طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۱۱۹ مطلب با موضوع «از دیگران» ثبت شده است

سلام علیکم

در موسیقی دو مسأله مطرح است:

۱- اثر خاص یک موسیقی

۲- اثر عمومی رواج موسیقی در یک جامعه

از جهت اول ظاهرا میان اهل الله مسلم است که برخی از موسیقیها موجب قرب به خدا و کنده شده دل از عالم کثرت است و لذا عارفانی که از جهت فقهی موسیقی را حلال می‌دانستند مجلس سماع داشتند و قوالی را میآوردند و میخواند و مطربی می‏نواخت و در این میان یاد خدا و آخرت را در دل زنده می‏کردند.

نکته‌ای که در این باب بسیار مهم است آنست که این موسیقی به حسب شنونده ونوع موسیقی اقسامی پیدا میکند و لذا امثال ملای رومی رضوان الله علیه نیز که به سماع می‌پرداختند سماع را برای عاشقان خداوند حلال و برای دیگران حرام میدانستند (رک: رساله سپهسالار، ص۵۶) و از هر موسیقی و سبکی هم استفاده نمی‌نمودند بلکه نوع خواندن و موسیقی باید تحت نظر خود پیر میبود.

و لذا چه بسا موسیقی ای که به گمان مفید باشد و در حقیقت موجب غفلت باشد یا نوعی سبکی برای نفس بیاورد که برای حال سلوکی شخص مضر باشد که تشخیص آن برای امثال ما غیرممکن است.

کلا تنوع اقسام موسیقی و آثار آن در قبض و بسط روحی به گونه ایست که اگر در تحت نظر انسان راه رفته و خبیر نباشد مانند استفاده از قرصهای گوناگون با آثار متضاد است که ضررش بیش از نفع آن میباشد. همانطور که بزرگان میگویند استفاده از اذکار در راه خدا باید با اذن استاد باشد و نمیتوان سر خود ذکر گفت استفاده از موسیقی نیز بر فرض حلال بودن بدون نظر استاد چنین است. (مستحضرید که علمای پزشکی نیز از نظر تاثیر موسیقی بر اعصاب چنین سخنانی دارند.)

اما از جهت دوم که مصلحت عامه موسیقی باشد، تشخیص این امر از عقول ناقص ما خارج است و باید در این باب به شرع مقدس مراجعه کرد.

مرحوم حضرت علامه طهرانی قدس سره موسیقی را به همه انواع آن حرام میدانستند و میفرموده اند چون تشخیص موسیقی نافع از موسیقی ضار برای افراد عادی ممکن نیست لذا شارع مقدس باب آن را به طور کل بسته است و نخواسته افراد از این راه به طرف خداوند نزدیک شوند و آن را حرام فرموده است.

نکته بسیار مهمی که از ایشان منقول است و واقعا جای تامل دارد آنست که میفرموده‌اند در عصر معصومین انواع موسیقی سنتی و غیر سنتی و مطرب و غیرمطرب رواج داشته است (که با ملاحظه کتبی چون اغانی میتوان دائره آن را مشاهده کرد) و اهل بیت علیهم السلام از همه برای رساندن سالکین به مقام کمال دلسوز تر بودند ولی در تمام دوران حضور ۲۷۰ ساله معصومین هیچگاه هیچ کس را تشویق به استفاده از موسیقی ننمودند و نه به نی و نه به تار یا سنتور یا هر نوع موسیقی لطیفی برای ایجاد توجه و زنده کردن عشق خدا در دل و انصراف از عالم طبع تشویق ننمودند. اگر باور داریم که اهل بیت ارواحنا فداهم از همه عالم تر و از همه دلسوزترند باید بفهمیم این راه مفاسدی دارد که نباید از آن طریق سلوک نمود که اگر خیری در آن بود آن بزرگواران ما را به آن دلالت میکردند. و آنها تشویق که نکرده اند بلکه به همه طرق نهی فرموده اند و لذا حرمت موسیقی از مسلمات فقه شیعه تا سه دهه قبل از این بود.

حضرت آیت‌الله حاج سید محمد صادق حسینی مدظله سالها پیش در درس مطلبی فرمودند که مضمونش این بود: یک بار در مسیر صدای موسیقی ای بسیار لطیف به گوشم خورد و بسیار متحول شدم و عشق خدا در دلم زنده شد. وقتی خدمت مرحوم علامه رسیدم این مطلب را عرض کردم فرمودند بله برخی از اقسام موسیقی چنین است ولی این مسیر به جهت مفاسد عمومی ای که دارد مبغوض شارع است و انسان نباید برای تقرب به خداوند از مسیر که مبغوض محبوب حقیقی (یعنی خداوند متعال ) است استفاده نماید.

علی ای حال از کنار سیره اهل بیت علیهم السلام در ترک این روش در طول ۲۷۰ سال نمیتوان گذشت و جمع نمودن میان عشق به آن بزرگواران با استفاده از روشی که آنها نمی‌پسندیده‌اند مشکل است.

این مورد یکی از نمونه های تفاوت میان مسیر اهل بیت علیهم السلام که مسیر کامل و جامع است و آثار یک عمل را در افق همه زمانها و همه مکانها میبینند با مسیر بزرگانی چون ملای رومی است که این جامعیت را نداشته و نظرشان در حسن و قبح اعمال فقط بر حال خود و اطرافیان است و نمیتوانستند آثار این عمل را در افق زمان و مکان فراتر از خود مشاهده نمایند.

البته در موارد دیگر عرض شده است که این نقص ملای رومی نقص در طریق است نه در نتیجه و به واسطه اخلاصی که داشته اند خداوند ایشان را به مقام کمال رسانده است.

این خلاصه آنچه بود که حقیر(حاج شیخ محمدحسن وکیلی) در این باب از کلمات بزرگان فهمیده ام.


طالب 1
۱۲ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۲۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

                           

الهى خانه کجا و صاحب خانه کجا؟ طائف آن کجا و عارف این کجا؟ آن سفر جسمانى است و این روحانى. آن براى دولتمند است و این براى درویش. آن اهل و عیال را وداع کند و این ماسوا را. آن ترک مال کند و این ترک جان. سفر آن در ماه مخصوص است و این را همه ماه و آن را یک بار است و این را همه عمر. آن سفر آفاق کند و این سیر انفس، راه آن را پایان است و این را نهایت نبود. آن می رود که برگردد و این می رود که از او نام و نشانى نباشد. آن فرش پیماید و این عرش. آن مُحرِم می شود و این مَحرَم. آن لباس احرام می پوشد و این از خود عارى می شود. آن لبّیک مى گوید و این لبّیک می شنود. آن تا به مسجد الحرام رسد و این از مسجد اقصى بگذرد.

الهی به حقّ خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده

الهی راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر

الهی چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم

الهی خودت آگاهی که دریای دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن

الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد

الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر

الهی آن خواهم که هیچ نخواهم


طالب 1
۱۱ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۲۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر
برداشت از صحبت های امشب حضرت استاد آذری:
یکی از آقایان میفرمود من چندین سال به استادی خدمت میکردم و شاگردش بودم.بعد از مدتی از ایشان پرسیدم آقا آیا من عاقبت به خیر میشوم؟اما ایشان جواب نمیدادند.خیلی اصرار کردم تا بالاخره گفتند:تا که حشرت با که باشد؟
یعنی تا عملت چگونه باشد.یعنی تا بذرت اعمالت چه باشد.میدانی هر عملت مانند بذری است که میکاری.اگر بذر گل بکاری اون دنیا گل در میاد اگر خار بکاری خار درمیاد.ببین چه میکاری؟حشرت با کیست؟
برادرم!خواهرم! شبت را چگونه سر میکنی؟برنامه زندگیت چیست؟چه میکنی؟حشرت با کیست؟پشت سر این و آن صحبت میکنی بعدشم میگویی آه خنک شدم آه راحت شدم آه سبک شدم یا اینکه نه میگویی بخاطر خدا چشم پوشی میکنم می بخشم صبر میکنم به خاطر خدا چون خدا گفته خون دل میخورم.تا ساخته شوم تا بالا بروم.
پس همه چیز به این بستگی دارد آمرزیده ای یا نه؟
تا که حشرت با که باشد؟

طالب 1
۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۲۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

آیت الله قرهی:

علّت تأمل در نفس چیست؟ چرا باید به نفس بپردازیم؟

 اولیاء خدا، خصّیصین حضرت حق، حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) و انبیاء عظام نکته بسیار عالی را تبیین کرده­اند و آن این است که اگر بشر بخواهد صحیح زندگی کند چاره­ای ندارد الّا به این که عمر خود را برای شناخت نفس بگذارد.

سلطان العارفین، سلطان­آبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در یک تعبیر بسیار زیبا و عجیبی می­فرمایند: اگر بشر عمر خود را برای شناخت نفس بگذارد ولو به صورت ظاهر عمر او تمام گردد و درک نکند حقیقتاً نفس چیست - گرچه این­گونه نیست امّا تعبیر ایشان می­خواهد اهمیّت مطلب را برساند - می­ارزد و پروردگارعالم به واسطه همین که به دنبال شناخت نفس رفت، او را رستگار می­کند.



طالب 1
۰۸ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۰۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

انسان سرمایه ای دارد که میتواند با این سرمایه با همه عالم محشور شود از ملکوت عالم با خبر گردد. گمان نشود این مقام مربوط به نبى یا وصى است که اولا حضرت مریم سلام اللّه علیها هیچ یک از این دو نبود در عین حال در قران امده است که (فتمثل لها بشرا سویا)حضرت مریم  درست است که نبی و وصی نبود اما ولىّ بود و ثانیا حق جلّ و علا فرمود: أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ. (اعراف:185)

که در مقام توبیخ و ترغیب و تحریص به همگان می‏فرماید: أَوَلَمْ یَنْظُرُوا پس هر انسانى را شایستگى و قوه و استعداد طیران و عروج به عوالم شامخه ملکوت است.


طالب 1
۰۷ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۰۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

حضرت آیت الله قرهی:

یک مطلبی هم که بیان کردم، باز هم می­گویم، این است که شب‌ها با آقاجان حرف بزنید. ما هر چه داریم، اصلاً همه عالم، به ید قدرت آقاجانمان است «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء». همه چیز آقاست و آقاست، با آقا حرف بزنیم.

(17/11/92)جلسه اخلاق


طالب 1
۰۷ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۰۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

حضرت آیت الله نکونام:

خداوند متعال درباره ‏ى عشق زلیخا می‏فرماید: «قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آَثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا وَإِنْ کُنَّا لَخَاطِئِینَ». خداوند ذره‏اى از عشق به دل زلیخا انداخت و او دید آن‏چه را هیچ گاه بدون آن تیر غیبى الهى نمی‏ دید. خوب است انسان خود را در تیررس اثر پروردگار قرار دهد تا ببیند آن‏چه را که در ذهن کسى نمی ‏آید.

نکته 429 چشمه چشمه زندگی


طالب 1
۰۶ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۵۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

علامه حلی در سنین کودکی پیش دایی اش که محقق بود می‌رفت و درس میخواند وقتی درسی را یاد نمیگرفت یا شیطنت میکرد، دایی دنبالش می‌کرد تا تنبیه اش کند، علامه کوچک اما سریع یک آیه سجده دار میخواند و دایی اش به سجده می رفت، آن وقت خودش پا به فرار می‌گذاشت و فرار می‌کرد.

مرحوم آیت‌الله مجتهدی

طالب 1
۰۵ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۵۶ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۴ نظر

آیت الله شیخ محمد تقی آملی:

چقدر فرق است بین توبه ی قلب , و گفتن استغفار به زبان!ولو اینکه گفتار این ذکر هم بسیار نافع است.لکن یک مرتبه با زبان دل توبه کردن, بهتر از صدها هزار استغفار به زبان بی توجه قلب!و باید کاری کرد که دل و زبان یکی شود.

در جستجو استاد ص 119




طالب 1
۰۵ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۴۳ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۶ نظر

آیت الله حاج محمد حسن الهی طباطبایی:

ما طلب و حقی از خدا نداریم.ما به وظیفه ی مان عمل می کنیم.خواجه هم خود رسم بنده پروری میداند.

کتاب الهیه ص 116




طالب 1
۰۵ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۳۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

                         


حجاب چهره جان میشود غبار تنم

                                          خوشا دمی که از این چهره پرد برفکنم


طالب 1
۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۳۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

حضرت آیت الله بهجت(ره): 

ما آمده ایم با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم، نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم.


طالب 1
۰۳ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

دستور العمل مورد تاکید استاد محمود امامی نجف آبادی(از شاگردان علامه حسن زاده) برای سالکین

به بسم الله الرحمن الرحیم است

تمثلها که در قلب سلیم است

ایشان اکیدا توصیه میکنند که در ابتدای صبح ۱۹ بار کریمه بسم الله الرحمن الرحیم و همچنین سوره کافرون و ناس و فلق هر یک سه بار و سوره توحید  11 بار میباید در ابتدای روز با وضو قرائت شود.


برگرفته از وبلاگ شجره طیبه


طالب 1
۰۳ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۵۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

شیخ رجبعلی خیاط:

در هر نَفَس کشیدن امتحانیست!ببین با انگیزه ی رحمانی آغاز میشود یا با انگیزه شیطانی آمیخته میگردد!

کیمیای محبت ص 183


طالب 1
۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۴۹ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۶ نظر

آیت الله بهاالدینی:

کسی که همه چیزش آماده باشد,پیشروی نمیکند.تکامل در نتیجه ی فشار است.اگر پیشروی می خواهید ,باید سختی بکشید.

سلوک معنوی ص 190


طالب 1
۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۴۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

اگر ادب را نیاراستی,سکوت پیشه کن.هر گاه دو امر بر تو مشتبه شود,ان را که از هوای نفس دورتر است بگزین.هرگاه قدرت زیادتی گیرد,شهوت نقصان یابد.زمان که حاجت زشت بود,امتناع زیباست.اگر آنچه خواهی نبود,ان را که هست بخواه.

دفتر پنجم کشول شیخ بهایی ص451


طالب 1
۰۱ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۲۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳ نظر

چه وقت انسان به حضور صاحب الزمان میرسد؟


آیت الله حاج شیخ محمد انصاری همدانی:


در وقتیکه حضور و غیبتش برای انسان تفاوت نداشته باشد.

طالب 1
۲۷ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۰۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی می کرد .

روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن .

فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد .
فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد .

شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد!
بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی ؟


پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟
شیطان پاسخ داد: زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید .


طالب 1
۲۶ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۵۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۵ نظر
علت این‌که انسان‌ها احساس می‌کنند نفسشان در بدنشان قرار دارد، به جهت توجه شدید نفس به بدن است. ولی اگر به کمک ریاضت‌ها، این توجه را ضعیف کنند، درست همین‌طور که احساس می‌کنند در بدنشان هستند، احساس می‌کنند مثلاً در فاصله 400کیلومتری نسبت به بدنشان حاضرند و برای شما از آن فاصله دور خبر می‌آورند، چرا که اصل نفس مجرد است و از هر مکان و زمانی آزاد است، توجه شدید نفس به بدن موجب می‌شود که حضور وسیع خود را در زمان‌ها و مکان‌های دیگری احساس نکند.عین حضور نفس در فاصله‌های دور مکانی، حضور نفس در فاصله‌های دور زمانی است که موجب می‌شود از آینده خبر بدهد. از همه مهم‌تر این‌که اگر انسان ریاضت‌های شرعی داشته باشد، حضور در باطن عالم نیز برایش ممکن است، به طوری که به عالم ملائکه و به عالم برزخ و قیامت نیز سیر می‌کند، که سیر جناب آقای نجفی‌قوچانی«رحمة‌الله‌علیه» در کتاب «سیاحت غرب» از این نوع اخیر است.

+این مطلب برگرفته شده از جلسات 10 نکته معرفت نفس جناب استاد طاهرزاده(کتاب دست بنده ص36) است و نیاز به مقدماتی دارد.اما از این باب قرار داده شده که دوستان علاقمند مباحثش را پیگیری کنند و یا اگر استقبال شد پیرامون این موضوع چند پست دیگر هم قرار داده شود.

طالب 1
۲۳ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر