آیت؛ نزدیک ترین راه
اما از همه راهها نزدیک تر راه آیت بودن است. به عبارت دیگر اگر کسی برود پیش حضرت موسی و بگوید من حاضرم به شما ایمان بیاورم ولی وقتی که به من ثابت شود، یک راهش این است که حضرت موسی عصا را بیندازند و آیتی نشان بدهند، حالا که پیغمبر بر حسب ظاهر در بین مردم نیست چطور؟ از کجا مردم بفهممند اسلام حق است؟
یک راه اساسی، میانبر، متقن، بحث آیت بودن قرآن است و به همین خاطر هست که خداوند معجزه و آیت تمام انبیا را وابسته به نفس همان نبی قرار داده است. برای ظهور وبروز اون اعجاز نفس نفیس آن نبی لازم است. تنها معجزه و آیتی که خداوند کاملا از نفس آورنده اش فارغ و مجزا کرده قرآن است. چرا؟ بخاطر اینکه این آیت باید استقلال داشته باشد، این عصایی هست که همه باید بتوانند آنرا بیندازند. چرا؟ چون دین ابدی است ولی پیامبرش بر طبق آیه مانند دیگر مردم می میرد. پیامبرش مثل سایر انبیا و انسان ها قرار نیست تا روز قیامت به حسب ظاهر با جسم دنیایی شان در این عالم تشریف داشته باشند. چون می خواهد برود و چون دینش خالد است بنابر این باید دعوای خودش را بتواند اثبات کند که من دین برتر و خدایی ام و باید همیشه آیتش جریان داشته باشدو نباید وابسته به نفس نبی اش باشد. همان ضرورتی که در بحث مسلمانی داریم همان ضرورت در بحث آیت مطرح است. از واجبات همه ما بحث از آیت بودن و حقانیت اسلام است. اگر کسی از ما بپرسد به چه دلیل مسلمانیم یک دلیل منطقی و معقول باید داشته باشیم به دور از ادعا. چرا مسلمانیم؟ یک غیر مسلمان را چطور میتوانیم دعوت کنیم؟
دین غیر قابل دفاع ارزش دین داری اش را ندارد!
بالاخره همه ما درجاتی از دلیل و حجت داشتن را داریم، اینطور نیست که دلیلی نداشته باشیم، صحبت سر این است که آیا این دلیل ها کفایت می کند یا نه؟ روز و شب شبهات از هر طرف وارد می شود.
جهل بلای بزرگ و درد بی درمان .جاهایی که منشأش جهل است فونداسیون درست چیده نشده است. یکی از جاهایی که این فونداسیون را تقویت میکند این است که آدم به این باور رسیده باشه که این دین حق است و در اسلام خدا عصایی رو داده که هم خودمان بفهمیم و هم به دیگران بدهیم.
منبع: Gofteman-bartar.ir