طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۱۱۹ مطلب با موضوع «از دیگران» ثبت شده است

حس خوبی است

همه در تدارک رفتن...

از همان اول

بنا به ماندن نداشتیم

ولی نمی دانم چه شد

امان از دنیا

امان از غفلت ها

 ولی حالا دوباره اربعین است

همه در تدارک رفتن...

حس خوبی دارم..



einlam.blog.ir

طالب 1
۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

هنکامی که من وارد حوزه شدم بودم، افرادی که دلسوزی می کردند و استعداد مرا می شناختند می گفتند: ببین آخوند ها چقدر بد هستندو چه کارها که نکرده اند و شروع می کردند در این زمینه ها داد سخن دادند. و چقدر برای من خوب بود که مسائل و گرفتاری ها را از اول برایم می شمرند تا با آگاهی و آمادگی شروع کنم . و هنگامی که خطابه طولانی آنها تمام می شد، می گفتم این حرف ها را قبول دارم و بهتر از شما هم می دانم و چون اینها را دانسته ام مجبور شدم در این راه بیایم. اگر به اندازه احتیاج روحانی و آخوند داشتیم که به من احتیاج نبود،حال شما هم باید بیایید تا این زمینه پر شود و به اندازه احتیاج و نیاز اجتماع، فقیه در دین تهیه شود و آنگاه به کارهای دیگر بپردازیم؛ چون اجتماعی که مغز و قلبش گرفتار است، فکر و روحش علیل است،نمی توان برایش لباس قشنگ و وسائل قشنگ و مدرن و تکنیک پیشرفته درست کرد؛ چون این تکنیک پیشرفته با این فکر مسموم و قلب آلوده جز به نابودی و هلاکت ما خدمت نمی کنند، جز تیغ دادن در کف زنگی مست نیست.

و در اینجا بود که همان خطبه سرایان زبردست با بیچارگی می گفتند:آخر ما کار داریم و بار داریم و فلان داریم و بهمان داریم و من گفتم وقتی که انسان کارهای زیادی پیش رو دارد، باید به ترتیب الاهم و فالاهم شروع کندو با ملاک اهمیت جلو بیاید.مگر این تربیت و آدم سازی ها و درمان دردها بی کاری است.این بزرگترین نیاز و بزرگترین احتیاج و در نتیجه بالاترین کار است.

آخر آدم هایی که از درون پوک و فاسد شده اند، طبیب و مهندس می خواهند چه کار،یا مربی می خواهند و یا جلاد. و تازه اینقدر داوطلب در آن  طرف هست که هر سال پشت دیوار کنکور روی هم کفک می زنند و گند می گیرند.

پس برای این طرف هم باید کاری کرد و با این توجه شروع کرد که همه فاسد و بد هستند و همان طور که می گویید فلان و بهمان هستند.

و در اینجا بود که می گفتند آخر این کارها هم نتیجه ندارد.این همه آخوند مگر چه کرده اند و در این جا مشتشان باز می شود. می گفتم تا به حال همه بد هستند و فلان و بهمان هستند. خوب از بدها چه توقع دارید و چه کاری می خواهید؟

و می گفتم بر فرض اینها کاری نکرده باشند. این وسیله تبرئه شما نمی شود و دلیل نشدن کار نمی شود. شما دست ها را بالا بزنید و مریض ها را درمان کنید و از غرق شده ها دستگیری کنید و لااقل دارو و درمان را در دسترس بگذارید تا هر کس بخواهد نجات بیابد و هر کس نخواست و از روی نخوت و عناد، درمان را نپذیرفت، با حجت تمام جان بکند و بمیرد.

استاد صفایی (ع ص)

طالب 1
۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۴:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

خدایا

من به خود

ظلم کرده ام

پس هم

ظالم هستم و

هم مظلوم!

حال تو با من

چگونه برخورد خواهی کرد؟



einlam.blog.ir

طالب 1
۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس،‌ رهبر معظم انقلاب اسلامی چندی پیش در جمع عده‌ای از دانشجویان مباحثی را درباره سکولاریسم، لیبرالیسم اسلامی، اسلام رحمانی، آرمان‌گرایی، واقع گرایی و در نهایت محافظه‌کاری بیان کردند که از اینجا قابل مطالعه است.

حجت‌الاسلام رضا برنجکار، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره اهداف مغرضانه دشمنان در طرح گفتمان اسلام رحمانی و اهمیت توجه به واقع گرایی در کنار آرمان‌گرایی و مقابله با محافظه‌کاری مباحثی را توضیح داد که در ادامه می‌خوانیم.

*رهبری در صحبت‌های اخیرشان در جمع دانشجویان از حامیان «اسلام رحمانی» انتقاد کردند و تصریح داشتند که تفسیر نادرستی از دین اسلام است. برداشت شما از مفهوم «اسلام رحمانی» چیست؟

-این قضیه که عده‌ای بخشی از اسلام را قبول کنند و بخشی دیگر را کنار بگذارند از صدر اسلام مطرح بوده است. در سوره کافرون هم خداوند می‌فرمایند که عده‌ای نزد پیامبر (ص) آمدند تا بخشی از دین را قبول کردند و در مقابل نیز از پیامبر (ص) خواستند تا بخشی از خواسته‌های آنها را قبول کنند در واقع آنها می‌خواستند به یک توافق اعتقادی یا به قول امروزی‌ها، توافق بُرد‌ ـ بُرد دست یابند، درحالیکه چنین چیزی در اسلام وجود ندارد!

طالب 1
۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

شادی به چه قیمتی؟

یک سوال: اگر شما جای شخصی باشید که طی یک شوخی نا بجا، در جمعی مسخره می شود چه احساسی خواهید داشت؟

 

در برش هایی از زندگی، همه می خندند و یک نفر گرفته است. و اتفاقا دلیل خنده دیگران هم همان دلیلیست که او را غمزده کرده است. این صحنه یکی از ناپسند ترین صحنه هاست. بعضی از افراد به راحتی موقعیت را مغتنم می دانند تا با استفاده از مسخره کردن کسی، دیگران را به خنده بیاندازند. این درحالیست که امام صادق (ع) حرمت مومن را از حرمت کعبه بالاتر دانسته اند. ممکن است برای دقایقی افراد با مسخره کردن شخصی به خنده بیفتند، اما همین خنده نه تنها باعث شادابی ایشان نمی شود بلکه دچار عواقب بد و اندوه بار کار زشتشان خواهند شد. شاد شدن با گناه کوتاه مدت است و اندوه بعد از آن طولانی مدت. کسی که در جمع دیگران را مسخره می کند ممکن است برای دقایقی توجه دیگران را به خود جلب کند اما در نظر آنان کوچک و غیر قابل اعتماد می شود. پس به زودی باید منتظر غم حاصل از آن شادی باشد.

امام سجاد ع می فرمایند:

گناهانى که باعث نزول عذاب مى‏شوند، عبارت‏اند از:
…و دست انداختن و مسخره کردن مردم.

معانى الاخبار ،ص 270

 

فراموش نکنیم که:

–          طوری شادی کنیم که باعث ضایع شدن حقوق دیگران نشود و با شادی ما دیگران هم شاد شوند.

–          خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد.

–          اگر کسی ما را در جمع مسخره کرد نگران نباشیم. او در اصل خودش را در نظر همه کوچک کرده و نگاه ها را نسبت به خودش بد کرده است.

یک تصمیم ساده:

 از این به بعد اگر احساس کردیم در جمعی نسبت به کسی بی انصافی می شود از او دفاع کنیم. کسی که جلوی آبروریزی برادر مومنش را بگیرد، از آتش دوزخ در امان است.

مراقب باشیم:

مسخره کردن و ریختن آبروی دیگران، یکی از خطرناک ترین ویروس هاست. خداوند تبارک و تعالی فرموده است: هر کس دوستی از دوستان مرا خوار کند، در کمین جنگ با من نشسته است.

گردآوری و تنظیم: واحد انتشارات کتاب پردازان

طالب 1
۲۲ تیر ۹۴ ، ۰۲:۴۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

مناجات با خدا در سحرگاهان بیش از آنکه فرصتی برای خداشناسی باشد، فرصتی برای خودشناسی است. انسان وقتی با خدا خلوت می‌کند انگار با خود خلوت کرده است و هنگامی که خود را در ارتباط با خدا قرار می‌دهد، گویی با خودش رابطه صمیمانه‌تر و عمیق‌تری برقرار کرده است.

طالب 1
۲۵ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

همنشین از همنشین خو میگیرد و بدان شناخته می شود، خوشا به حال آنکه مصاحب حق تعالی است و به قول فصیح لبید بن ربیعه صحابی: والمرء یصلحه القرین الصالح. 


منبع: هزار و یک نکته، نکته 276، حضرت علامه حسن زاده آملی



برگرفته از ghasedoon.blog.ir

طالب 1
۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

حضرت آیت‌ا... حاج آقا مجتبی تهرانی: 

حضرت امیر المؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند همان‌طور که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی‌شوند، محبّت و دلبستگی به خداوند نیز با محبّت  و دلبستگی به دنیا جمع نمی‌شوند. 
خیلی زیبایی در این روایت دیده می‌شود. انسان اگر بخواهد بفهمد حبّ به خدا دارد یا نه، راهش چیست؟‌ این امری نیست که هفته‌ای و ماهی یا سالی یک بار پیش بیاید، بلکه انسان در هر روز چندین بار بر سر دو راهی دنیا و آخرت قرار می‌گیرد؛ آن هم نه فقط بُعد وجودی او، بلکه تمام ابعاد وجودی‌اش مثل قلب، عقل، اعضا و جوارح، دست، پا، زبان، گوش، چشم و حتّی خطورات ذهنیّه او مثل دروغ، غیبت، تهمت، مال حرام خواری، نگاه به نامحرم و... انسان ببیند کدام را انتخاب می‌کند امر الهی را انتخاب می‌کند که نور است، یعنی محبّت و دوستی به خداوند را، یا این‌که معصیت را انتخاب می‌کند که ظلمت و تاریکی و محبّت و دلبستگی به دنیاست؟
نور و ظلمت در یک جا جمع نمی‌شوند و دل ظرف محبّت خداوند است و دو شیء و دو چیز در او جای نمی‌گیرد، محبّت و دلبستگی به خداوند یعنی نورانیّت، نشاط، آرامش، برکت، نیکوکاری. و محبّت و دل بستگی به دنیا، یعنی ظلمت، تاریکی، اضطراب، افسردگی، فساد، گناه و معصیت. حالا انسان ببیند در شبانه روز زندگی خود چه چیز را انتخاب می‌کند؟‌ این از عمل انسان معلوم می‌شود. آیا دل را در اختیار صاحب خانه با محبت خود و انجام فرامین او قرار داده‌ایم؟ یا این‌که با نافرمانی، معصیت و گناه صاحب خانه را از دل بیرون کرده به مستأجر و یا بالاتر به غاصبی که محبّت دنیا و شیطان است داده و دل را بیمار کرده‌ایم؟
انسانی که کارهای شیطانی انجام می‌دهد و می‌گوید خدا را دوست دارم، حرفش یک دروغ و فریب شیطان است. او دل را به شیطان تحویل داده است. البته چون خداوند کریم، مهربان و توّاب است، انسان می‌تواند با توبه و انجام اعمال نیک دل خود را از شیطان پس گرفته و ظرف محبّت خدا کند.

هفته نامه پرتوسخن شماره729


طالب 1
۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

تا با عارف محبت نباشد او را سلوک دست ندهد، و محبت از معرفت است پس تا معرفت نباشد عبادت دست ندهد حضرت خاتم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: العلم امام العمل و العمل تابعه (آخر فصل 5 عین الیقین فیض ص 5 ط 1)

نکته 814 هزار و یک نکته



برگرفته شده از tajaliazam.blog.ir

طالب 1
۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

به: سردار هنر برادر عزیز جناب آقای حاتمی کیا

از : سرباز اسلام و ایران

با سلام؛

فرصتی شد پس از مدت ها فیلم "چ" را ببینم. با دیدن آن صحنه ها به یاد غربت دیروز ایرانی ترین ایرانی ها و اسلامی ترین اسلامی ها، ایثارگران فداکاری که فرصت یافتید با هنر قابل تقدیر خود، یک نمونه از هزاران نمونه اعجاب آور آنان را به تصویر بکشانید و بر مظلومیت امروز همان چهره های فراموش شده، گریه کردم.

برادرم از طعنه ها و سرزنش ها نهراسید و به سیمرغ های دنیوی هم فکر نکنید و این راه را ادامه دهید. سیمرغ شما وجدانهای بیدار شده در اثر این حقیقت ارزشمند ارایه شده و اشک های غلتانی است که بر گونه ها جاری ساختید.

جنت الهی برخواسته از دعای مادران شهیدان و مجروحین سالها بر بستر افتاده ، مبارکتان باد.

برادرت قاسم سلیمانی

1393/6/29

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930701001832#sthash.76Lw0Aa8.dpuf

طالب 1
۰۱ مهر ۹۳ ، ۲۲:۲۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
نویسنده :حضرت امام خمینی (ره)
 
توجه به غیر خدا انسان را به حجاب های ظلمانی و نوارنی محجوب می نماید کلیه امور دنیوی اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند متعال شود باعث حجب ظلمانی می شود، تمام عوالم اجسام حجابهای ظلمانی می باشد و اگر دنیا وسیله توجه به حق و رسیدن به دار آخرت (که دارالتشریف است) باشد حجابهای ظلمانی به حجب نورانی مبدل می گردد... ولی کسی که هنوز حجابهای ظلمانی را پاره نکرده ، کسی که تمام توجه او به عالم طبیعت است و (العیاذبالله)منحرف عن الله می باشد و اصولا از ماوراء دنیا وعالم روحانیت بی خبر بوده منکوس الی الطبیعه است و هیچگاه در مقام برنیامده که خود را تهذیب کند، حرکت و نیروی روحانی و معنوی ، در خویشتن ایجاد نماید و پرده های سیاهی را که روی قلب او سایه افکنده کنار زند، در اسفل سافلین که آخرین ظلمانیست قرار دار
 
منبع:جهاد با نفس یا جهاد اکبر، حضرت امام خمینی (ره)
طالب 1
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

لازمه ی حرکت صحیح در هر مسیر، شناخت صحیح اجزای حرکت است، شناخت مسیر، شناخت راکب و مَرکَب و... حرکت در مسیر الی الله نیز بدون شناخت صحیح از مسیر پیش رو، بدون شناخت صحیح از ویژگی ها و آفات و تهدیدها و فرصت ها و ... غیر ممکن است، چه بسیار نفوسی که در راه تهذیب نفس، از سر شوق و ذوق فطری و بدون شناخت دقیق و براساس تجربیات شخصی و یا توصیه ی نا اهلان دست به انجام کارهایی زده اند که موجبات هلاکت آنها را فراهم آورده. ریاضت های فوق حد توان و بعضا غیر شرعی، اذکار توحیدی سنگین و ... ازجمله رفتارهایی است که غالبا افراد بخاطر عدم شناخت مسیر و همچنین تصورات غلط دچار آن میشوند.



منبع: Gofteman-bartar.ir
طالب 1
۲۲ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۱۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر


‌آن دلى که انسان در آن عشق اتومبیل فلان جور دارد، آن دل نیست، گاراژ است! بنگاه معاملاتى است! آن دلى که همه‌اش در آن میل جنسى موج مى‌زند، دیگر دل نیست، آن عشرتخانه است. شاعر، آن زمان که ضیاع و عقار و زمین و ملک و گاو و خر در زندگى نقش داشته، از این‌ها نام برده و مى‌گوید دلى که این‌ها در آن باشد، آنجا طویله است! ده است! دل، نیست؛ دل جاى خداست؛ جاى نور است.
پروردگارا! این حرفها را اول در خود بنده، بعد در این جمع مؤثر بفرما؛ توفیق تلاش، کار و خدمتِ همراه با ایمان و معنویت به همه‌ى ما عنایت کن؛ این جوانهاى‌ مؤمن‌، صالح و این عناصر خوب را پیش خودت و پیش امام زمان روسفید کن.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته‌۱۳۸۳/۰۷/۱۳


طالب 1
۱۱ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

 حضرت‌ آیت‌الله جوادی آملی گفت: شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد، هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد.


در شب قدر، سخن از «لَیلَهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است» که انسان یک شبه ره هشتاد ساله می رود، این راه دشوار نیست، اگر دشوار بود ما را امر نمی کردند، دعوت نمی کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می شود. وقتی سبک شد، پروازش آسان است! این پرکشیدن با سنگین بال و سنگین بار بودن ممکن نیست.

 

اگر قرآن به سر می گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دوستی سفره ای پهن می کند، مائده الهی و مَأدبة الهی می چیند، مهمان های خود را به بهترین وجه پذیرایی می کند. وقتی مهمان ها برخاستند، سفره برچیده می شود، آن ریزه های سفره را می ریزند؛ مرغ ها آن ریزه های سفره را می چینند.

 

ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه های سفره تکان ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟!

 

به ما گفتند: هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک می کند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همت اوست. اگر ما به اندازه همت مان دولت قرآن را و دولت قدر را می توانیم ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب بکنیم. هرگز نمی توان گفت: چون ما ظرفیت مان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همه ثواب.

سخن صائب، ثواب، منزه از خطا، مبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم ، هم مظروف.


یعنی خدا دوتا فیض دارد: با یک فیض ظرفیت می دهد با فیض دیگر این ظرف را پُرِ از مظروف می کند و به تعبیر اهل معرفت اگر هر فیضی به اندازه ظرفیت باشد که ما اِبداع نخواهیم داشت. ما هم از خدا قابلیت طلب بکنیم، هم مقبول را بخواهیم. هم ظرف طلب بکنیم، هم مظروف طلب بکنیم. این همت اگر در ما زنده شد؛ هرگز نمی گوییم لیاقت ما همین مقدار بود. از ما خواستن و از ذات أقدس إله اِجابت کردن!

 

بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است. ریزه های این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائج اش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَادیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود.‎ شب قدر یعنی شبی که خِیر مِنْ ألفِ شَهر. اگر وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردن اش هم مشکل تر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کوله بار خودبینی و خودخواهی و دنیا طلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش.

 

---------------------------------------------------

پاورقی: 
بخشی از سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در مراسم احیای شب نوزدهم ماه مبارک رمضان 
قم؛ حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) ، شماره سخنرانی 591

طالب 1
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۲:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
طالب 1
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

                              
نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)
انسان خود خواه است مگر از این جلد بیرون برود وهمه کمالات را منحصر به آن علمی را که یافته است و ادراک کرده و خوانده است، [می‌داند] فقیه خیال می‌کند غیر فقیه چیز دیگری نیست در عالم، عارف هم خیال می‌کند غیر از عرفان چیزی نیست، فیلسوف هم خیال می‌کند غیر از فلسفه چیزی نیست، مهندس هم خیال می‌کند غیر از هندسه چیزی نیست... آنچه باید با آن راه را باید با آن راه را پیدا کند، همان مانع می‌شود؛ آن علمی که باید انسان را هدایت کند مانع از هدایت می‌شود، علم‌های رسمی همه همینطوریند، انسان را از آنچه باید باشد محجوب می‌کند. خودخواهی می‌آورد، وقتی علم در قلب غیر مهذب وارد بشود انسان را به عقب می‌برد و هر چه زیادتر انبار شود مصائبش زیادتر است ... و من  نمی‌دانم کی ماها باید خودمان را مهذب کنیم که لااقل این علوم رسمی از خدا مانعمان نشود؟ از ذکر «الله» مانعمان نشود؟ این هم خودش یک مساله‌ای است که اشتغال به علم اسباب این نشود که از خدا غافل شویم ... ما از حجاب‌های ظلمانی بیرون نرفته‌ایم، توی حجاب‌ها می‌لولیم و تا آخر چه خواهد شد؟ علم در نفوس ما تاثیر نکرده الا تاثیر سوء علم‌ها، علوم شرعیه و علوم عقلیه که آن بیچاره‌ها اسمش را«ذهنیات» می‌گذارند آن محجوب‌ها، می‌گویند[اینها] ذهنیات هستند یعنی عینیّت ندارند. اینها وسیله برای رسیدن به مقصد هستند، هر کدام ما را از آن مقصد باز دارد، دیگر علم نیست، حجاب ظلمانی است1
منبع: کتاب روح عرفانی روح الله/ محمد رضا رمزی اوحدی/ موسسه توسعه فرهنگ قرآنی، 1378.
 


1. تفسیر سوره حمد، ص46، 47 و 48.
طالب 1
۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
قرآن پس از ذکر طولانى‏ترین سوگندها که مجموعه‏اى از یازده سوگند مهم به خالق و مخلوق و زمین و آسمان و ماه و خورشید و نفوس انسانى است، مى‏گوید: «آن کس که نفس خویش را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که آن را آلوده سازد مأیوس و ناامید گشته است! (قَدْ افْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَقَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها)1».
این تأکیدهاى پى در پى و بى‏نظیر دلیل روشنى است بر اهمّیّتى که قرآن مجید براى پرورش اخلاق و تزکیه نفوس قائل است، و گویى همه ارزشها را در این ارزش بزرگ‏ خلاصه مى‏کند، و فلاح و رستگارى و نجات را درآن مى‏شمرد.
 


1 سوره اعلى، آیات 14 و 15

طالب 1
۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
نگارنده: سید احمد کربلایی
مخاطب: یکی از دوستان نزدیک
 
  زنده باد حضرت دوست و مرده باد هر چه غیر اوست؛...
  فدای حقیقت شوم که از او خبر نداری! دستورالعمل آن است که از خود و خود رأیی دست برداری، جان من به لب آمد از گفتن این که راه نجات و خلاص در استغراق ذکر الهی و تفکر در معرفت نفس و خودشناسی است و ذکر و فکر خود راهنمای تو خواهد شد. «یا من اسمه دواء و ذکره شفاء»
 
«دوائک فیک و لا تبصر و دائک منک و لا تشعر»
«درد تو در درون خود توست و نمی‌بینی و داروی تو هم نزد خود تو است و درک نمی‌کنی»
 
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
 
جناب عالی در همه چیز اهتمام دارید مگر در همین یک کلمه، پس حالا که چنین است:
                       تو و تسبیح و مصلی و ره زهــــــد و ورع  
                       من و میخانه و ناقوس و ره دیر و کنشت
 
 باری جناب حاج میرزا؛ ان شاء الله از آب و گل بیرون آمده است و رشته معرفت نفس به دست آورده و آقا میرزا هم ماشاء الله خوب مشغول است به حسب ظاهر، امید پیش آمد به زودی ان اشاء الله در او هست. باری نوشته بودی در تضرع و ابتهال هم چیزی بنویس تا نوشتجات ناقص نماند. نمی‌دانم بر این حرف خنده کنم یا گریه. ای کاش بر دل مبارکت زده می‌شد و نوشته می‌شد و الا بر کاغذ خیلی زده‌اند و نوشته‌اند.
  فدایت، این مسأله و باقی مسائل راه آخرت آموختنی نیست. بلکه نوشیدنی است، تضرع و ابتهال از درد و سوز دل بر‌می‌خیزد، درد پیدا کن. آن خود تضرع و ابتهال می‌آورد.
 
         آب کم جو تشنگی آور به دست        تا بجوشد آبت از بالا و پست
 
  هرگز شنیده شده که زنِ بچه مرده را گریه تعلیم کنند؟...
  اگر کسی خود را فعلاً و حقیقتاً در جهنم دید، محتاج به آموختن تضرع نخواهد بود:
     «هُم و النّارُ کَمن قد رآها فَهُم مُعَّذبون»
«پرهیزگاران نسبت به عذاب جهنم چنانند که گویا آن را می‌بینند که اهل آن در آن عذاب می‌شوند»
 
پیام‌ها و نکته‌ها:
1-   پای در راه سلوک نهادن چیزی است و خبر از سالکان و مقامات داشتن امری دیگر. چند شعر عرفانی دانستن، آه کشیدن و ابرو درهم کشیدن و روی ترش کردن و از مراحل و مقامات عرفان داد سخن دادن، سیر الی الله نیست. سالک کسی است که قدم در راه نهاده خودی را انداخته رو به خدا کرده است و به خود و درمان اندرون خود مشغول است.
2-   آنچه ابلیس را از درگاه الهی راند، خودبینی او بود، خودبینی همان گونه که مانع سلوک الی الله است مانع و ترقی و پیشرفت فردی و اجتماعی انسان است و او را از ارتباط و تعامل یا هم نوعان خود باز می‌دارد. او را از همه بیزار می‌کند و همه را نیز از او متنفر می‌گرداند.
 
منبع نامه:
 آیت الله بید آبادی،‌ تذکرة المتقین، قم، نهاوندی، 1380، صص 187-185.

طالب 1
۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

کسی که برای خدا قیام کند نفس با هفتاد و پنج لشکر و شیطان با جنود خود برای از بین بردنش قیام می‌کنند ولی «جندالله هم الغالبون»؛ عقل هم دارای هفتاد و پنج لشکر است و نخواهد گذاشت بنده‌ مخلص، مغلوب شود: «إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ»؛ اگر علاقه‌ به غیر خدا نداشته باشی، نفس و شیطان زورشان به تو نمی‌رسد، بلکه مغلوب تو می‌شوند.


طالب 1
۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

                                      

حضور قلب انواع و اقسام مختلفی دارد:

1. گاهی قلب متوجه وجهی از وجوه نماز می‌شود، مثل اینکه نمازگزار توجه پیدا کند که در حضور خدا ایستاده است و همین احساس حضور در برابر ذات ذوالجلال، او را از حضور نزد هر فعل و قولی از افعال و اقوال نماز باز می‌دارد.

2. گاه می‌شود که انسان، مقید و مشغول به تصحیح ادای حروف از مخرج آن و یا ادای کلمات به لحن عربی است و تا آخر نماز در همین اندیشه است.

3. گاهی مواظب این است که صورت افعال و اعمال نماز را صحیح به جای آورد.

4. گاهی فکرش متوجه معنای یکی از اعمال و یا اذکار نماز می‌شود، مثل اینکه در معنای تکبیر یا قیام یا رکوع و یا غیر این‌ها به فکر فرو می‌رود و ممکن است اشتغال به این فکر، تا آخر نماز برایش باقی ماند.

5. اما بهترین و کامل‌ترین نوع حضور قلب این است که قلب نمازگزار در تمام اعمال و گفتار و اذکار نماز متوجه همان عمل و قول باشد و مراعات حضور پروردگارش را بنماید. و متوجه باشد که این اعمال را در حضور او ادا می‌کند، و تأمل و تفکر درباره جزئی از نماز او را از توجه به آن جزء که مشغول انجام آن است باز ندارد و در هنگام انجام هر عملی یا ادای هر ذکری به فکر آن عمل و یا ذکر مشغول باشد و بداند که در آن لحظه، انجام آن جزء از نماز و ادای آن ذکر از او خواسته شده و از خدا بخواهد که او را کمک کند تا آن جزء را همان‌گونه که از او خواسته انجام دهد.

میرزا جواد اقا ملکی تبریزی

طالب 1
۰۸ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر