طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۱۱۹ مطلب با موضوع «از دیگران» ثبت شده است

وجود انسان متخلّق به اخلاق الهی برای ملائکه‌الله اثر دارد. لذا ملائکه در شب‌های قدر، طبق آیه قرآن «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ»پایین می‌آیند. هر چه هست در آسمان‌ها است. صورت ظاهر، طهارت در آسمان‌ها است. من و شما دستمان را بالا می‌بریم و دعا می‌کنیم، پس چرا ملائکه پایین می‌آیند، « تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ» ؟ چون وقتی انسان کامل متخلّق به اخلاق الهی هست، نفس کشیدن او و دعای او، ملائکه‌الله را اوج می‌دهد.


لذا می‌دانید، من همیشه وقتی دعا می‌کنم، می‌گویم: خدایا! آنچه خوبان عالمت دعا بلدند و ما از آن دعاها محرومیم - که بالجد خیلی دعاها را خوبان عالم می‌دانند و ما محرومیم. چه می‌دانیم؟! خیلی از دعاها را ما غافلیم و اصلاً خبر نداریم - همه آن دعاها را تفضّلاً در حقّ همه ما مستجاب شده قرار بده! یکی از این دعاهایی را که خوبان عالم بلدند، پرده برداری کنم و آن این است که برای ملائکه دعا می‌کنند یعنی به حجج الهی و اولیاء الهی گفته می‌شود برای ملائکه دعا کنند. می‌گویند: خدایا! رفعت مقام بر ملائکه‌ات، بالاخص ملائکه خاصّت مرحمت بفرما. عجب! این‌ها باید برای ملک دعا کنند؟! بله! چون انسان اشرف مخلوقات است.


ایت الله قرهی معرفت‌النفس-25/11/92



طالب 1
۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۳۲ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۶ نظر

                                                     

ما باید این را بفهمیم و بفهمانیم به قلبمان ، اگر این کلمه را قلبمان بفهمد نه (اینکه ) همان گفتار باشد، گفتنش آسان است ، به قلب رساندن و آن موجود قابل فهم را که ، فهماندن ، که قلب هم باورش بیاید، مشکل است یک وقت همین طوری آدمی می گوید که جهنم هست و بهشتی هست ، گاهی اعتقاد هم دارد اما باور کردن هم غیر اعتقاد عملی است گرچه برهان هم قائم بر آن شده باشد، اما باور آمدن ، یک مساءله دیگری است ... اگر کسی باورش بیاید که غیبت(دام کلاب النار) است کسی که غیبت بکند کلب های آتش ‍) جهنم( او را می بلعند، غیبت نمی کند... اینکه ما خدای نخواسته یک وقت غیبت می کنیم ، برای این است که باورمان نیامده است آنجا(قیامت ) را، آدمی که باورش بیاید که تمام کارهایی که در اینجا انجام می دهد یک صورتی در آن عالم دارد، اگر خوب است صورت خوب و اگر بد است صورت بد و(بداند که)حساب در کار است و هر کاری حساب دارد... آن وقتی که باورش بیاید تبعیت می کند... اگر انسان باورش آمد که یک مبداءیی برای این عالم هست و بازخواستی برای انسان در مرحله بعد هست . و )بعد از(مردن فنا نیست (بلکه ) مردن انتقال از نقص به کمال است . این )باور(انسان را از همه لغزشها نگه می دارد، )ولی صحبت ( همه سر این است که این باور چگونه باید بیاید.

منبع :
چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره )،چاپ اول ، تابستان 1368، مرکز نشر فرهنگی رجاء ، لیتو گرافی وچاپ گلشن .

طالب 1
۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۵۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲ نظر

تنبَّه! متوجّه باش! آگاه باش! که شهر‌های حُرُم داخل شد که اولین آنها رجب است. بیدار شو، برای آنکه توشه خوبی برای خود برداری!

شب‌های این ماه را بیدار باش و روزهای آن را روزه بگیر، به جهت شکر خداوند که به تو روزی کرده و مخواب مگر به مقدار معتنابهی و کم! و چه بسیار عاشقان دل‌سوخته‌ای که شب را نمی‌خوابند. نماز شب را به نحو بیدار و خواب به جای آور؛ یعنی چند رکعتی نماز بخوان و کمی بخواب و سپس بیدار شو! 

و...

مرحوم علامه طهرانی در پایان این سخنان و در توضیحاتی تکمیلی آورده‌اند که:

این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می‌دهند. البته این اعمال را در حد امکان انجام دهید، هر کسی که نمی‌تواند هر روز را روزه بگیرد حتی‌الإمکان پنج روز از رجب و ده روز از شعبان را بگیرد؛ خلاصه به حسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد. 


طالب 1
۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۲۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

                                                  

مرحوم آیت الله مروی می فرمودند : مرحوم آقای معلم معتقد بودند خدمت خدمت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف رسیدن خیلی مشکل است .

به آقای معلم دامغانی عرض کردم : آقا شما توسلی در طول زندگی خود نگرفتید که خدمت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برسید ؟

گفتند : نه .

یک وقت دیگر به آقای معلم گفتم : آقای معلم شما ختمی نگرفتید که آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ببینید ؟

گفتند : نه .

گفتم : آقا پس یک ختم به ما بدهید .

گفت : برای چه ختم میخواهی ؟

گفتم : خوب شما خودتان چرا ختم نگرفته اید ؟

گفت : راستش من فکر کرده ام حالا ختم هم بگیرم ! امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را هم ببینم ! اما با کدام چشم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نگاه کنم ؟ من که خجالت میکشم با چشمی که به این سو و آن سو میرود به حضرت نگاه کنم .

این چشم هرزه ، صاحبش باید خجالت بکشد به او که وجه الله است نگاه کند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وجه الله است .


طالب 1
۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۱۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۶ نظر
متن نامه:
و اما (به جهت)تقویت روحانیت ( استاد علامه شعرانی می­فرمودند)­ : اولا دائما باید همّ و حزن قلبى به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد. ثانیا تا مى­تواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو جناح (=بال) سیر آسمان معرفت است. در ذکر، عمده سفارش اذکار صبح و شام اهمّ آنها که در اخبار وارد شده، و اهمّ تعقیبات صلوات و عمده­تر ذکر وقت خواب که در اخبار مأثور[1] است، لاسیما (به­خصوص) متطهرا (با وضو) در حال ذکر به خواب رود. و شب خیزى مى­فرمودند زمستان­ها سه ساعت ، تابستان­ها یک ساعت و نیم . و مى­فرمودند که در سجده ذکر یونسیه[2] یعنى در مداومت آن که شبانه روزى ترک نشود، هر چه زیادتر توانست اثرش زیادتر است، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است؛ خیلى اثرها دیده ام.
  بنده خود هم تجربه کرده­ام چند نفر هم مدعى تجربه­اند. یکى هم قرآن که خوانده مى­شود به قصد هدیه حضرت ختمى مرتبت صلوات الله علیه و آله خوانده شود.[3] 
 
 
نکته­ها و پیام­ها:
1-  ذکر از شرایط و مقارنات اصلی سیر الی­الله است که سالک به وسیله آن هماره به یاد محبوب واقعی خواهد بود.
2-  زبان از اعضاء اصلی بدن است و به وسیله آن گناهان زیادی صورت می­گیرد لذا مراقبت از آن و عادت دادنش به طاعت الهی و نیز باز داشتنش از گناه عامل بسیار مهمی در سلوک معنوی است. 
3-   همان­گونه که تمامی اعضاء بدن در سیر و سلوک باید سهیم و دخیل باشند، زبان نیز چنین است و باید دائما معطر به عطر یار باشد تا دیگر اعضاء را نیز به حالت عبادت در آورد. 
4-  برای سیر الی الله اولین مرحله نیل به نفس سرزنش­گر است،  سرزنش و ملامت از کوتاهی در وصول به مقصود عاملی مهم در حرکت دوباره و برداشتن گامی دیگر است.  



[1] - اخبار ماثور همان روایات نقل شده از ائمه اطهار (علیهم­السلام) است.
[2] - مراد از ذکر یونسیه فرازی از آیه شریفه 87 سوره انبیاء است که می­فرماید: ْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ
[3]  -منبع داستان: در آسمان معرفت: تذکره اوحدی از عالمان ربانی:علامه حسن حسن زاده آملی، به اهتمام محمد بدیعی، قم، تشیع ، ص 109، 108.

 منبع سایت پژوهه

طالب 1
۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۱ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۰ نظر

 حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالقائم شوشتری فرمودند: از مرحوم آقای معلّم دامغانی که از دوستان قدیم حضرت امام بود پرسیدم: آیا امکان ملاقات حضرت هست یا خیر؟


فرمود: بلی، به سه شرط: تقوی، عشق، مداومت به ختم آیه نور نسخه‌ی خاص.


طالب 1
۰۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۰۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۵ نظر

بزرگی میگفت:

ادب ادب ادب!

ادب اکسیر است به خاک مرده بزنی زنده میشود.نمونه اش جناب حر!


طالب 1
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۵ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۶ نظر

                      


یکی از اساتیدم قدس سره برایم نقل کرده است که جناب آقا سید احمد کربلایی روزی کلید حجره اش را گم کرده بود و درب حجره اش مقفل بود،مرحوم سید گفت:مگر جده ام فاطمه زهرا سلام الله علیها از مادر موسی کمتر است؟نام او را به زبان آورد و گفت:یا فاطمه!و قفل را کشید و باز شد.

پی نوشت:نام مادر حضرت موسی یوکابد(=جلال خدا)به عبری یوخود jochebed گویند،اگر بر هر نام بسته ای نام مادر حضرت موسی علیه السلام را بریم آن قفل گشوده گردد.

منبع:هزار و یک کلمه جلد3 ص404



برگرفته شده از tajaliazam.blog.ir


طالب 1
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۵۵ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۴ نظر

                     

اصرار بر گناه و تکرار آن حالتی در روح انسان به وجود می­آورد که با آن وضعیت، دیگر یاد خدا هم فایده­ای نخواهد داشت و آن حالت عبارت است از سبک شمردن امر الهی و بی­پروا بودن در هتک حرمت او و خود را در پیشگاه مقدسش بزرگ شمردن و بدیهی است که با پدید آمدن چنین حالتی در انسان، دیگر روح بندگی در وجود او باقی نمانده، در نتیجه یاد خدا هم اثر و نتیجه­­ای نخواهد بخشید. البته باید دانست که این جریان در صورتی است که تکرار گناه و اصرار بر آن، از روی علم و عمد باشد و لذا فرمود: «و هم یعلمون»

طباطبائی،سید محمد حسین؛المیزان فی تفسیر القرآن،دارالکتب الإسلامیه،چاپ سوم،1394ق،ج4،ص19


طالب 1
۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۳۰ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳ نظر

خیلی از اوقات تصور می کنییم که راه سلوک توفیقی می خواهد که ما نداریم. اما حقیقت این است که اگر تجربه و حالی معنوی دست داد و پس از آن اندک اندک حرکت کنیم، حرکت تسهیل می شود. عفو و رحمت خداوند دست و پا را باز می کند. اگر آنهایی را که می شنویم ، دغدغه ای در ما بوجود آورند و کم و بیش به آنها عمل کنیم، پس از کمی حرکت، لطف خدا  و اصلاح را حس می کنیم. اندک اندک، فشار غرایز، کم می شود و بالاخر ه از بین می رود. این حالی است که همه ما حداقل برهه ای از آن را بدست آورده ایم ولی عمده نگهداری آن است. اینجاست که کم کم هوی می رود و فقط خطورات می ماند که پس از چندی مقاومت آنها هم می روند و فقط یک حس ضعیف گناه می ماند و در آخر همان حس هم دیگر نیست.

مرحوم کاشف الغطاء می فرمودند: عده مرتب از عدم امکان عصمت برای اهل بیت می پرسند و این در حالیست که مدت شش ماه است که حتی مکروه از خود من سر نزده است!


حجت السلام و المسلمین دکتر نخاولی

منبع: Gofteman-bartar.ir


طالب 1
۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۳ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۰ نظر

                               


آیت‌ا... مشکینی (ره): با هوای نفس مخالفت کنیم. بیایید از این اسارت نفس بیرون برویم. بیایید از اسارت شیطان بیرون برویم. انسانی باشید که وقتی فرشته‌ها می‌آیند گناهان شما را بنویسند و ببرند، بیایند و بروند. ماه بگذرد و از شما چیزی ننویسند. نکند شبانه روز بگذرد و شما یک دروغ ولو به عنوان شوخی گفته باشید آن آدم که باید بشوید، نمی‌شوید، به آن مقامی که باید برسید نمی‌رسید. مواظب خویشتن باشید و روحتان را ترقی بدهید و بروید به آن‌جا که یک انسان کاملی باید برود.


منبع : نشریه پرتو سخن  شماره 703


طالب 1
۲۸ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۳۲ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۶ نظر

                      

پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله بهجت (ره) در قسمت شایعات، مطلب زیر را منتشر کرده است:

جدیدا دربعضی نشریات و سایتهای اینترنتی منتشر شده حضرت آیت الله بهجت (رحمت الله علیه) با خواندن فلسفه مخالف بوده اند، درست است یاخیر؟

بسمه تعالی:

حضرت آقا از استاد خود مرحوم آیت الله غروی کمپانی (ره) نقل می‌فرمودند که بدون خواندن فلسفه، کتاب کفایة الاصول فهمیده نمی شود.

و همچنین معظم له می‌فرمودند :

یک روز استاد (ره) درس اصول را خیلی عمیق و دقیق بیان فرمودند، به حدی که موجب اعتراض شاگردها گردید که متوجه نشده اند، بعد از درس در حالیکه همراهشان بودم به بنده فرمودند عمداً دقیق وارد بحث شدم تا اقلاً منظومه را خوب بخوانند !

البته حضرت آیت الله العظمی بهجت (قدس سره) می‌فرمودند برای تحصیل فلسفه ابتدا تعلّم علم کلام و بررسی روایات ، سپس اشتغال به فلسفه نمایند، خصوصاً آنانکه استعداد بیشتری برای تعلّم فلسفه دارند. ولی کسانیکه استعداد و ذوق تحصیل آنرا ندارند ادامه آن برای ایشان مفید نیست.

لذا با توجه به مطالب مذکور، شایعات پیرامون مخالفت معظم له با یادگیری فلسفه صحیح نمی‌باشد.

منبع: سایت حضرت آیت الله بهجت قسمت اخبار ، بخش شایعات

.................................

همچنین جناب آقای ری شهری،‌ در کتاب زمزم عرفان، می‌گوید: آیت الله بهجت در یکی از دیدار‌هایی که با ایشان داشتم فرمودند:

مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی، شرح منظومه می‌گفت. بخشی از آن را که نوشته شده بود، نزد یکی از رفقا دیدم. فهمیدم خط آقای خویی است. در زمانی، خطش خوب نبود. بعد، هر چه جستجو کردم،‌ آن را پیدا نکردم. هر کلمه‌اش برهان بود. دوست دارم آن پیدا شود؛ چون مسلک را یاد می‌دهد. ذوقیات حاجی سبزواری، بهتر از ملا صدراست. جذابیتی که در منظومه و دیوان حاجی است، در دیوان ملا صدرا و اسفار نیست. البته در نظریات، اسفار، مقدم است.

منبع: محمدی ری شهری، زمزم عرفان، ص 134


طالب 1
۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۴۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر

حتما این کار را انجام دهید. یک بار که در حمام بودید، فرض کنید که راهی به بیرون ندارید. آنوقت آب داغ را کمی بیشتر کنید( البته نه تا حدی که به پوست آسیبی برسد) سپس زیر آب بروید و فرض کنید فقط یک روز قرار است زیر این آب باشید، البته به شرطی که پوست بی حس نشود و هر آن حساس تر باشد. رفقا نباید بخاطر امید به رحمت از عذاب بی باک شویم. تازه این آب جوش 100 درجه نیست. دمای مرکز خورشید 20 میلیون درجه است که در برابر آتش جهنم صفر است. چراکه آتش جهنم منشأش نفس خود ماست وگرنه خدا که کوره ای از ابتدا نیافریده که مردم را عذاب کند: وَ مَا أَدْرَئکَ مَا الحُطَمَةُ* نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ* الَّتىِ تَطَّلِعُ عَلىَ الْأَفِْدَةِ: و تو چه مى‏دانى آن شکننده چیست؟ آتش برافروخته خداست. [آتشى‏] که منشأش دل‏ها ست(همزه/ 7-6-5)  

منبع: Gofteman-bartar.ir


طالب 1
۲۱ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

در خرابات عشّاق همه کس را بار نیست و هر بی سر و پا را کار نیست. خواهی که در این خرابات در آیی از خویشتن خراب شو و از گناه طهارت نما.

(کتاب تخلی ص12)


طالب 1
۲۰ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۴۴ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹ نظر
نگارنده: آیت الله محمد بیدآبادی
مخاطب: شاگردان
 
  باید اول از مرشد کل و هادی سُبُل، هدایت جسته، دست تولّا به دامن متابعت ائمه هدی زده، پشت پا بر علایق دنیا زنی و تحصیل عشق مولا نمایی.
       «قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام/91)
        «بگو خدا سپس بگذارشان»
 
                               حاصل عشق همین بس که اسیر غم او
                                                                     دل به جایی ندهــــــد میل به جایی نکند
 
  پس هموم خود را همّ واحد ساخته به قدم جدّ و جهد تمام پای در جاده شریعت گذارد و تحصیل ملکه تقوا نماید. یعنی پیرامون حرام و مشتبه و مباح،‌ قولاً و حالاً و خیالاً و اعتقاداً به قدر مقدور نگردد تا طهارت صوری و معنوی حاصل شود که شرط عبادت است و اثری از عبادت مترتب شود و محض صورت نباشد:
 
« إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» (مائده/27)
{خداوند فقط از پرهــــیزگاران می‌پذیرد.}
 
 « لن یُتَقَبــــَّلَ مِنکُمْ إِنَّکُمْ کُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِـینَ » (توبه/53)
 {اگر فاسق باشید هرگز انفاق‌های شما پذیرفته نخواهد شد. }
 
« وَ مَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ » (توبه/54)
{هیچ چیز جز کافر بودنشان به خداوند و رسولش آن‌ها را از پذیرفته شدن صدقاتشان باز نداشت.}
 
« من اکل حراماً لن یقبل الله منه صرفاً و لا عدلاً »[1]
{هر که حرام بخورد، خداوند از او توبه و فدیه­ای را نمی‌پذیرد. }
 
« رَدُّ دانِقٍ من حرام یعدل سبعین حجة مبرورة »[2]
{رو گرداندن از حبه­ای از مال حرام، در ثواب معادل هفتاد حج مستحبی است.}
 
و به تدریج حوصله فهم وسیع شود.
 
«إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً» (انفال/29)
«اگر از خدا بترسید برای شما قوه تمییز حق از باطل قرار دهد»
 
«وَ اتَّقُواْ اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ» (بقره/282)
«و از خدا بترسید تا خداوند شما را بیاموزد»
 
  در این وقت دقیقه‌ای از وظایف طاعات مقررّه واجبه و مندوبه [=مستحبی] را فرو گذار ننماید تا به مرور روح قدسی قوت گیرد.
 
پیام‌ها و نکته‌ها:
1- ما سوی هر کس برویم و در هر که را بزنیم، عاقبت علم اعلی و صراط مستقیم را در پیروی از امامان معصوم (علیه‌السّلام) که انسان‌های کامل و متصل به بارگاه ربوبی هستند، خواهیم یافت.
2- بدون رعایت اعمال و احکام شرعی، نه می‌توان قدم در مسیر سلوک نهاد و نه بدون آن می‌‌توان باقی راه را ادامه داد. شریعت چونان نردبانی است که طی طریقت را برای سالک ممکن می‌سازد.
3- چون به اخلاص قدم راه نهیم، کشش معشوق و جذبه در طی راه همراهمان خواهد بود.
 
منبع نامه:
 آیت الله بید آبادی،‌ تذکرة المتقین، قم، نهاوندی، 1380، صص 213-219.


[1]- بحارالانوار، ج103، ص 16.
[2]- بحارالانوار، ج 93، ص 372.

طالب 1
۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۰۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹ نظر
معرفت نفس طریق معرفت ربّ است که از سیّد انبیا و هم از سیّد اوصیا _صلوات اللّه علیهما_ مأثور است:

« مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ»
 
هر کس  در خویشتن بیندیشد و در خلقت خود تفکر و تأمل کند در یابد که این شخص محیَرالعقول، واجب بالغیر است. بلکه خود و جمیع سلسله موجودات را محتاج به حقیقتی بیند که طرف و سر سلسله همه است، و جز او همه ربط محض به اویند. و چون معلول هر چه دارد پرتوی از علّت است، تمام اشیا را مرائی جمال حق بیند. و چون معلول به علتش قائم است علّت با معلول معیّت دارد، نه معیّت مادّی و اقتران صوری، بلکه معیّت قیّومی که اضافه اشراقی علّت به ماسواها است. و چون در سلسله موجودات، اول علّت است و با همه و در همه اوّل او است پس اوّل، علّت دیده می‌شود سپس معلول.
                          
                           دلی کز معرفت نور و ضیا دید                   به هر چیزی که دید اوّل خدا دید

این بنده در ابیاتی گفته است:
                                 
                                 من به یارم شناختم یارم                       تو به نقش و نگار یعنی چه
 
عقل خبیر این لطیفه را از کریمه (وَ هُو مَعَکُم أینَ ما کُنتُم) در می‌یابد، و از گفتار حق سبحانه به کلیمش که «ان بدّک الازم یا موسی» می‌خواند، و به سرّ و رمز اشارت ارسطو که «ان الاشیاء کلّها حاضرات عند المبدأالاول علی الضرورة و البتّ» پی می‌برد. تا درجه فدرجه به جایی می‌بیند حقیقت امر فوق تعبیر به علّت و معلول است.
و چون وجود در هر جا قدم نهاد خیر محض و قدومش خیر مقدم است و همه خیرات از یک حقیقت فائض شده‌اند که (ان من شیءٍ الا عندنا خزائنُهُ) پس کل الکمال و کمال الکل، مبدأ واجب الوجود است، و عقل بالفطرة عاشق آن کمال مطلق است ... حالا که عقل به فطرت طالب آن مقام است، ناچار از موانع باید بر حذر باشد، و اگر رهزنی سدّ راه شد لابد باید با او بجنگد تا به مقصود رسد، بلکه بیرهزن نخواهد بود و نتواند بود... و آن رهزن جز ما دیگری نیست.
تو خود حجاب خودی حافظ از میان بر خیز  
                                                                  خوشا کسی که در این راه بی حجاب رود
 
منبعنامه‌های عرفانی/ علی محمدی: دفتر نشر معارف 1386.ص ، 119، 120

طالب 1
۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

                 


به طور کلی می‌توان عوامل صحت تعبیر خواب را در سه امر ذکر کرد: اول اعتدال مزاج، دوم عادت به راستگویی و سوم سحر داشتن. به تعبیر جناب شیخ الرئیس در مباحثات: « مما یعین علی الصدق الرویا و الصحته، اما من جهة المزاج فالاعتدال . اما من العادة فالصدق و اما من الاوقات فالسحر »


کتاب شرح مراتب طهارت – جلد دوم 


طالب 1
۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۱۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر
قرآن کریم در مورد محبت مى‏فرماید:
 
«و من الناس من یتخذ من دون الله أندادا یحبونهم کحب الله و الذین امنوا اشد حبا لله» (بقره/165)
 
مؤمنان، به خدا دل بسته‏اند و دوستان او هستند، ولى مشرکان و کافران، دوستان بت­ها می­باشند؛ ولی محبت مؤمنان به خدا از محبت بت پرستان به بت­ها بیشتر است. چون هیچ زیبایى به اندازه خدا جمیل نیست و هیچ معرفتى به اندازه معرفت او کمال نیست و هیچ انسانى نیز به اندازه مؤمن، عارف نیست؛ از این رو، هیچ انسانى به اندازه مؤمن، عاشق و محب نیست.
  علت برترى محبت مؤمن، به خدا از محبت مشرک به بت، این است که بت اگر چه زیبا باشد، زیبایى بصرى و سمعى یا زیبایى خیالى و وهمى دارد و درک این زیبایی­ها به وسیله گوش و چشم و تأثیر این محبوب­ها در حد وهم و خیال است.
  مؤمن نه تنها از راه چشم و گوش، آثار طبیعى و از راه وهم و خیال، آثار مثالى و برزخى محبوب حقیقى را می‏نگرد؛ بلکه از راه عقل، کمال معقول و اسماى حسناى الهى را می‏نگرد، از این­رو درک او قوی­تر است و چون درک قوی­تر است مدرک هم قوی­تر است و چون مدرک قوی­تر می­باشد، محبت هم بیشتر است.

رسیدن به مقام «محبت» محصول سیر و سلوک و پیمودن راه در مراحل پیشین است و انسان بر اثر تمرین و فاصله گرفتن از هرگونه فریب و امر ناپایدار و دل نبستن به غیر خدا، «حبیب الله» مى‏شود.
  یکى از مبانى مهم تعلیم و تربیت در اسلام، «محبت» است. قرآن کریم که معلم و مربى اخلاق است مهم­ترین محور فضایل اخلاقى را محبت مى‏داند و امام صادق (سلام الله علیه) مى‏فرماید:
 
«خداى سبحان پیامبر خود را با محبت الهى تأدیب و تربیت کرده است.»

جوادی آملی، عبدالله؛ مراحل اخلاق در قرآن، قم، انتشارات مؤسسه اسراء، ص 325



طالب 1
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۰۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

«سنت لایتغیر الهى نگذاشت که زهراى مرضیه در پشت حجاب غلیظ اوهام پنهان بماند، و آن ستاره‌ى درخشان خونین، در گذشت زمان به خورشیدى تابان بدل شد. و امروز نام او و یاد مظلومیت او از همه‌ى حصارهاى کتمان، عبور کرده است، و به اعماق دلها و جانها رسیده است. و این درخشندگى و فزایندگى ادامه خواهد داشت: «انا اعطیناک الکوثر...»

رهبر انقلاب، 02/07/1377


طالب 1
۱۳ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۵۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۶ نظر

در این پستمباحثی مطرح شد .در ادامه میگوییم تفاوت انسان با سایر موجودات در کمال از عقل او سرچشمه میگیرد و او را متمایز میکند.توضیح اجمالیش میشه مطلب پایین ولی اصل قضیه بر میگرده به مباحث معرفت نفس و خودشناسی.

نفس انسانی متشکل از قوای متعدد نباتی، حیوانی و انسانی است. در این میان قوه ­ای در انسان وجود دارد که در بقیه موجوداتی که دارای نفس هستند موجود نمی­باشد. همین مرتبه از نفس هم هست که باعث شده تا ادله تجرد تام نفس جای مطرح شدن پیدا کنند. این قوه،  قوه عاقله است. قوه عاقله تنها قوه ای است که در میان نفوس موجودات مختص به نفس آدمی است و تنها آدمی است که از آن بهره می­برد. البته نکته مهم و اختلاف بر انگیزی که در این میان در اقوال فلاسفه به خاطر این قوه عاقله رخ داده است، اختلافی است که در این میان بین دو مکتب بزرگ فلسفی وجود دارد. مشاء قائل است نفس ناطقه همان قوه عاقله است اما صدر المتألهین قائل است که قوه عاقله تنها، مرتبه ای از مراتب نفس است که مجرد صرف است و از بدن و اوصاف بدن عاری است که البته مرتبه عالیه نفس است. نزد صدرا و اهل شهود، نفس، قوه عاقله ای که مباین ابدان باشد و از اجرام عاری باشد نیست.

صدر الدین شیرازی، مبدأ و معاد، ص308، سی دی نور الحکمة


دوستانی گه میخواهند بیشتر بدانند به این آدرس بروند.


طالب 1
۱۳ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر