حقّ و صراط مستقیم، و ذرّیۀ طاهرین آنان می باشند باد. و درود و سلام بر خلف صالح و جانشین بحقّ و شایستۀ آنها باد که آب گوارا بر کام تشنۀ اُمّت و شیعیان می باشند. 
«صَلَّی الله وَ سَلّمَ علیهمْ أجْمعینَ» درود و سلام خداوند بر همۀ آنان باد.» 
تَنبهْ فَقدْ وافَتکمُ الْأشهُرُ الْحرُمْ                              تَیقظْ لکی تَزدادَ فی الزَّادِ وَ اغْتنمْ 
فقُمْ فی لیالیها وَ صُمْ منْ نهارها                              لِشکْر إلهٍ تَم فِی لُطْفه وَ عَمّْ (2) 
وَ لا تَهجَعَنْ فی اللَیل إلاَّ أقَلَّهُ                              تَهَجّدْ وَ کمْ صَبٍّ من اللَیْل لَمْ یَنَمْ (3) 
وَ رتِّلْ کتابَ الْحَقِّ وَ اقرأَهُ ماکثاً                              بِأَحْسن صوتٍ نورُهُ یشرقُ الظلمْ (4) 
فَلمْ تحظَ بَلْ لَمْ یُحظَ بِمِثْله                              وَ أخْطأَ مَنْ غیرَ الذی قُلْتُهُ زَعمْ (5) 
وَ سلِّمْ علی أَصْل القُرانِ وَ فصلِهِ                              بَقِیَّة آل الله کُنْ عبْدَهُ السَّلمْ (6) 
فَمنْ دانَ للرَّحْمن فی غیرِ حُبِّهمْ                              فَقَدْ ضَلَّ فی إنکارهِ أعظمَ النِّعمْ (7) 
فَحُبهمْ حُبُّ الالهِ اسْتعذْ به                              هُمُ الْعروَةُ الوُثقی فَبالعرْوَة اعْتصمْ (8) 
فلاتَکُ باللاهی عن الْقول وَ اعْتَبرْ                              معانیه کیْ تَرْقی إلی أرْفَع الْقمَمْ (9) 
عَلیکَ بِذکر الله فی کُلِّ حالةٍ                              وَ لا تَن فیهِ لا تقُلْ کیْفَ ذاوکم! (10) 
فهَذا حِمی الرَّحمن فادْخلْ مُراعیا                              لِحرماته فیها عَظِّمْهُ وَ التزمْ (11) 
فَمَنْ یعتصم بالله یُهْدَ صراطُهُ                              فإنْ قُلْتَ رَبِّی اللهُ یا صاحِ فاسْتقمْ (12)
 
1- آگاه و متوجه باش! که ماههای حرام (رجب و شعبان و رمضان که در نزد أهل عرفان ماههای حرامند) از راه رسید؛ بیدار باش! تا اینکه برای مسافرت خویش توشه برداری و این فرصت را از دست مده و غنیمت بشمار!. 
2- شبهای آن را به بیداری و روزهای آن را به روزه گرفتن سپری نما، بشکرانۀ اینکه خداوند لطف خویش را عام و شامل همگان فرموده است!. 
3- و شب را جز به مقدار کمی استراحت و خواب سپری مکن؛ و نماز شب را بنحو تهجّد و بیدار و خواب بجای آور (یعنی چند رکعتی نماز بخوان و مقداری بخواب و سپس بیدار شو و به همین ترتیب عمل نمای، تا نافلۀ شب پایان پذیرد) و چه بسیارند عاشقانی که هرگز در شب نمی خوابند!. 
4- و کتاب حقّ را تلاوت نمای و آنرا با بهترین صوت و زیباترین نغمه و آرام آرام قرائت کن، چرا که ظلمتها و کدورتها را تبدیل به نور و روشنائی می نماید. 
5- پس تو بهره مند نشدی، بلکه هیچکس از چیزی به مانند قرآن بهره نبرده است! و هر کس غیر از گفتۀ مرا بگوید سخت در اشتباه فرو رفته، مرتکب خطا گردیده و گمان او گمان باطلی خواهد بود!. 
6- و سلام بفرست بر أصل قرآن و فصل آن (که مقصود محمّد و آل محمّد صلوات الله علیهم أجمعین هستند) که آنان باقیماندگان آل الله می باشند و در برابر آنان عبد محض و تسلیم و بدون اراده باش!. 
7- هر کسی که در غیر حبّ آنها خود را در ذمّۀ خداوند رحمن درآورد و به اندازۀ ذرّه ای از محبّت غیر آنها در دل راه دهد، او محققاً گمراه شده و منکر نعمت ولایت آنان گردیده؛ و در این انکار خود نعمتهای پروردگارش را از دست داده است!. 
8- پس محبّت به آنها محبّت به خداوند است و در این صورت تو خود را در پناه حبّ خداوند درآور!. 
9- و دربارۀ قرآن کوتاهی مکن و آنرا از روی لهو و لعب قرائت منمای و در معانی آن دقّت کن تا بواسطۀ دقت در قرآن به بالاترین ذروه از قلل مجد و شرف نائل آئی!. 
10- و در هر حال بر تو باد که ذکر و یاد خدا؛ و مبادا کوتاهی کنی در قرائت قرآن و ذکر پروردگار و هیچگاه در این مورد عذر نیاور که: چگونه و چه مقدار به یاد او باشم. (یعنی اشتغال به امور دنیوی و تراکم شواغل و مشاغل تو باعث نشود که در این دو مهمّ سستی و تکاهل ورزی و آنرا بعنوان عذر برای خویش تلقّی نمائی 
11- این ماهها (رجب و شعبان و رمضان) قرقگاههای خداوند است، پس در این قرقگاه داخل شو، اما حرمت آنرا پاس بدار و آنها را معظّم داشته، ملتزم به رعایت آداب آن باش. 
12- پس هر کسی که به خداوند معتصم شود (دست به دامان رحمت و جمال و جلال او دراز نماید و به ریسمان او چنگ بزند) خود را در صراط او می یابد و اگر گفتی «ربّی الله» ای گوینده! روی این کلام ایستادگی نمای و دست از آن برندار. 
«قالَ عَزَّ منْ قائلٍ: «وَ مَنْ یعتصِم بِالله فقَدْ هُدی إلَی صِراطٍ مستقیمٍ[1]». 
وَ قالَ: «وَ اسْتقمْ کَمآ أمرْتَ..... [2] » 
وَ قالَ جلَّ جلالُهُ العَظیمُ: «إنَّ الذین قالوا رَبُّنا اللهُ ثمَّ استَقَموا تتَنَزَّلُ علیْهمُ الملئکَة... [3] ». 
«خداوند عزیز می فرماید: «و هر کسی که اعتصام به خدا پیدا کند براستی در صراط مستقیم و راه راست هدایت شده است». 
و نیز فرموده است «به آنچه که مأموریت یافتی پایداری و استقامت نما!» 
و نیز پروردگار که دارای جلال و مجد و عظمت است می فرماید: «براستی آن کسانیکه بدین معنی اقرار نمودند که: پروردگار ما «الله» است و پس از این اقرار و اعتراف، استقامت و پایداری را پیشۀ خود ساختند، ملائکۀ پروردگار بر آنها فرود می آیند......»» 
«انتبهوا إخوانی الأعزَّة وَفقَکمُ اللهُ لطاعتِهِ، فَقَدْ دَخلنا فی حِمی الأشَهرِ الْحرُمِ، فَما أعظم نِعَم الْباری علینا وَ أتَمَّ؟! 
فالْواجِبُ علینا قَبْلَ کُلِّ شیْءٍ التوبَةُ بشُروطها اللازمَةِ وَ صَلَواتُها الْمعْلُومَةِ ثُمَّ الاحتمآء مِنَ الکبائِرَ وَ الصَّغائِرِ بِقدْر القُوَّة.» 
«هان ای برادران عزیز و گرامیم – که خدای شما را در طاعت خود موفّق بدارد – آگاه باشید! متوجه و هشیار باشید که ما در قرقگاه داخل شده ایم و همانگونه که در زمینهای حرم باید از محرّمات اجتناب نمود و ارتکاب یک سلسله اعمالی که در حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب می شود، در این ماهها هم که قرقگاه زمانی محسوب می شود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد، و به همان نحو که در قرقگاه مکانی که حرم است، انسان به کعبه نزدیک می شود، در این ماهها هم که قرقگاه زمانی است، انسان به مقام قرب خداوند می رسد. پس چقدر نعمتهای پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتی را بر ما تمام نموده است؟!. 
پس حال که چنین است، قبل از هر چیز آنچه که بر ما واجب و لازم است، توبه ایست که دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است (مقصود همان دستور توبه ایست که رسول خدا صلی الله علیهِ وَ اله و سلم در ماه ذوالقعدة الحرام داده اند و در کتب ادعیه مثل «مفاتیح الجنان» آمده و چهار رکعت نماز دارد[4].) 
و پس از توبه، واجب ترین چیز بر ما پرهیز از گناهان صغیره و کبیره است تا جائیکه توان و قدرت و استطاعت داریم!.» 
«فَلَیْلَةُ الجُمُعه أوْ یوْمُ الأحدِ تُصَلوُّنَ صَلوةَ التوبة لیلةَ الْجمعَةِ أوْ نهارِها؛ ثُمَّ تعیدُونها یوْمََ الأحَدِ فی الْیومِ الثانِی مِنَ الشَّهْرِ. 
ثُمَّ تلتزمونَ المراقَبَة الصَّغْری وَ الکُبْری وَ المُحاسَبَةَ وَ المُعاتَبَة بِما هُوَ أحْری. فَإنَّ فیها تَذْکرةً لِمَنْ أرادَ أن یَتَذَکَّرَ أوْ یَخْشی.» 
«پس (ای برادران عزیر) دستور توبه را در شب جمعۀ اول ماه (رجب) یا روز جمعه؛ و یا روز یکشنبۀ آن، انجام داده نماز توبه را بخوانید؛ سپس آنها را در روز یکشنبۀ دوّم همان ماه تکرار و اعاده نمائید. 
سپس ملتزم شوید به مراقبه، چه مراقبۀ صغری (باز داشتن نفس از آنچه که خداوند بدان راضی نیست) و چه مراقبۀ کبری (نگاه داشتن دل از آنچه محبوب نمی پسندد). 
و نیز خود را وادار به محاسبه (حساب کشیدن از نفس) و معاتبه (سرزنش نمودن در صورت لغزش) و معاقبه (تنبیه نمودن نفس در صورت ارتکاب خلاف) به آن چیزی که شایسته و سزاوار است نمائید. 
پس براستی هر کسی که در صدد متذکر شدن به ذکر حقّ و در مقام خشیت از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد می تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذکر گردد!.» 
«ثُمَّ اقْبَلوا بقلوبکُمْ وَ داوُوا أمراضَ ذُنوبکُمْ وَ هَوَّنُوا بالْإسْتغْفار خُطُوبَ عُیوبِکُمْ. 
وَ إیاکُمْ وَ هَتْکَ الْحرماتِ فَإنَّ مَنْ هَتَکَ وَ إنْ لَمْ یهتکِ الکریمُ علیِهِ فهُوَ مَهْتوکٌ. 
وَ أنّی یرْجی النزجاةُ لِقلبٍ ارتبکَتْ فیهِ الشُّکوکُ حتی یسلِکَ سَبیلَ المتقینَ وَ یَشْربَ منَ المآءِ الْمَعینِ مَعَ الْمُحسنین؟! وَ اللهُ الْمستعانُ علی نَفْسی وَ أنْفسِکُمْ وَ هُوَ خیْرُ مُعینٍ». 
«پس از این مرحله، با دلهای خود بخداوند رو آورده، بیماریهای گناهانتان را معالجه و مداوا نمائید و بوسیلۀ استغفار، بزرگی و سنگینی عیوب خود را کاهش دهید. 
و بپرهیزید از اینکه حریم الهی را بشکنید و پرده های حجاب را بالا زده حرمت حرم را هتک نمائید! 
زیرا براستی چنین شخصی در نظام تکوین بی آبرو و مهتوک است گرچه خداوند کریم از روی کرمش، بحسب ظاهر آبروی او را حفظ نماید؛ و همین جزای اوست و نیازی به مجازات پروردگار ندارد!. 
و کجا امید نجات است برای دلی که شبهات وارد آن شده در او نفوذ نموده است؟! (یعنی یکی از واجبات و لوازم حتمیّۀ سلوک إلی الله، یقین داشتن به مبدأ و معاد و حقانیت طریق و شیخ و استاد است، و در صورت پیدایش کمترین شک و تردیدی سالک خودبخود از حرکت باز می ماند. بنابراین، محال است با وجود شک، سالک از مهلکه نجات پیدا نماید.) و چنین شخصی هرگز نمی تواند در راه متقین قدم بردارد؛ و هیچگاه قدرت ندارد به مقام محسنین راه یابد و با آنان از چشمۀ آب گوارا بنوشد. 
و خداوند تنها محلّ اتّکای من و شما است و او بهترین یار و یاور می باشد.» 
«1- عَلیْکُمْ بالْفرائض فی أَحْسن أوقاتها وَ هی مَعَ نوافلها الإحْدَی وَ الخمْسین. فانْ لَمْ تتَمَکَّنُوا فبأرْبَعٍ وَ أرْبعینَ. وَ إنْ مَنعتکُمْ شواغِلُ الدُّنْیا، فَلا أقَلَّ مِنْ صلوة الْأوَّابین. 
2- وَ أما نَوافلُ اللیْلِ فلا محیصَ منها عنْدَ المؤْمنین. وَ العجبُ ممَّنْ یَرومُ مرْتبةً مِنَ الکَمالِ وَ هُوَ لا یَقُومُ اللیال! وَ ما سَمعنا أحَداً نالَ مرْتبةً مِنهُ إلا بِقیامِها.» 

    

و اما دستورالعمل این سه ماه:

«1- بر شما باد به اینکه نمازهای فریضۀ خود را با نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت[5] است، در بهترین اوقاتشان انجام دهید؛ و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت[6]* آنرا بجا بیاورید. 
چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را که به او «صلوة أوّابین» می گویند، انجام بدهید. 
و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قرآن بدان تأکید شده و مراد از صلوة وُسطی» همان نماز ظهر است. 
2- و امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص باید بدانید که: انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره ای جز أتیان آن نیست! و تعجّب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه ای از مراتب کمال را داشته ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی توجّه هستند!. 
و ما هیچگاه ندیده و نشنیده ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه ای از کمال راه یافته باشد مگر بواسطۀ برپاداری نماز شب!.» 
«3- وَ عَلیکُمْ بِقرائةِ الْقرآنِ الْکریم فی اللَیل بِالصوتِ الْحَسَنِ الْحزین، فهُوَ شرابُ الْمُؤمنین. 
4- وَ علیکُمْ بالتزام الْأوْراد الْمعْتادَة التی هی بید کُلِّ واحدٍ منْکُمْ. وَ السّجْدَةِ الْمَعهُودَةِ مِنْ 500 إلی 1000.» 
«3- بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله های شب که انسان را حرکت داده، سیر او را سریع می نماید و برای او بسیار مفید است. تغنّی به قرآن، انسان را بخدا نزدیک می کند! بخلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می کشاند. پس تا می توانید در شبها قرائت قرآن کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است. 
4- بر شما باد اینکه: به انجام دادن اوراد و أذکاری که هر یک از شما بعنوان دستور در دست دارید، ملتزم و متعهد باشید!. 
و بر شما باد به مداومت سجدۀ یونسیّه و گفتن ذکر یونسیّه: «لا إلهَ إلا أنتَ سُبحانکَ إنی کُنْتُ مِن الظالمین[7]» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه.» 
«5- وَ زیارَة المشْهد الْمعظَّم الْأعظم کُل یومٍ. و‌ إتیانُ الْمساجدِ الْمعظَّمَة ما أمْکنَ. وَ کذا سائِرَ الْمساجدِ. فَإنَّ الْمُؤْمن فی الْمسجد کالسَّمَکة فی المآءِ. 
6- وَ لا تترُکوا بَعدَ الصلواتِ الْمفروضاتِ تسبیحةَ الصِّدیقة صلواتُ اللهِ علیها، فإنَّها مِنَ الذِّکْر الکبیر. وَ لا أقَلَّ فی کلِّ مَجْلِسٍ دوْرَةٌ.» 
«5- بر شما باد به زیارت مشهد اعظم، که مراد همان حرم مطهر امیرالمؤمنین و قبر نورانی آن بزرگوار است. و نیز سایر مشاهد مشرفۀ اهل البیت علیْهم السلام و مساجد معظمه مانند: مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه، مسجد سهله و بطور کلی هر مسجدی از مساجد! زیرا مؤمن در مسجد، همانند ماهی است در آب دریا!. 
6- و هیچگاه پس از نمازهای واجب خود، تسبیحات حضرت صدیقه صلَوات الله علیها را ترک ننمائید، زیرا این تسبیحات، یکی از انواع «ذکر کبیر» شمرده شده است.» 
«7- وَ مِنَ اللازمِ الْمُهمَّ الدُّعآءُ لفرجِ الْحجَّة صَلواتُ اللهِ عَلیهِ فی قُنوتِ الْوتر. بَل فی کُلِّ یومٍ و فی جمیع الدَّعوات. 
8- وَ قراءةُ الْجامعة فی یومِ الجُمُعة أعْنی الجامعةَ الْمعروفَةَ الْمشروحَة. 
9- وَ لا تَکونُ التلاؤَة أقلَّ مِنْ جزْءٍ.» 
«7- یکی از وظائف مهم و لازم برای سالک إلی الله، دعا برای فرج[8]* حضرت حجّت صلوات الله علیه در قنوت «وَتْر» است. بلکه باید در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، برای فرج آن بزرگوار دعا نمود. 
8- و یکی دیگر از وظائف لازم و مهم، قرائت زیارت جامعه، معروف به «جامعۀ کبیره» در روز جمعه است. 
9- لازم است که قرائت قرآن حتماً کمتر از یک جزء نباشد.» 
«10- وَ أکْثروا منْ زیارة الإخوان الأبرار؛ فإنهمْ الاخْوانُ فی الطریق وَ الرَّفیقُ فی المضیق. 
11- وَ زیارة القبور فی النَّهار غبّاً وَ لا تزورُوا لیْلاً. 
مَا لنا..... وَ للدُّنْیا؟! قَدْ غرَّتْنا! وَ شَغلتْنا وَ اسْتهوَتنا وَ لیْسَتْ لَنا!!. 
فَطوبی لرجالٍ أبْدانُهمْ فی الناسوت وَ قلوبُهُمْ فی اللاهوتِ.... اولئک الأقلونَ عدَداً...... وَ الأکْثرونَ مَدَداً..... أقولُ ما تسْمعونَ. وَ أَسْتغفرُالله.» 
«10- تا می توانید بسیار به دیدار و زیارت برادران نیکوکار خود بشتابید، چرا که براستی آنها برادرانی هستند واقعی که در تمام مسیر، همراه انسانند و با رفاقت خویش، آدمی را از کریوه های نفس و تنگناها و عقبات آن عبور می دهند!. 
11- به زیارت اهل قبور ملتزم باشید ولی نه بصورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، یک روز انجام بگیرد) و نباید زیارت قبور در شب واقع گردد. 
ما را با دنیا چه کار؟! براستی دنیا ما را فریب داده، به پستی و ذلّت کشانید! ما را از مقام عزت و رفعت پائین آورد! و دنیا پست تر از آنست که برای ما هدف قرار گیرد! پس آن را برای اهل دنیا واگذارید!!. 
پس به به! خوشا بحال آن مردانی که بدنهای آنان در این عالم خاکی است ولی قلوبشان در عالم لاهوت، یعنی در عالم احدیت و واحدیّت و عزّ پروردگار در پرواز می باشد!. 
و این افراد، اگر چه از نظر تعداد بسیار کم هستند ولیکن از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعیت و اصالت و حقیقت دارای اکثریت می باشند. 
من می گویم آنچه را که شما می شنوید و از ذات اقدس حضرت حق طلب مغفرت می نمایم.» (1357 ه ق) 
این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است ، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می دهند ؛ البته این اعمال را در حد امکان ، هر کسی که نمی تواند هر روز را روزه بگیرد حتی الامکان 5 روز از رجب و 10 روز از شعبان را بگیرد، خلاصه بحسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد. 
و قراءة القرآن در شب علی حد قدرة . 
اگر می توانی نخواب و اگر کسی نمی تواند همه شب را نخوابد ؟ صب باشد ، صب یعنی جگر سوخته ، بیدار خوابی کند، شب زود بخوابد و سعی کند بیدار خواب کند طوری که بدن استراحت خود را بگیرد. 
؟ مرحوم قاضی اول شب می خوابیدند بعد نماز می خواندند و بعد می خوابیدند و باز نماز می خواندند ، همینطور تا دو ساعت به اذان که دیگر نمی خوابیدند ، مرحوم آخوند 3 ساعت به اذان صبح بیدار بودند، اگر نافله شب را بجا نیاورید فائده ندارد و عرفان معنی ندارد. 
عرفان به عمل است نه به گفتن! 


اللهم صل علی محمد و علی محمد 


1/ذیل آیۀ 101 از سوره آل عمران: 3.

2/قسمتی از آیۀ 15 از سورة الشورَی: 42.

3/ آیۀ 30 از سورۀ فصّلت: 41.

[4/رحوم محدّث قمی (ره) در فصل پنجم که در اعمال ماه ذی القعده است گوید:..... و کیفیت آنچنان است که در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گذارد: در هر رکعت حمد یک مرتبه و قل هوالله احد، سه مرتبه و معوذتین یک مرتبه، پس استغفار کند هفتاد مرتبه و ختم کند استغفار را به «لا حَوْل وَ لا قوَّةَ الا باللهِ العَلیِّ العَظیم» پس بگوید: «یا عَزیزُ یا غفار أغْفر ذُنوبی وَ ذنوبَ جَمیع المُؤْمنینَ وَ المُؤمناتِ فإنَّه لا یَغْفِر الذُّنوبَ إلا أنْتَ». فقیر گوید: ظاهر آنست که: و ذکور و دعای بعد را، بعد از نماز باید بجا آورد.

5/یرا نمازهای واجب هفده رکعت است و هر یک از آنها دارای نوافل می باشند؛ بدین ترتیب: دو رکعت نافلۀ صبح که وقت آن قبل از نماز صبح است و هشت رکعت نافلۀ ظهر و هشت رکعت نافلۀ عصر که قبل از ظهر و عصر خوانده می شوند و چهار رکعت نافلۀ مغرب، که وقتش بعد از فریضۀ مغرب است و یک رکعت ایستاده و یا دو رکعت نشسته که یک رکعت حساب می شوند و وقتش بعد از نماز عشاء است؛ و مجموع آنها، بیست و سه رکعت می شوند و یازده رکعت آن هم نافلۀ شب است که جمعاً سی و چهار رکعت می باشند. بدین ترتیب مجموع نوافل و فرائض، پنجاه و یک رکعت می شوند.

6/بدینصورت که چهار رکعت از عصر و دو رکعت از مغرب و «وُتَیره» که مجموعاً هفت رکعت می باشد حذف شود. (این توضیح از مرحوم علاّمه طهرانی روحی فداه است.)

 ذیل آیۀ 87، از سورة الْأنبیاء: 21.

طالب 1
۳۱ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مناجات با خدا در سحرگاهان بیش از آنکه فرصتی برای خداشناسی باشد، فرصتی برای خودشناسی است. انسان وقتی با خدا خلوت می‌کند انگار با خود خلوت کرده است و هنگامی که خود را در ارتباط با خدا قرار می‌دهد، گویی با خودش رابطه صمیمانه‌تر و عمیق‌تری برقرار کرده است.

طالب 1
۲۵ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

همنشین از همنشین خو میگیرد و بدان شناخته می شود، خوشا به حال آنکه مصاحب حق تعالی است و به قول فصیح لبید بن ربیعه صحابی: والمرء یصلحه القرین الصالح. 


منبع: هزار و یک نکته، نکته 276، حضرت علامه حسن زاده آملی



برگرفته از ghasedoon.blog.ir

طالب 1
۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

حضرت آیت‌ا... حاج آقا مجتبی تهرانی: 

حضرت امیر المؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند همان‌طور که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی‌شوند، محبّت و دلبستگی به خداوند نیز با محبّت  و دلبستگی به دنیا جمع نمی‌شوند. 
خیلی زیبایی در این روایت دیده می‌شود. انسان اگر بخواهد بفهمد حبّ به خدا دارد یا نه، راهش چیست؟‌ این امری نیست که هفته‌ای و ماهی یا سالی یک بار پیش بیاید، بلکه انسان در هر روز چندین بار بر سر دو راهی دنیا و آخرت قرار می‌گیرد؛ آن هم نه فقط بُعد وجودی او، بلکه تمام ابعاد وجودی‌اش مثل قلب، عقل، اعضا و جوارح، دست، پا، زبان، گوش، چشم و حتّی خطورات ذهنیّه او مثل دروغ، غیبت، تهمت، مال حرام خواری، نگاه به نامحرم و... انسان ببیند کدام را انتخاب می‌کند امر الهی را انتخاب می‌کند که نور است، یعنی محبّت و دوستی به خداوند را، یا این‌که معصیت را انتخاب می‌کند که ظلمت و تاریکی و محبّت و دلبستگی به دنیاست؟
نور و ظلمت در یک جا جمع نمی‌شوند و دل ظرف محبّت خداوند است و دو شیء و دو چیز در او جای نمی‌گیرد، محبّت و دلبستگی به خداوند یعنی نورانیّت، نشاط، آرامش، برکت، نیکوکاری. و محبّت و دل بستگی به دنیا، یعنی ظلمت، تاریکی، اضطراب، افسردگی، فساد، گناه و معصیت. حالا انسان ببیند در شبانه روز زندگی خود چه چیز را انتخاب می‌کند؟‌ این از عمل انسان معلوم می‌شود. آیا دل را در اختیار صاحب خانه با محبت خود و انجام فرامین او قرار داده‌ایم؟ یا این‌که با نافرمانی، معصیت و گناه صاحب خانه را از دل بیرون کرده به مستأجر و یا بالاتر به غاصبی که محبّت دنیا و شیطان است داده و دل را بیمار کرده‌ایم؟
انسانی که کارهای شیطانی انجام می‌دهد و می‌گوید خدا را دوست دارم، حرفش یک دروغ و فریب شیطان است. او دل را به شیطان تحویل داده است. البته چون خداوند کریم، مهربان و توّاب است، انسان می‌تواند با توبه و انجام اعمال نیک دل خود را از شیطان پس گرفته و ظرف محبّت خدا کند.

هفته نامه پرتوسخن شماره729


طالب 1
۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

تا با عارف محبت نباشد او را سلوک دست ندهد، و محبت از معرفت است پس تا معرفت نباشد عبادت دست ندهد حضرت خاتم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: العلم امام العمل و العمل تابعه (آخر فصل 5 عین الیقین فیض ص 5 ط 1)

نکته 814 هزار و یک نکته



برگرفته شده از tajaliazam.blog.ir

طالب 1
۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آیة الله سیدابوالقاسم دهکردى مقامات والایى را طى کرد و مورد عنایت خاص الهى قرار گرفت و با معارف باطنى ولایت آشنا شد چنان که در کتاب خود به این حقیقت اشاره مى کند:

«پس از این که با تمام وجودم به خداى روى آوردم، در بارگاه الهى انس گرفتم و نفس خود بینم را خداى بین کردم. عقلم در آسمان قدس به پرواز درآمد، حقیقت یقین را چشیدم، راه هاى پر بیم و هراس برایم هموار شد. از فضاى کوچک تنگ بینان رستم و گشادگى سینه و وسعت دل پیدا کردم. خداوند عنایت فرمود و حقایق و معارف بلندى را در جانم افکند. این معارف ابعاد وجودى و استعدادهاى معطل و راکدم را احیا کرد و گذشته عمرم را نقد نمود. البته این برکات از کتاب خوانى و پر مطالعه اى برنیاید بلکه مرهون انقطاع الى الله، و تضرّع به درگاه او و تدبّر در آیاتش است».

طالب 1
۰۲ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

صبح روز دوشنبه خبر عمل جراحی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در رسانه‌ها منتشر شد. از ساعات اولیه‌ی انتشار این خبر، نظرات و پیام‌‌های محبت‌آمیزی از سوی مردم می‌رسید و بسیاری نیز مایل بودند که به دیدار و عیادت معظم‌له بروند. طبعاً ملاقات حضوری، به دلیل محدودیت‌های گوناگون امکانپذیر نیست؛ اما اینجا می‌تواند صفحه‌ای باشد برای عیادت شما از طریق فضای مجازی.
اگر شما به عیادت می‌رفتید چه می‌گفتید؟

طالب 1
۱۸ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۳۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
نویسنده :حضرت امام خمینی (ره)
 
توجه به غیر خدا انسان را به حجاب های ظلمانی و نوارنی محجوب می نماید کلیه امور دنیوی اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند متعال شود باعث حجب ظلمانی می شود، تمام عوالم اجسام حجابهای ظلمانی می باشد و اگر دنیا وسیله توجه به حق و رسیدن به دار آخرت (که دارالتشریف است) باشد حجابهای ظلمانی به حجب نورانی مبدل می گردد... ولی کسی که هنوز حجابهای ظلمانی را پاره نکرده ، کسی که تمام توجه او به عالم طبیعت است و (العیاذبالله)منحرف عن الله می باشد و اصولا از ماوراء دنیا وعالم روحانیت بی خبر بوده منکوس الی الطبیعه است و هیچگاه در مقام برنیامده که خود را تهذیب کند، حرکت و نیروی روحانی و معنوی ، در خویشتن ایجاد نماید و پرده های سیاهی را که روی قلب او سایه افکنده کنار زند، در اسفل سافلین که آخرین ظلمانیست قرار دار
 
منبع:جهاد با نفس یا جهاد اکبر، حضرت امام خمینی (ره)
طالب 1
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

معمولاً دانشجویان که از اقشار جوان و آرمان­‌گرا در هر جامعه خصوصاً جمهوری اسلامی ایران می­‌باشند با دیدن برخی معضلات و ناکامی­ در نیل به برخی اهداف ممکن است دچار ناامیدی یا افسردگی شوند. مقام معظم رهبری با درک دقیقی که از روحیات این نسل پرشور دارند و با علاقه‌ی قلبی خاص به ایشان همواره در دیدارهای خود با این گروه چند نکته را مورد توجه و تأکید قرار می­‌دهند از جمله:

الف. تحلیل­‌های صحیح و منصفانه که در آن از بزرگ­‌نمایی و سیاه­‌نمایی مسائل کشور خودداری شود.۱۰

ب. تشریح پیشرفت­‌های صورت‌گرفته در موضوعات مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقایسه با دوران ستم­شاهی پهلوی و یا وضع دیگر کشورها.۱۱

ج. همدلی و تأیید نگرانی­‌ها و آرمان­‌خواهی نسل جوان.۱۲

د. امیدبخشی واقع­‌بینانه به جوانان و ترسیم آینده­‌ای روشن با اتکال به خدا، تداوم تلاش و بصیرت به موضوعات مختلف.۱۳

ه. به رسمیت شناختن اختلاف سلیقه در مسائل سیاسی - اجتماعی و عدم هراس از اختلافات سلیقه­‌ای و روشی۱۴

و. آرامش­‌بخشی و عدم نگرانی از صراحت و رک­‌گویی جوانان در ابراز عقیده۱۵

ز. استفاده از عنصر طنز و مزاح برای تلطیف فضا و القای روحیه‌ی نشاط به جمع و نیز تذکر به دانشجویان، از جمله:
* در پاسخ به برخی پرسش­‌های کتبی به اغلاط املایی و یا بد خط بودن برخی دانشجویان و یا برخی نکات دیگر اشاره کرده‌اند.۱۶
* معظم‌له وقتی پرسش کتبی یکی از دانشجویان را قرائت می­‌کنند، در سطر آخر آن می­‌بینند که آن دانشجو نوشته: «... خواهشمندم این درخواست را در بین جمع ارائه نفرمایید» ایشان در پاسخ می­‌فرمایند: «من اول که این پایین را نمی­‌خوانم ... حقش بود بالایش می­‌نوشتند» و بعد با این‌که معلوم است که خطا از آن دانشجو بوده که در ابتدای نامه‌ی خود، محرمانه بودن آن را درج نکرده، معظم‌له با بزرگواری از آن دانشجو معذرت می­‌خواهند.۱۷بدین ترتیب هم از رنجش آن دانشجو جلوگیری شده، هم جمع حاضران با نمونه­‌ای از حسن سلوک اخلاقی به‌صورت عملی آشنا شده­‌اند.

آزادی و احساس امنیت دانشجویان در طرح­ پرسش­‌های متنوع سیاسی - اجتماعی، فرهنگی و حتی شخصی و یا درباره‌ی زندگی شخصی و مبارزات مقام معظم رهبری، زمینه‌ی طرح بسیاری از مطالب خواندنی در موضوعات مختلف و حاوی نکته­‌های ناب را فراهم کرده است


ح. آزادی و احساس امنیت دانشجویان در طرح­ پرسش­‌های متنوع سیاسی - اجتماعی، فرهنگی و حتی شخصی و یا درباره‌ی زندگی شخصی و مبارزات مقام معظم رهبری، زمینه‌ی طرح بسیاری از مطالب خواندنی در موضوعات مختلف و حاوی نکته­‌های ناب را فراهم کرده است که مروری مختصر بر فهرست پرسش­‌ها به‌خوبی نشان­‌دهنده‌ی این نکات جالب توجه و متنوع است. برای نمونه:
- ویژگی­‌ها و خصوصیات دوران جوانی و جوان مسلمان
- الگوگیری دختران جوان از زندگی حضرت فاطمه‌ی زهراسلام‌الله‌علیها
- خاطرات معظم‌له از دوران جوانی و علایق ایشان
- تبیین مفهوم و محدوده‌ی آزادی، جمهوریت و انتقاد
- تحلیل علل وقوع انقلاب اسلامی
- مبارزه با فساد اداری و اقتصادی
- نوگرایی، مد، نیاز به هیجان و حجاب
- مسائل مربوط به ولایت فقیه، نظارت بر رهبری، میزان و نحوه‌ی آگاهی مقام معظم رهبری از مسائل کشور و نحوه‌ی اطلاع از دیدگاه معظم‌له
- تهاجم فرهنگی، جمود و تحجر
- روحانیت و دادگاه ویژه‌ی روحانیت
از نکات قابل توجه در این دیدارها بیانات ابتدایی مقام معظم رهبری در برخی از دیدارها است. همچنین گاه بدون طرح سؤالی از سوی دانشجویان، معظم‌له به دلیل اهمیت برخی از مطالب مستقلاً به آن پرداخته­‌اند؛ به‌عنوان نمونه ایشان در پایان دیدار با جمعی از جوانان در تاریخ ۱۳۷۷/۱۱/۱۳ با توجه به عدم طرح پرسش در موضوع نماز به بیان بحثی درباره‌ی اهمیت نماز پرداخته‌اند.۱۶

طالب 1
۱۶ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۲۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر


‌آن دلى که انسان در آن عشق اتومبیل فلان جور دارد، آن دل نیست، گاراژ است! بنگاه معاملاتى است! آن دلى که همه‌اش در آن میل جنسى موج مى‌زند، دیگر دل نیست، آن عشرتخانه است. شاعر، آن زمان که ضیاع و عقار و زمین و ملک و گاو و خر در زندگى نقش داشته، از این‌ها نام برده و مى‌گوید دلى که این‌ها در آن باشد، آنجا طویله است! ده است! دل، نیست؛ دل جاى خداست؛ جاى نور است.
پروردگارا! این حرفها را اول در خود بنده، بعد در این جمع مؤثر بفرما؛ توفیق تلاش، کار و خدمتِ همراه با ایمان و معنویت به همه‌ى ما عنایت کن؛ این جوانهاى‌ مؤمن‌، صالح و این عناصر خوب را پیش خودت و پیش امام زمان روسفید کن.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته‌۱۳۸۳/۰۷/۱۳


طالب 1
۱۱ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر
نویسنده :حضرت امام خمینی (ره)
 پسرم !
چه خوب است به خود تلقین کنی و به باور خود بیاوری یک واقعیت را، که مدح مداحان و ثنای ثناجویان چه بسا که انسان را به هلاکت برساند واز تهذیب دور و دورتر سازد. تأثیر سوء ثنای جمیل در نفس آلوده ما مایه بدبختی ها و دورافتادگی ها از پیشگاه مقدس حق جل و علا برای ما ضعفاء النفوس خواهد بود و شاید عیب جویی ها، و شایعه پراکنی ها برای علاج معایب نفسانی ما سودمند باشد..1
 
 
منبع:نقطه عطف ، حضرت امام خمینی (ره)
 
پی نوشت:
 


1 ‎نقطه‎ ‎عطف‎ ‎،‎ ‎ص‎ ‎‏29‏‎ ‎و‎ ‎‏30‏
طالب 1
۰۹ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

                                                        


علامه حسن زاده آملی : «شما باید راهی را انتخاب کنید که بزرگان انتخاب کردند. ره چنان رو که رهروان رفتند. هم باید درس و بحث داشت و هم تزکیه. نمیشود از درس جدا شد و آن راه را رفت یا تنها به درس چسبید.  ما در دوران درس خواندن دیدیم و تجربه کردیم و شما باید توجه داشته باشید. در آن دوران می دیدیم افرادی که آمده چند روز درس مغنی می خوانند ، از آن طرف هم می آمدند اسفار و جواهر ، خیلی زود بالا آمدند. کتابهای بزرگ زیر بغل گرفته. این جا بنشین ، آنجا بدو ، آن جا برو . تا سن بالا آمد. حالا که اشارات تمام شد ، اسفار تمام شد ، احساس پوچی میکند.حال که می خواهند رجوع کنند به مآخذ ، نمیتوانند. مرد کاوش و فحص و بحث نیستند. سرمایه ای به دست آورده اند ولی قابل استفاده نیست ، و یا یاد داشت هایی را هم نوشته که هر وقت یک چیزی را بخواهد نوشته را نگاه میکند. بعد هم دنبال کارهایی را گرفته و مقام هایی هم پیدا کرده ، به منصب هایی هم منتصب شدند ، ولی مشاهده میکنی از علم تبری می جویند. دهن باز میکند که بخوانیم که چه بشود؟ ثم ماذا؟ این کلمه « که چه بشود» به خاطر این است که از مغنی آمده اسفار نشسته ، خسته شده ، میخواهد برگردد مغنی با آن آقایان که تازه آمده اند بنشیند ، با این آقایان هم که نمیتواند. توشه ندارد لذا می فرماید : ( بخوانم که چه بشود؟ چه فایده دارد ؟ ) ره چنان رو که رهروان رفتند. راه این است. ...

باید درس خواند ، تطهیر هم کرد ، آنهایی که از بزرگان بودند ، نگاه کنید که چگونه راه پیمودند. باید درس خواند ، تطهیر هم کرد. ولی بی علم و بی معارف نمی شود. و شما نفوس مکتفیه را با خود قیاس نفرمائید! شما باید کسب کنید ، و از سحر و خلوت، قرائت ، حضور و مراقبت هم غافل نشوید. ولی نه اینکه اینها ایجاب کند که ما درس نخوانیم و بگوییم درس بخوانیم که چه بشود! این قرآن که آیه به آیه می گوید ، علم ، عقل ، فکر ، جناب عالی زود از معالم آمدی اسفار نشسته ای ، خسته شده ای ، نمیفهمی . سن بالا آمده ، گرفتار زن و بچه شده ای و میگویی درس بخوانیم که چه بشود.))


اشاره نود و پنجم کتاب صد و ده اشاره


طالب 1
۰۷ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۵۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

انسان‌های کامل که انبیا و اولیای الهی‌ هستند, اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم الصلاة و علیهم السلام) هستند، اینها راهیان مستقیم این راه هستند، چه اینکه امیر مؤمنان(سلام الله علیه) فرمود: «مَا لِلَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) آیَةٌ هِیَ أکبَرُ مِنِّی»؛ قهراً هیچ کسی و هیچ کادحی اکبر از آنها نیست، مسافری اکبر از آنها نیست و هم‌سفری هم بهتر از آنها نیست، اینها خلیفه‌های الهی‌ هستند، منشور خلافت و راه را در ترسیم قوس صعود مستحضر هستند و عمل می‌کنند؛ دیگران که به نوبه خود به حُجزه و دامن اینها متوسّل شدند، باید به اندازه معرفت‌شان این راه را بشناسند و طی کنند. این راه تنها با عدل درست نمی‌شود، بلکه احسان هم باید باشد تا درست بشود و بالاتر از احسان. 

ایت الله جوادی


طالب 1
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین  و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین

حضرت علامه طهرانی رضوان الـله علیه

بنابر آنچه از اخبار و احادیث معصومین علیهم السلام استفاده می شود اعتبار و اهمیت و شاخصۀ ماه مبارک رمضان در وجود شب قدر است و این شب است که ماه رمضان را از سایر ماهها متمایز و جدا گردانیده است.

ماه رمضان یکی از مهمترین منّتهای الهی است که در طول سال به بندگانش عطاء فرموده است زیرا در موقعیّت و شرائط روزه است که بنده با قطع تعلّقات حیوانی بر شدت اتّصال خود با پروردگار می افزاید و این موقعیّت در سایر زمانها کمتر نصیب خواهد شد و لذا بزرگان از اهل معرفت تمامی سه ماه رجب و  شعبان و رمضان را به روزه می گذراندند ، چنانچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این مطلب نقل شده است.

آمادگی انسان و استعداد برای جذب نفحات قدسیه الهی در این شرائط حاصل می شود. چنانچه پرهیز از گناه و انحراف از رضای الهی و تجرّد نفس از شهوات و غفلتها در هنگام گرسنگی و موسم روزه کاملاً مشهود و ملموس است.

سالکین راه خدا باید این سه ماه خصوصاً ماه مبارک رمضان را قدر بدانند و بر هر چه بیشتر مراقبه در رفتار و گفتار و پندار تأکید ورزند که مراقبۀ بیشتر موجب تجرّد نفس و در نتیجه قرب بیشتر و استفاضه از انوار بهاء الهی خواهد بود.

بزرگان طریق در توصیه به شاگردان خود حتی آنان را از فکر خلاف رضای الهی بر حذر می داشتند و آنرا موجب کدورت نفس و محرومیّت از استجلاب فیوضات خاصّه بر می شمردند.

صحبتهای زاید و بی محتوا ، انباشتن ذهن از اخبار و تصاویر، پرخوری در هنگام سحر و افطار ،رفت و آمد با اهل دنیا و شب نشینیهای تلف کننده فرصتها و وقت ،مشاجره بر سر امور عبث و لغو ،پرداختن به عیوب دیگران و غفلت از عیوب خویش ، عدم رعایت در مسائل اجتماعی و داد و ستدهای روز مره ، شرکت در مجالس و هیأتهائی که بیشتر به جنبۀ تفاخر و اهواء نفسانی می پردارند و با سر و صدا و شلوغی و ازدحام و تبلیغ ها و جار و جنجالها و اعلانها در وسایل ارتباط جمعی در صدد رونق بخشیدن به مجلس و محفل خویشند ، تماماً انسان را از ادراک فیض و نفحات این ماه عظیم و فرصت استثنایی و  غیر قابل جبران محروم خواهد ساخت.

اهمیّت رعایت این مراقبه سترگ در ظهور و تجّلی شب قدر برای انسان روشن می شود، شبی که مقدّرات یک سال انسان را رقم می زند و سرنوشت یک سال آینده درآن شب گرفته خواهد شد.

و لذا هر چه انسان دراین مدت از ماه مبارک رمضان در صدد تصفیه باطن و تزکیه نفس برآید کم کار کرده است. در شب قدر به میزان اتصال هر شخص با ولیّ کامل که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه می باشد تقدیر او رقم می خورد وکیفیت ارتباط انسان با نفس حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) نقش تعیین کننده ای در سرنوشت سال آینده او دارد و به هر اندازه که این اتصال خالص تر و بی غلّ وغش تر و بی شائبه تر و صاف و پاکیزه تر باشد به همان میزان نسبت توفیق سعادت ایّام و روزگار او تغییر خواهد کرد.

اولیای الهی که نفسشات متّحد با آن بزرگوار است و همیشه با او معیّت و وحدت دارند در تقدیر شب قدر تجلّی ولایت کلیه و فناء در نفس ملکوتی آن حضرت برایشان تقدیر می شود، وسایر افراد حسب  معرفت و ادراکشان به ساحت مقدس آنحضرت در مراتب مختلف و درجات گوناگون قرار می گیرند.

و لذا در شب قدر انسان باید حساب خود را با خدای خود و واسطۀ فیض در عالم وجود پاک و تصفیه کند و ببینید که واقعا چه جایگاهی در نزد خدای متعال و آن حضرت برای خود مهیّا نموده است.

قرب به ساحت ولایت صرفاً با رفتن به این طرف و آنطرف و شرکت در مجالس و فریاد به تعجیل ظهور و داد و بیداد حاصل نمی شود. قرب به آن بزرگوار بر اساس فهم و معرفت و درایت است و باید بیشتر به این مسئله اندیشید و تصمیم جدّی در این مسئله و نکته حیاتی گرفت.

مرحوم علامه طهرانی قدس الله نفسه الزکیه که قطعاً و یقیناً از مصادیق اولیاء و عرفای الهی بودند که نفس قدسی شان با روح و جان و سرّ و قلب ولی إمکان عجل الله فرجه الشریف معیّت و اتحاد و وحدت داشت ، پیوسته شاگردان و تلامذه خود را به ادراک هر چه بیشتر شب قدر و رعایت مراقبۀ بیشتر و توسّل به قطب عالم إمکان در شب قدر توجیه می نمودند و آنرا رمز توفیق در جلب نفحات و فیوضات الهی در سال آینده می دانستند.

اینک سخنرانی ایشان در شب قدرِ یکی از سالهای آخر اقامت ایشان در مسجد قائم بنظر اعزّه و احبّه می رسد ، باشد که از نفحات انفاس قدسیه اولیای الهی توفیق حق رفیق طریق گردد وگوشۀ چشمی به موالیان و شیعیان مولی امیر ألمؤمنین علیه السلام بنمایند.

آنانکه خاک را بنظر کیمیا کنند                                     آیا شود که گوشۀ چشمی بما کنند

 

طالب 1
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

 حضرت‌ آیت‌الله جوادی آملی گفت: شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد، هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد.


در شب قدر، سخن از «لَیلَهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است» که انسان یک شبه ره هشتاد ساله می رود، این راه دشوار نیست، اگر دشوار بود ما را امر نمی کردند، دعوت نمی کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می شود. وقتی سبک شد، پروازش آسان است! این پرکشیدن با سنگین بال و سنگین بار بودن ممکن نیست.

 

اگر قرآن به سر می گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دوستی سفره ای پهن می کند، مائده الهی و مَأدبة الهی می چیند، مهمان های خود را به بهترین وجه پذیرایی می کند. وقتی مهمان ها برخاستند، سفره برچیده می شود، آن ریزه های سفره را می ریزند؛ مرغ ها آن ریزه های سفره را می چینند.

 

ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه های سفره تکان ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟!

 

به ما گفتند: هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک می کند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همت اوست. اگر ما به اندازه همت مان دولت قرآن را و دولت قدر را می توانیم ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب بکنیم. هرگز نمی توان گفت: چون ما ظرفیت مان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همه ثواب.

سخن صائب، ثواب، منزه از خطا، مبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم ، هم مظروف.


یعنی خدا دوتا فیض دارد: با یک فیض ظرفیت می دهد با فیض دیگر این ظرف را پُرِ از مظروف می کند و به تعبیر اهل معرفت اگر هر فیضی به اندازه ظرفیت باشد که ما اِبداع نخواهیم داشت. ما هم از خدا قابلیت طلب بکنیم، هم مقبول را بخواهیم. هم ظرف طلب بکنیم، هم مظروف طلب بکنیم. این همت اگر در ما زنده شد؛ هرگز نمی گوییم لیاقت ما همین مقدار بود. از ما خواستن و از ذات أقدس إله اِجابت کردن!

 

بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است. ریزه های این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائج اش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَادیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود.‎ شب قدر یعنی شبی که خِیر مِنْ ألفِ شَهر. اگر وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردن اش هم مشکل تر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کوله بار خودبینی و خودخواهی و دنیا طلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش.

 

---------------------------------------------------

پاورقی: 
بخشی از سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در مراسم احیای شب نوزدهم ماه مبارک رمضان 
قم؛ حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) ، شماره سخنرانی 591

طالب 1
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۲:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

بازگشت همه به سوی اوست


رحلت جان سوز حضرت استاد ولایی معروف به ابو سعید املی از شاگردان خاص علامه حسن زاده را به همه شما تسلیت میگویم.

در بزرگی ایشان همین بس که حضرت علامه  کتاب نامه برنامه های خود را تقدیم ایشان کردند.

برای شادی روحش حمد و سوره وصلواتی هدیه فرمایید


طالب 1
۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر