طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۱۹۲ مطلب با موضوع «عرفانی» ثبت شده است

تا با عارف محبت نباشد او را سلوک دست ندهد، و محبت از معرفت است پس تا معرفت نباشد عبادت دست ندهد حضرت خاتم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: العلم امام العمل و العمل تابعه (آخر فصل 5 عین الیقین فیض ص 5 ط 1)

نکته 814 هزار و یک نکته



برگرفته شده از tajaliazam.blog.ir

طالب 1
۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آیة الله سیدابوالقاسم دهکردى مقامات والایى را طى کرد و مورد عنایت خاص الهى قرار گرفت و با معارف باطنى ولایت آشنا شد چنان که در کتاب خود به این حقیقت اشاره مى کند:

«پس از این که با تمام وجودم به خداى روى آوردم، در بارگاه الهى انس گرفتم و نفس خود بینم را خداى بین کردم. عقلم در آسمان قدس به پرواز درآمد، حقیقت یقین را چشیدم، راه هاى پر بیم و هراس برایم هموار شد. از فضاى کوچک تنگ بینان رستم و گشادگى سینه و وسعت دل پیدا کردم. خداوند عنایت فرمود و حقایق و معارف بلندى را در جانم افکند. این معارف ابعاد وجودى و استعدادهاى معطل و راکدم را احیا کرد و گذشته عمرم را نقد نمود. البته این برکات از کتاب خوانى و پر مطالعه اى برنیاید بلکه مرهون انقطاع الى الله، و تضرّع به درگاه او و تدبّر در آیاتش است».

طالب 1
۰۲ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

همه چیزها را برای من میخواهی

اما من

هیچ بفکرت نیستم.

خدایا مگر جز این است؟


طالب 1
۳۰ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

خیال با وجود کارکردهای مهم و اساسی آن در حوزه معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی به ویژه تجسم و ترویج و صورت‌گری و محاکات، در انسان ممکن است به دلیل تصرف اوهام و خرافات و تلقین و القات غلط، صورت‌هایی هول‌انگیز و وحشتناک را در خود ایجاد کند و فشار انحراف و بیماری‌های مختلف روانی و جسمانی شود. علامه طباطبایی درباره تأثیر تلقین و توهم در روان انسان می‌گوید: وقتی آدمی تنها بدون مونس در بیابانی وسیع در شب تاریک قرار گیرد، در چنین وضعی هیچ مایه دلگرمی که او را ایمن بخشد وجود ندارد، چه بسا در چنین حالتی خیال صورت‌هایی در ذهن تصویر کند. از قبیل حرکات، رفت و‌ آمدها، صعود به آسمان، نزول به زمین یا اشکال و تمثال‌هایی که پیوسته در ذهنش تکرار می‌شود تا در آن نقش می‌بندد به گونه‌ای که اگر در وقت دیگر و جای دیگر دچار وحشت شد، آن صحنه‌های خیالی یادش می‌آید حتی ممکن است با نقل آن صحنه‌ها برای دیگران در آن‌ها نیز ترس و دلهره ایجاد کند و دیگران نیز برای افراد دیگر نقل کنند تا منتشر شود. در حالی که اصل آن خرافه بود و به یک خیال واهی منتهی می‌شود. در چنین مواردی گاهی خیال، حس دفاع آدمی را تحریک می‌کند که برای دفع شر این موجود موهوم، چاره‌ای بیندیشد، حتی ممکن است دیگران را نیز وادار کند که برای ایمنی از شری که او گرفتار شده، چاره‌ اندیشی کنند و همین باعث می‌شود به تدریج آن قضیه به صورت یک خرافه رایج شود. 

اسماعیل منصوری لاریجانی، محقق و نویسنده عرفان اسلامی، استاد دانشگاه و مجری برنامه تلویزیونی معرفت


طالب 1
۲۹ دی ۹۳ ، ۱۰:۳۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

حضرت استاد داود صمدی آملی در ضمن شرح مناجات خمس عشر در مسجد اعظم تجریش در شهر تهران از کتاب ریاض السالکین پنج هیئت مختلف دعا(قنوت) را بیان فرمودند.
از بیان حضرت استاد داود صمدی آملی: از انحاء قنوت (مهم نیست دستها به هم چسبیده باشند یا نباشند)
1. رغبت: میل و آرزویی دارد که چیزی برای انسان حاصل شود، دستها نیمه باز، حتما ضرورت ندارد محاذی صورت هم برسد. پنجه به سوی آسمان اما نیمه باز.
2. رهبت: یک نحوه ترس هم همراه دارد. کمتر میل و شوق دارد. کف دستها کاملا باز بسوی آسمان.
3. تضرع: انگشتان دست را به راست و چپ میگرداند.
4. تبتل: انگشت ها را بالا و پایین حرکت دهد.
5. ابتهال: کف دست به سوی آسمان تا محاذی صورت، بهترین نوع تضرع و زاری (قنوتهای آیت الله بهجت نوعا به این صورت بود).

طالب 1
۲۰ دی ۹۳ ، ۰۰:۰۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

مصیبت جانسوز در گذشت حضرت آیت الله العظمی انصاری شیرازی را به محضر امام زمان حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، مراجع، علما، مردم مومن، خانواده معظم له، تسلیت می‌گویم.


طالب 1
۱۵ دی ۹۳ ، ۱۴:۲۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

انوار ملکوتی و جذبات توحیدی مثل نسیم هایی هستند که دائماً در حال وزیدن هستند امّا فقط اهلش درک می کند و خودشان را در مسیرش قرار می دهند .

رسول خدا صلوات الله علیه فرمودند :

« ألا إنَّ لِلّهِ فی أیّامِ الدَّهْرِ نَفَحاتٌ فَتَعَرَّضوا لها فَلَعَلَّ أحَدُکُمْ تُصیبُهُ نَفْحَةً فَلا یَشْقى بَعْدُها أبَداً » 

« همانا در طول زندگی شما ، نسیم هایی از سوی پروردگارتان می وزد . آگاه باشید که خود را در معرض آنها قرار دهید ، باشد که چنین نسیمی سبب شود برای همیشه بدبختی از شما دور ماند »

طالب 1
۱۳ دی ۹۳ ، ۰۰:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

حضرت مسیح (ع) در عبورش به پیرمرد قد خمیده ای رسید، مشغول شخم کردن بود با زحمت بیل به دست گرفته زمین را می کند. حضرت به حالش رقت کرد با این سن باید بازنشسته باشد، گوشه ای استراحت کند، بچه ها و بستگانش زندگیش را تأمین کنند با این مشقت کار می کند، دست بر دعا برداشت عرض کرد:

خدایا آرزو را از او بگیر.

فوراً پیرمرد بیل را انداخت، گوشه ای دراز کشید، آب هم جاری شد و کسی نبود آن را تنظیم کند، خلاصه حضرت مسیح (ع) مشاهده کرد وضع زراعت با این ترتیب خراب می گردد، عرض کرد خدایا مثل اینکه خواست خودت به مصلحت نزدیکتر بود، هر طور که خودت صلاح میدانستی بفرما. ناگهان پیرمرد برخواست بیل را به دست گرفت، آب را تنظیم کرد و خلاصه مشغول فعالیت شد. حضرت مسیح (ع) جلو رفت و پرسید، من دو کار مختلف از تو مشاهده کردم، سرگرم کار بودی، بیل انداختی، گوشه ای استراحت کردی ناگهان برخواستی و مشغول فعالیت شدی؟!

پیرمرد گفت: فکر مردنم افتادم که من معلوم نیست امروز بمیرم یا فردا چرا این طور جان بکنم لذا کنار کشیدم، بعد در این فکر رفتم که زنده زندگی می‌خواهد شاید به این زودی ها نمیرم.

طالب 1
۱۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر
مکتب امام حسین این مکتب است. مکتب عرفان حقّ است و معرفت واقعی حقّ و عبودیّت صِرف در برابر حضرت حقّ‌ و رها شدن از همه گیر و بندهای نفسانی و شهوانی و شیطانی و جمود در تعصّبات خشک و بی‌مغز و توخالی و اسیر هواها و هوس‌ها و احساسات و شایعات و تقلید کورکورانه از مبادی فاسده و مفسده، چنانچه در خطبات آن حضرت در روز عاشوراء بوضوح این مطالب بچشم می‌خورد. مکتب سیّد الشّهداء مکتب تعقّل است نه تقلید کورکورانه، مکتب تدبّر است، مکتب آزادی و رشد و انبساط فکر است، مکتب تحقیق و اختیار و انتخاب است، نه چوب و چماق و ضرب و شتم؛ آن مکتب مکتب أبابکر و عمر و یزید و معاویه است.
مکتب آن حضرت رجوع به عقل و فطرت و وجدان است، بیرون آمدن از وادی جهالت و ضلالت و جمود و خشک‌مغزی است. مکتبی است که تمام جهات وجودی و حیثیّات ظاهری و باطنی و روحی و نفسی دنیوی و اخروی انسان را در بر می‌گیرد. در این مکتب فقط آنچه مطرح است و از آن دفاع می‌شود توحید است و بس! در این مکتب فقط خدا وجود دارد و غیر او باطل است. احساسات در این مکتب راهی ندارد و نفس در اینجا ارزشی ندارد.
کسانیکه می‌گویند: در واقعه عاشوراء آنچه که حاکم بود مسألة عشق بود، اشتباه کرده‌اند. عشق منهای تعقّل یعنی جنون. عشق جدای از مبانی شرع یعنی لا‌اُبالی‌گری وخودکامگی. عشق بدور از موازین و مبانی یعنی هوس و سرکشی. عشقی در مکتب امام حسین ارزش دارد که بر ‌اساس فهم و ادراک و تشخیص و تعقّل و درایت باشد، نه بر ‌اساس هوی و هوس و غلبه احساسات. در واقعه کربلا اصحاب سیّد الشّهداء همه عاشق آن حضرت بودند، امّا نه عشق مجازی و صوری، و نه عشق احساسی و عاطفی؛ آن عشق ارزشی ندارد و پشیزی بحساب نمی‌آید.
طالب 1
۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

بالاخره این سه قوه در ما است قوه عاقله(قوه عقل)، قوه شهوت  و قوه غضب. این دو قوه شهوت و غضب در اختیار این عقل (عاقله) یعنی اگر عاقله انسان را تصرف کند ، انسان زندگی سعادتمندی پیدا می کند ، و الا خطرناک است.

مثلا اگر یک نفر سوار بر اسبی شد و یک سگی است را بهش که بستند اگر اختیارمان را در اختیار سگ بگذاریم که مثل غضب است که آخرش این است که هر سه شان  هلاک می شوند ، اگر اختیار به اسب بدهند که نمونه شهوت است هر سه شان  هلاک می شوند، ولی اگر اختیار را به سواره بدهیم که نمونه عقل است همه شان به مقصد می رسند . اگر قوه شهوت و غضب در اختیار عقل باشد آنوقت انسان به هرجائی که بخواهد می رسد  و الا خداوند به همه انسانها عقل داده است ، کسی که بی عقل نیست همه شما می دانید همه  دنیا می فهمند عقل آن چیزی است که می فهمند.

اگر انسان تابع شهوت و غضب باشد تاریک می شود و تاریک یعنی اینکه خوبیها را نمی فهمد و جز بدی چیزی را نمی فهمد ،ولی اگر رئیس شد یعنی اینکه نگهداری کرد شهوت و غضب را درحد خودش ، این خودش را به یک جائی می رسد .

طالب 1
۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۷:۴۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
  • حضرت علی علیه السلام می فرماید خداوند مفاتح غیب خود را به دست تو داده است و آن دعاست .
  • ایت الله تحریری
طالب 1
۰۳ آذر ۹۳ ، ۲۲:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر


در کتب اخلاقی درمانهای زیادی برای ریا ذکر شده است اما حقیقت امر این است که تنها درمان حقیقی ریا ، توحید عرفانی و قرآنی است. تا انسان خدا بین نشود ، از دایره ریا خارج نخواهد شد. انسان موحد به توحید صمدی قرآنی در تمام عالم خدا میبیند. او در تار و پود عالم ، محبوب خویش را مشاهده میکند ، برای چنین شخصی غیری وجود ندارد که اعمالش ریایی باشد. ریا شرک است و دامن شخص  موحد به توحید صمدی از این آلودگی پاک پاک است.
 
باید تلاش کنیم که کل عالم را آیات الله ببینیم. هر گاه که به در و دیوار و دوست و رفیق میرسیم با خویش بگوییم که اینها مخلوقات حق متعال اند و عین الربط به اویند و از خویش هیچ استقلالی ندارد. مخلوقات همگی مظاهر حق اند و او را نشان میدهند. اینها همه آینه اند و نمایانگر ان حقیقت مطلق میباشد . چرا انسان برای آینه کار کند؟ چرا توجه خویش را از آینه به سوی آن صاحب آینه و ان صاحب عکسی که در این آینه جلوه گری میکند برنگردانیم؟
 
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق         آن که او عالم سر است بدین حال گواست 
 
افسوس و صد افسوس که در این گرداب دنیا گرفتاریم و هنوز درگیر آنیم : که این چه گفت و آن چه کرد و آن چه پوشید و آن چه خرید و آن چه برد... 
 
در توحید اهل الله ، توجه به غیر الله ، ریا و نفاق است. انسان عارف شه شناس ، شاه را در هر لباسی می شناسد.
 
دیده ای خواهم که باشد شه شناس         تا شناسد شاه را در هر لباس
 
انسان به جایی میرسد که حتی توجه به اسمی جز الله را هم ریا میداند. از این رو است که ان بزرگوار میفرمود عبد الله باشید ، عبد الرزاق و عبد الجواد و عبد الغفور و... نباشید.
 
انسان می باید عبد الله باشد زیرا الله مستجمع تمام اسماء  و کمالات الله است


وبلاگ شجره طیبه.
طالب 1
۲۳ آبان ۹۳ ، ۱۱:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

دل آدمی بزرگتر از این زندگی است. و این راز تنهایی اوست. او چیزی بیشتر از تنوع و عصیان را می خواهد. او محتاج تحرک است و حرکت ، با محدودیت سازگار نیست ،که محدودیت ها عامل تنهایی و محرومیت ماست.
….من بیشتر از این محدوده هفتاد سال هستم. استعدادهای اضافی من دلیل ادامه من هستند، همانطوری که استعدادها و اندام های اضافی جنین دلیل ادامه آن هستند.
با این درک تقدیر، من نه به زندگی تکراری می توانم دلخوش باشم و نه می توانم خودم را هفتادساله به حساب بیاورم؛ که من بیش از هفتاد سال و بیشتر از این خوردن ها و خوابیدن ها نیرو دارم.
برای این مرحله از زندگی و برای خوردن و خوش بودن، فکر و عقل و وجدان و خودآگاهی و آزادی و این همه نیرو و امکان زیادی و بی فایده و حتی مزاحم است . این فکر من همیشه سوال ها دارد و عقل من مدام محاسبه دارد که چرا ایستاده ای و در خاک مانده ای….
هنگامی که در کنار موج های بی آرام دریا مبهوت می شوم،گویا موج ها به من هجوم می آورند که چرا تو مانده ای؟ ما با این همه شور برای تو بی آرامیم و تو این گونه راکد و ماندگار….؟؟!!
انسان از بی نهایت سرمایه برخوردار است ، پس بی نهایت ادامه خواهد داشت و برای این بی نهایت راه باید استعدادهایش را بارور کند.


طالب 1
۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

به آقای قاضی گفته بودند ماه رمضان روزه می گیرید؟ گفته بود تا ببینیم تکلیف چیست. این درس است . طرف می گوید اگر بمیرم روزه ام را می گیرم خب روزه را برای که می گیری؟!

طالب 1
۰۷ مهر ۹۳ ، ۱۲:۲۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

کلام ایت الله یعقوبی قاینی:

توجّه برادران ایمانى خود را به چند نکته‏ ى مهم جلب مى‏ نمایم:

1 - اعمال و عبادات مستحبى که انسان انجام مى‏ دهد، ضمن آنکه باید با خصوصیات روحى و حال معنوى او مناسب باشد، لازم است حتى المقدور با شوق و نشاط نیز همراه باشد. لذا اگر انجام برخى اعمال مستحب، موجب ملال و تنفّر نفس کسى گردید، باید از آن پرهیز نموده و به اصلاح عوامل آن بپردازد، همچنان که اگر کسى بخواهد به اعمال و عبادات خود بیفزاید باید به تدریج و به گونه‏ اى عمل نماید که رغبت نفس به عبادت محفوظ مانده و باعث ملالت آن نگردد.
2 - چنانچه در اثر انجام این گونه اعمال، آثار غیر عادى یا حال خاصى به انسان دست دهد، باید وضعیت خود را جهت معلوم شدن صحت و سقم و چگونگى آن به استادى خبیر عرضه کند.
3 - به طور کلى هر عبادتى که مستند به روایات بوده و از جانب پیشوایان معصوم علیهم‏ السلام به ما رسیده باشد، عمل به آن بلا مانع است. به خصوص اگر به طور عام دستور داده باشند؛ مثل اینکه فرموده باشند: «هر کس» این عمل را انجام دهد فلان پاداش نصیب او خواهد شد.
همچنان‏ که عمل یا دستورى که مستند به روایات نباشد، نه تنها انجامش قرب آور نیست بلکه گاه موجب دورى یا برخى مفاسد دیگر نیز مى ‏شود.
4 - بسیارى از دعاها و اذکار براى عموم مؤمنین قابل عمل است. اما برخى، مخصوص شخص یا افراد خاصى مى ‏باشد که معمولاً دیگران با انجام آن به نتیجه ‏ى مورد نظر نمى‏ رسند، لذا اگر کسى با اذن استادى خبیر یا شخص صاحب نفَسى انجام دهد، علاوه بر یافتن اثر و نتیجه، از تبعات منفىِ احتمالى آن نیز مصون خواهد بود.
5 - بى ‏شک وعده‏ هاى خداوند هیچگاه خلاف ندارد. پس علت اینکه گاهى انسان از عمل خود نتیجه نمى‏ گیرد، بیشتر مربوط به نقصان ایمان و باور خود اوست. لذا کسى که دعاهاى وارده را مى‏ خواند و به دستورات عبادى عمل مى‏ کند، پیش از هر چیز باید به گفته‏ هاى پیامبر اکرم و ائمه‏ ى اطهار علیهم‏ السلام «ایمان» داشته باشد.
مهم این است که فرموده‏ هاى آنها را «باور» داشته باشیم، لذا اگر کسى عملى را با تردید، انجام دهد و بگوید: «فعلاً این دعا را مى‏ خوانم تا ببینم چه مى ‏شود» نه تنها فایده ‏اى نبرده، بلکه خودش را خسته مى ‏کند. و البته اگر متوجه شود که باور ندارد، پیش از هر چیز باید بررسى کند که چرا باور ندارد و علت آن را برطرف سازد.
6 - سزاوار است انسان هر سنت و دستورى را در تمام عمر خود حداقل یک بار بجا آورد.
7 - همچنین خوب است انسان براى انجام هر عمل مستحب، ساعتى را مشخص کند تا به انجام آن عمل در روزهاى دیگر بهتر موفّق گردد.
8 - دستورات مأثورى که تعداد یا مدت زمان خاصى ندارد، حداقل باید یک سال بر آن مداومت شود.
9 - انسان هنگام توجه به خداى متعال، نباید در ذهن خود چیزى را تصور کند یا براى خودش چیزى را درست کرده و به آن توجه نماید. در این مقام راه‏ هاى گوناگونى از سوى عرفا ارائه شده است، ولى بهترین راه براى «توجّه» همان طریقى است که حضرات معصومین علیهم ‏السلام ارائه فرموده ‏اند. چنانکه امام صادق علیه ‏السلام ضمن حدیثى مى‏ فرمایند: پس از گفتن تکبیرة الاحرام مى ‏گویى:

وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّماواتِ وَ الارْض عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ حَنیفًا مُسْلِمًا وَ ما اَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ . . .

از این طریق بدون اینکه انسان تصوّر کند که او جلّ جلاله چیست یا چگونه است توجه مى‏ کند به «کسى که آسمان‏ ها و زمین را خلق فرموده است».
و این همان معنایى است که قرآن کریم از قول حضرت ابراهیم علیه‏ السلام نقل نموده و گفتن آن هنگام نماز مستحب مى‏ باشد.

طالب 1
۰۴ مهر ۹۳ ، ۱۳:۱۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
ما فرض می کنیم یک زندگی مثل هارون الرشید، این طور فرض می کنیم که یک زندگی ای شما بعد از صد و بیست سال عمر می کنید و یک زندگی ای پیدا می کنید مثل هارون الرشید.صد وبیست سال در مقابل غیرمتناهی چه نسبتی دارد؟ بعدش غیرمتناهی معذبید... خدای تبارک و تعالی عنایت دارد به بندگان خودش ، عقل داده به اینها- عرض میکنم که - قوه اینکه بتوانند خودشان را تهذیب کنند داده است اکتفا به این نکرده ، انبیا فرستاده است ، کتاب فرستاده اولیاء فرستاده است اگر اینها تأثیر نکرد، باز فشارهایی در دنیا به آنها وارد می کند،اینها عنایاتی است که از طرف حق تعالی است که فشار بر آنها وارد می کند.
 
منبع :
صحیفه نور ، نوشته حضرت امام خمینی( ره)


شهادت حضرت جواد علیه السلام را به همه دوستان تسلیت عرض میکنم.

طالب 1
۰۳ مهر ۹۳ ، ۱۰:۵۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

من همان چیزی هستم که آن را میخواهم و همان قدر هستم که احساس نیازش را می کنم. پس چرا خودم را نشناسم و به کمتر از خودم مشغول شوم!

 بشنو از نی، ص24 

طالب 1
۲۶ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۱۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام


طرحی دیده شده تا طبق فرمایش ایت الله بهجت که میفرمودند 40 روز قبل محرم برای خود امادگی ایجاد کنید.تا روزی خوبی در محرم داشته باشید و محرم شوید.


شرح طرح:

دوستان از امروز که 40 روز تا محرم است هر روز یک زیارت عاشورا میخوانند یا اگر وقت نداشتند یک سلام میدهند . و عدد یک را برای خواندن زیارت عاشورا وارد نظرات میکنند و عدد 2 را برای سلام.

مثلا:روز اول است و من زیارت عاشورا خواندم در نظرات 1 را ثبت میکنم.

دوستان میتونن ای دی لاین بنده رو هم ادد کنن.و از اون طریق هم ...

id:taleb1


پیوست:

بعضی دوستان خصوصی گذاشتن.که توصیه میکنم برای افزایش روحیه همدلی علنی اعلام کنن که بقیه بدونن 
دوستانی هستن که براشون دعا میکنن.


اللهم الرزقنا شفاعه الحسین یوم الورود

طالب 1
۲۵ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۵۳ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۴۳ نظر

اگر قساوت قلب برای کسی ملکه شود، این حال، منشأ بسیاری از گناهان دیگر خواهد بود. مرحوم نراقی، در کتاب معراج السعادة درباره قساوت قلب آورده است.

«قلب» از منظر قرآنی، منشأ فهم و ادراک معنوی است؛ البته مراد، قلب باطنی است. قلب، در صورتی می تواند وظیفه خود را به درستی انجام دهد که بیمار نباشد. قلب باطنی، همانند قلب ظاهری ممکن است به انواع بیماری ها دچار شود. برای قلب باطنی، قساوت و سخت دلی، از شدیدترین نوع بیماری ها محسوب می شود. از حضرت امام صادق(ع) کلامی به نقل از حضرت عیسی(ع) آمده است که می فرمایند:

مَا أَمْرَضَ قَلْبٌ بِأَشَدَّ مِنَ الْقَسْوَةِ؛ هیچ قلبی به چیزی شدیدتر از قساوت، بیمار نشده است.

بیماری مهلک قساوت اگر معالجه نشود، انسان را از سعادت ابدی محروم و به بدترین نوع شقاوت گرفتار می کند. در روایتی از حضرت امیرمؤمنان علی(ع) نقل شده که می فرمایند:

مِنْ أَعْظَمِ الشَّقَاوَةِ الْقَسَاوَةُ؛ قساوت از بزرگ ترین [نوع] شقاوت است.

از دیدگاه روایات، سنگدلی، خود علامت حالات مهلکی مانند: شقاوت، دورویی و سفاهت است. اگر قساوت قلب برای کسی ملکه شود، این حال، منشأ بسیاری از گناهان دیگر خواهد بود. مرحوم نراقی; در کتاب معراج السعادة دربارة قساوت قلب آورده است:

و شکی نیست که منشأ این صفت، غلبه سبعیت[=درندگی] است. بسیاری از افعال ذمیمه[=ناپسند]، چون: ظلم و ایذاء کردن و به فریاد مظلومان نرسیدن و دستگیری فقرا و محتاجان را نکردن، از این صفت ناشی می شود.

بنابراین لازم است برای پرهیز از بیماری قساوت قلب، عوامل پیدایش آن بررسی شود، تا بهتر بتوان از آن اجتناب کرد.

عوامل ایجاد قساوت قلب

 با توجه به آیات و روایات اهل بیت:، برخی عوامل قساوت قلب عبارتند از:

گناه و معصیت

گناه و نافرمانی خداوند، از اصلی ترین عوامل سنگدلی و قساوت قلب است. امیرمؤمنان(ع) می فرمایند:

مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکثْرَةِ الذُّنُوبِ؛

چشم ها [از اشک] خشک نمی شود، مگر به دلیل سنگدلی و دل ها سخت نمی شود، مگر به سبب زیادی گناهان.

سنگدلی، از بزرگ ترین عقوبت های الهی است که گنهکاران به آن مجازات می شوند. در روایتی آمده است:

إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِی الْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ ضَنْک فِی الْمَعِیشَةِ وَ وَهْنٌ فِی الْعِبَادَةِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ؛

همانا، خدا عِقاب هایی در قلب و بدن دارد؛ [مانند] تنگی معیشت و سستی در عبادت. و هیچ بنده ای به عقوبتی بزرگ تر از قساوت قلب، مجازات نشده است.

 ترک یاد خدا و غفلت

یکی دیگر از عوامل قساوت قلب، ترک یاد خداوند است. انسان به گونه ای است که دائماً توجهش به سمتی مشغول است. اگر کسی این توجهات را مدیریت کرده، آن را به معنویت و نور هدایت کند، دلش نیز به آن سو متوجه می شود؛ ولی اگر نفس و توجهات آن به حال خود رها شوند، خیلی زود متوجه نفسانیات و خواهش های درونی می گردند و قلب، سخت و تیره می شود. در روایتی قدسی خداوند متعال به حضرت موسی(ع)خطاب می فرماید:

یا مُوسَی! لَا تَفْرَحْ بِکثْرَةِ الْمَالِ وَ لَا تَدَعْ ذِکرِی عَلَی کلِّ حَالٍ فَإِنَّ کثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِی الذُّنُوبَ وَ إِنَّ تَرْک ذِکرِی یقْسِی الْقُلُوبَ؛

ای موسی! به زیادی مال شاد مشو، و ذکر مرا در هر حالی وامگذار؛ زیرا زیادی مال، گناهان را فراموش سازد و ترک کردن ذکر من، دل ها را سخت می کند.

همچنین در روایتی دیگر از امام باقر(ع) نقل شده که می فرمایند:

وَ إِیاک وَ الْغَفْلَةَ فَفِیهَا تَکونُ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ؛ مبادا غفلت ورزی که در آن، سنگدلی هست.

 هم نشینی با افراد ناصالح

هم نشین در انسان تأثیر بسیاری دارد؛ از این رو در آیات و روایات، تأکید خاصی بر این موضوع شده و شرایط و آداب بسیاری را برای آن آورده اند. نفس انسان از هم نشین و انیس خود، بسیار تأثیر می پذیرد و به سوی همرنگی با او پیش می رود. در روایات اهل بیت: یکی از گروه هایی که هم نشینی با آنان نهی شده است، افراد هرزه گوی تبهکار هستند. در روایتی در دلیل دوری از این افراد می فرمایند:

این افراد، کردارشان را نیک جلوه می دهند و دوست دارند که انسان همانند آنان شود و در امور دنیایی و آخرتی کمکی به انسان نمی کنند. نزدیک شدن به این افراد، باعث جفاکاری و قساوت قلب است و ورود و خروج بر آنان، باعث ننگ می شود.

همچنین برای مجالست و هم نشینی با پادشاهان و دنیاطلبان، آثار بسیار سویی گفته شده که یکی از آن ها قساوت قلب است.

 آرزوهای طولانی

از دیگر اموری که باعث قساوت قلب می شود، آرزوهای طولانی دنیایی است. کسی که پیوسته می خواهد به آرزوهای دنیایی خود برسد، در بسیاری از مواقع باید آن ها را بر امور معنوی ترجیح دهد. ضمن آنکه چنین شخصی، طبیعتاً برای رسیدن به آرزوهایش دوست دارد مرگ و آخرت همیشه به تأخیر بیفتد. چنین آرزوهایی، پیوسته انسان را به خود مشغول می کند و باعث فراموشی آخرت می شود. در روایتی در این زمینه از حضرت امیرمؤمنان(ع) چنین نقل شده است:

إِنَّمَا أَخَافُ عَلَیکمُ اثْنَتَینِ اتِّبَاعَ الْهَوَی وَ طُولَ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَإِنَّهُ یصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَینْسِی الْآخِرَة؛

من از دو چیز بر شما نگران هستم؛ پیروی از خواهش ها و آرزوهای طولانی. خواهش ها، انسان را از راه حق باز می دارد و آرزوهای طولانی، باعث فراموشی آخرت می شود.

نتیجه فراموشی آخرت، آلوده شدن به گناه و معصیت و سخت شدن قلب و دور شدن از پروردگار متعال است. در حدیثی قدسی خداوند به حضرت موسی(ع) خطاب فرمود:

یَا مُوسَی! لَا تُطَوِّلْ فِی الدُّنْیا أَمَلَک فَیقْسُوَ قَلْبُک وَ الْقَاسِی الْقَلْبِ مِنِّی بَعِیدٌ؛

ای موسی! در دنیا آرزوی خود را دراز مکن که دلت سخت می شود و سخت دل، از من دور است.

 زیادی مال

زیادی مال، یکی دیگر از عوامل قساوت قلب است. مال دنیا -اگر چه از راه حلال هم فراهم شده باشد- دل مشغولی های خاص خود را به همراه دارد و حقوقی را برگردن انسان می نهد که فارغ شدن از آن، کار مشکلی است. خداوند عزوجل به حضرت موسی(ع) فرمود:

یا مُوسَی. .. وَ لَا تَغْبِطْ أَحَداً بِکثْرَةِ الْمَالِ فَإِنَّ مَعَ کثْرَةِ الْمَالِ تَکثُرُ الذُّنُوبُ لِوَاجِبِ الْحُقُوقِ...؛

 ای موسی!... و به کسی به سبب زیادی مالش غبطه نخور؛ زیرا با زیادی مال، گناهان به سبب حقوق واجب، زیاد می شود....

گناهان و حقوقی که از ناحیه زیادی اموال به گردن انسان می آید، باعث تباهی دین و قساوت قلب می شود. در روایتی وارد آمده است:

أَیهَا النَّاسُ!... وَ اعْلَمُوا أَنَّ کثْرَةَ الْمَالِ مَفْسَدَةٌ لِلدِّینِ مَقْسَاةٌ لِلْقُلُوبِ...؛ ای مردم!... بدانید زیادی مال، باعث فاسد شدن دین و سبب سنگ دلی است....

 پرخوری

زیاد خوردن و زیاد آشامیدن، آثار بسیار زیان بار دنیایی و آخرتی دارد که یکی از آن آثار، سنگ دلی است. در روایتی از پیامبر اکرم(ع) نقل شده است:

 مَنْ تَعَوَّدَ کثْرَةَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ قَسَا قَلْبُهُ؛ کسی که به زیاد خوردن و زیاد آشامیدن عادت کند، سنگ دل می شود.

امیرمؤمنان علی(ع) می فرمایند:

إِیاکمْ وَ الْبِطْنَةَ فَإِنَّهَا مَقْسَاةٌ لِلْقَلْبِ و مَکسَلَةٌ عَنِ الصَّلَوةِ وَ مَفْسَدَةٌ لِلْجَسَدِ؛  از پرخوری بپرهیزید، زیرا باعث قساوت قلب و سستی برای نماز و تباه شدن بدن می شود.

در روایتی، خواب زیاد را حاصل پرخوری، و پرخوری را حاصل زیاد نوشیدن دانسته و آن دو را باعث سنگینی نفس برای اطاعت پروردگار و سخت شدن دل برای تفکر و خشوع معرفی کرده است.

خوردن چهل روز گوشت

مداومت بسیار بر خوردن گوشت، در نگاه دینی نهی شده است. در روایتی از پیامبر خدا(ص) آمده است:

مَنْ أَکلَ اللَّحْمَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً قَسَا قَلْبُهُ؛ هر کس چهل روز [پیاپی] گوشت بخورد، سنگ دل می شود.

 پرگویی

زیاد صحبت کردن در غیر امور معنوی و یاد خدا، علاوه بر غفلت از حق تعالی، انسان را در معرض انواع آفات گناهان زبانی- مانند غیبت، دروغ، تهمت و اذیت کردن مؤمن و. ..- قرار می دهد. یکی از آثار مهلک پرگویی، قساوت قلب است. امام صادق(ع) می فرمایند:

کانَ الْمَسِیحُ یقُولُ: لَاتُکثِرُوا الْکلَامَ فِی غَیرِ ذِکرِ اللَّهِ فَإِنَّ الَّذِینَ یکثِرُونَ الْکلَامَ فِی غَیرِ ذِکرِ اللَّهِ قَاسِیةٌ قُلُوبُهُمْ وَ لَکنْ لَایعْلَمُونَ؛

حضرت [عیسی] مسیح(ع) پیوسته می فرمود: به جز ذکر خدا، سخن بسیار نگویید؛ زیرا آنان که به جز ذکر خدا، سخن بسیار گویند، دل هاشان سخت است؛ ولی نمی دانند.

در کتاب بحار الانوار، ذیل حدیث فوق در تبیین «کلام در غیر یاد خدا»، بیانی بسیار قابل توجه ذکر شده است:  این روایت، دلالت می کند بر اینکه کلام زیاد در امور مباح، باعث قساوت قلب است و اما کلام در امور باطل، پس مقدار کم آن مانند زیاد [در امور مباح] است، در پدید آمدن قساوت و نهی شدن از آن.

غنا و لهویات

یکی دیگر از اموری که باعث قساوت قلب می شود؛گوش سپردن به موسیقی و لهویات است. در روایتی پیامبر اکرم(ص) خطاب به امیرمؤمنان(ع) می فرمایند:

 یا عَلِی ثَلَاثَةٌ یقْسِینَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصَّیدِ وَ إِتْیانُ بَابِ السُّلْطَانِ؛

ای علی! سه امر باعث قساوت قلب می شود؛ گوش سپردن به لهویات و به دنبال شکار رفتن و به خانه پادشاهان رفتن.

و در روایتی دیگر آمده است که اشتغال به لهویات، باعث پدید آمدن قساوت قلب و نفاق می شود:

... مَا لَهُ وَ لِلْمَلَاهِی فَإِنَ الْمَلَاهِی تُورِثُ قَسَاوَةَ الْقَلْبِ وَ تُورِثُ النِّفَاق...؛

...[مؤمن] را چه کار با لهویات؟! به درستی که لهویات، باعث سخت دلی و دورویی می شود.

نگاه به بخیل

بخل، یکی از صفاتی است که در قرآن و روایات، به شدت مذمت شده است، تا جایی که حتی از مجالست با صاحبان چنین صفتی نهی شده است. در روایتی، امام زین العابدین(ع) فرزند خود امام باقر(ع) را از هم نشینی و مصاحبت با پنج گروه نهی می فرمایند که یکی از این آنان، فرد بخیل است. صفت بخل به قدری آثار سوء از خود به جای می گذارد که حتی نگاه کردن به صاحبان چنین صفتی، باعث قساوت قلب می شود. در روایتی از امیرمؤمنان(ع) نقل شده که فرمودند:النَّظَرُ إِلَی الْبَخِیلِ یقْسِی الْقَلْبَ؛ نگاه کردن به بخیل، قلب را سخت می کند.

 برخی اشتغالات

طبیعت برخی شغل ها به گونه ای است که دل را سخت و خشن می کند و حتی برخی از آن ها مورد نهی قرار گرفته است. سر بریدن حیوانات، از شغل هایی است که قساوت قلب می آورد. در روایتی که حضرت موسی بن جعفر(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل می فرمایند، پنج شغل که یکی از آن ها قصابی است، نهی شده است:

 وَ أَمَّا الْقَصَّابُ فَإِنَّهُ یذْبَحُ حَتَّی تَذْهَبَ الرَّحْمَةُ مِنْ قَلْبِهِ؛

قصاب، آن قدر سر می برد، تا اینکه رحم از دلش بیرون می رود. همچنین همان گونه که در مورد نهم اشاره شد، به دنبال شکار رفتن از اشتغالاتی است که باعث قساوت قلب می شود. البته واضح است که این موارد، می تواند زمینه ساز قساوت باشد، نه علّت تامه برای قساوت؛ لذا نه می توان به دیگران در این گونه موارد بدبین بود و نه اختیار شخص را در قساوت نادیده گرفت.

 ریختن خاک بر قبر خویشان

ریختن خاک بر میّتی که از ارحام و خویشان باشد، نهی شده است و باعث قساوت قلب می گردد. در روایتی از حضرت امام صادق(ع) در این زمینه آمده است:

فَقَالَ أَنْهَاکمْ مِنْ أَنْ تَطْرَحُوا التُّرَابَ عَلَی ذَوِی أَرْحَامِکمْ فَإِنَّ ذَلِک یورِثُ الْقَسْوَةَ فِی الْقَلْبِ وَ مَنْ قَسَا قَلْبُهُ بَعُدَ مِنْ رَبِّهِ...؛ شما را نهی می کنم از اینکه بر رحم خاک بریزید؛ زیرا این کار موجب قساوت قلب می شود و کسی که قسی القلب شد از پروردگار عزّوجلّ دور می گردد

طالب 1
۱۸ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۱۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

به گزارش خبرگزاری فارس، مقام معظم رهبری روز دوشنبه 26 تیر سال 91 در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت حضرت آیت‌الله سیدعلی قاضی بیاناتی را ایراد کردند.

ایشان در ابتدای دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، درباره‌ اعمال و مراقبت‌های وارد شده در ماه ذی‌القعده نکاتی را بیان کردند. ایشان در ضمن این نکات به نامه‌ای از مرحوم آقای قاضی اشاره کردند و گفتند: «مرحوم حاج میرزا على آقاى قاضى رضوان‌الله علیه در ورود ماه ذى‌القعده یک مکتوبى، نامه‌اى دارند به دوستانشان، به مریدانشان و شاگردانشان که در این کتابى که شرح حال ایشان است، درج شده است... یک قصیده‌ خیلى شیوایى ایشان انشاء می‌کند که اول آن این است: «تنبه فقد وافتکم الاشهر الحرم». این قصیده را ایشان مفصل [گفته‌اند]؛ و توصیه‌هایى دارند نسبت به شاگردانشان. فرصتى است براى ما، براى مردم که ان‌شاءالله از برکات این ماه - که آغاز سه ماه متوالى حرام است - بهره ببریم.» متن کامل نامه‌ ایشان به همراه ترجمه‌ اشعار عربی به نقل از جلد نخست کتاب آیت‌الحق که مورد اشاره‌ رهبر انقلاب قرار گرفته بود از این قرار است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

الحمدلله رب العالمین، والصلاة و السلام على الرسول المبین و وزیره الوصى الأمین، و ابنائهما الخلفاء الراشدین، و الذریة الطاهرین و الخلف الصالح و الماء المعین، صلى‌الله و سلم علیهم أجمعین.

تنبّه فَقَد وافَتکم الأشهرُ الحُرُم

تیقّظ لکی تزدادَ فی الزاد و اغتنم

ترجمه: بیدار باش که ماه‌هاى حرام فرا رسیده‌اند؛ شب‌زنده‌دارى کن تا بیشتر بهره‌مند شوى و فرصت‌ها را غنیمت بدان.

فقم فی لیالیها و صم من نهارها

لِشُکر إله تمّ فی لطفه و عم

ترجمه: شب‌ها بیدار شو و روزها روزه‌دارى کن، جهت سپاس از خدایى که نعمت و لطف او فراگیر بوده است.

و لا تهجعن فی اللیل إلا أقله

تهجّد و کم صبّ من اللیل لم ینم

ترجمه: فقط پاسى از شب را بخواب و بقیه را در خواب و بیدارى باش، چون عاشقان (ایشان را روش خواب چنین بود که چندین بار تا صبح برمى‌خاستند و نماز مى‌خواندند و بار آخر نمازهاى شفع و وتر و فریضه را انجام مى‌دادند)

و رتّل کتاب الحق و اقرأه ماکثا

بأحسن صوت نوره یشرق الظلم

ترجمه: کتاب خدا را تلاوت نما و آن را با تأمل قرائت کن، با بهترین صداها که نور آن تاریکی‌ها را روشن مى‌گرداند.

فلم تحظ بل لم یحظ قط بمثله

و أخطأ من غیر الذی قلته زعم

ترجمه: که نه تو و نه دیگران هرگز مانند آن را نخواهند یافت و هرکس غیر از این گوید در اشتباه است.

و سلّم على أصل القرآن و فصل

بقیة آل اللّه کن عبده السّلم

ترجمه: بر قرآن و آنان که بدان عمل نموده و آن را تشریح نمودند، این وابستگان به خدا، درود فرست و بنده‌ خدا باش.

فمن دان للرحمن فی غیر حبهم

فقد ضل فی إنکاره أعظم النعم

ترجمه: هرکس بخواهد بدون عشق ورزیدن به خاندان نبوت (علیهم‌السلام) به خدا نزدیک شود حتماً گمراه شده است، به خاطر نادیده گرفتن بزرگترین نعمت خداوند متعال.

فحبّهم حبّ الإله استعذبه

هم العروة الوثقى فبالعروة اعتصم

ترجمه: عشق به ایشان عشق به خداست، پس به آنان پناه ببر که ایشان ریسمان مستحکم هستند.

و لا تک باللاهی عن القول و اعتبر

معانیه کی ترقى إلى أرفع القمم

ترجمه: از قرآن غافل مباش و از معانى آن پند و درس بگیر تا به مکانهای رفیع برسى.

علیک بذکر اللّه فی کل حالة

و لا تن فیه لا تقل کیف ذا و کم

ترجمه: همواره ذکر خداى گو، بدون حد و مرز، و هرگز تردید به خود راه مده.

فهذا حمى الرحمن فادخل مراعیا

لحرماته فیها و عظّمه و التزم

ترجمه: که آنها (ماه‌هاى) رحمت خداوندى‌اند، پس با حفظ حرمت و رعایت بر آنها وارد شو و آنها را بزرگ شمار و خود را بر آنها متعهد دان.

فمن یعتصم باللّه یهد صراطه

فإن قلت ربی اللّه یا صاح فاستقم

ترجمه: هرکس به خداى متعال متوسل شود، به راه راست خدا هدایت خواهد شد، دوست من! هرگاه الله را خداى خود نامیدى دیگر استوار باش (و به راه خود ادامه بده).

خداوند متعال فرماید: «وَ مَنْ یعْتَصِمْ بِاللّٰهِ فَقَدْ هُدِی إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (هرکس به دین خدا متمسک شود محققاً به راه مستقیم هدایت یافته است) (آیه ‌١٠١‌ آل عمران)؛ و فرمود: «وَ اِسْتَقِمْ کمٰا أُمِرْتَ»؛ و فرمود: «إِنَّ اَلَّذِینَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ اَلْمَلاٰئِکةُ» (آنان‌که گفتند خداى یکتا است و بر این ایمان ماندند فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند) (آیه ‌٣٠‌ فصلت)

 

 

برادران عزیز هوشیار باشید - خداوند شما را توفیق طاعت دهد- که وارد ماه‌هاى حرام مى‌شویم؛ نعمت‌هاى خداوند بر ما چه بزرگ و کامل است؛ آنچه-قبل از هر چیز- بر ما واجب است توبه‌اى همراه با شرط و شروط مخصوص به خود و نمازهاى معروف به آن، و آنگاه دورى جستن از گناهان کبیره و صغیره در حد توان است.

پس شب جمعه - در شب جمعه یا روز آن - یا روز یکشنبه نماز توبه را به پا دارید و سپس آن را روز یکشنبه دوم ماه تکرار کنید. (شاید در آن هنگام روز یکشنبه با دوم ماه مصادف بوده است - مترجم)

سپس مراقبت صغرى و مراقبت کبرى، محاسبه و معاقبه را به آنچه شایسته‌تر است و آن طریق که بهتر است انجام مى‌دهید، که در آنها یادآورى و تذکر است براى کسانى که خواهان یادآورى و داراى ترس مى‌باشند؛ سپس از صمیم قلب نیت کنید و بیمارى‌هاى گناهان خود را معالجه نمائید و به‌ وسیله استغفار نابسامانى‌هاى درون خود را سامان دهید.

و بپرهیزید از هتک حرمت‌ها. زیرا هرکس چنین کند، اگرچه خداوند کریم او را هتک نکند، اما از او هتک حرمت خواهد شد.

چگونه مى‌توان دلى را که شک و شبهه پریشان نموده است رها کرد و آن را به راه راست هدایت نمود و آن را از سرچشمه زلال سیراب کرد؛ باید از خدا کمک بگیریم که اوست بهترین یارى‌دهنده.

1. خود را به انجام فرائض در بهترین اوقات آن، با نوافل آنکه مجموعاً پنجاه و یک رکعت مى‌شود، مکلف نمائید. و اگر ممکن نشد چهل و چهار رکعت بخوانید. و هرگاه گرفتارى‌هاى دنیوى شما را مشغول داشت این نباید کمتر از نماز (اوابین) که همان هشت رکعت نافله ظهر است، باشد.

2. نوافل را بجا آور مخصوصاً نماز شب را که چاره از آن نیست. عجب مى‌دارم از آن‌کس که کمال مى‌طلبد اما شب‌زنده‌دارى نمى‌کند. سراغ نداریم که کسى بدون آن به کمالاتى رسیده باشد.

3. قرآن کریم را با صداى نیکو و حزن‌انگیز به هنگام شب تلاوت نمائید که شراب مؤمن است.

4. وردهاى معمول را که همواره در اختیار شما است انجام دهید و سجده‌ی معروفه را از پانصد تا یک هزار ملازم باشید.

5. همچنین به زیارت هرروزه حرم مبارک حضرت على (علیه السلام) - براى کسانى که مجاور هستند - و رفتن هر چه بیشتر به مساجد معظمه و سایر مساجد ملتزم شوید، که حالت مؤمن در مساجد مانند ماهى است در آب.

6. و هرگز بعد از نمازهاى واجب تسبیح حضرت صدیقه (صلوات‌الله علیها) را ترک نکنید که آن ذکر کبیر است و لااقل در هر مجلسى یک دوره آن ترک نشود.

7. و دعاى فرج جهت ظهور حضرت حجت (صلوات‌الله علیه)، به هنگام قنوت وتر بعد از نوافل شب و بلکه در هر روز و در همه دعاها، از ضروریات است.

8. خواندن زیارت جامعه - منظور جامعه کبیره است - در هر روز جمعه از دیگر ضروریات است.

9. تلاوت قرآن کریم کمتر از یک جزء نباشد.

10. دوستان نیکوکار را زیاد ملاقات کنید، که آنان برادران راه و همراهان تنگه‌ها هستند.

11. و اهل قبور را به هنگام روز، یک در میان، زیارت کنید؛ شب به زیارت قبور نروید.

 ما را چه به دنیا که مغرور بدارد ما را؛ آن ما را گرفتار نموده و به خود مى‌کشاند، در حالى‌که از آن ما نیست. طوبى و خوشى دائم براى کسانى که بدن‌هاى آنها در عالم خاکى است اما دلهایشان در لاهوت (یعنى در عالم احدیت و عزّ پروردگار) است؛ آنان عده محدودى هستند اما واقعیت و اصالت آنها بیشتر و افزون‌تر است.

من آنچه را مى‌شنوید مى‌گویم و از خدا آمرزش مى‌طلبم.

(آخر ج2 /‌١٣5٧‌/ه)

 

منبع: khamenei.ir

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930614000365#sthash.j5HJxK3G.dpuf

طالب 1
۱۴ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۴۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر