طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

کسی که برای خدا قیام کند نفس با هفتاد و پنج لشکر و شیطان با جنود خود برای از بین بردنش قیام می‌کنند ولی «جندالله هم الغالبون»؛ عقل هم دارای هفتاد و پنج لشکر است و نخواهد گذاشت بنده‌ مخلص، مغلوب شود: «إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ»؛ اگر علاقه‌ به غیر خدا نداشته باشی، نفس و شیطان زورشان به تو نمی‌رسد، بلکه مغلوب تو می‌شوند.


طالب 1
۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

                                                      اتقوا الله و یعلمکم الله


طالب 1
۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۱:۴۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

یک آیه زیبا از قران :
آنگاه که دوست داری همواره کسی به یادت باشد به یاد من باش که من همیشه به یاد توام. (بقره/ 152)
از طرف بهترین دوست تو : خدا

طالب 1
۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

                                      

حضور قلب انواع و اقسام مختلفی دارد:

1. گاهی قلب متوجه وجهی از وجوه نماز می‌شود، مثل اینکه نمازگزار توجه پیدا کند که در حضور خدا ایستاده است و همین احساس حضور در برابر ذات ذوالجلال، او را از حضور نزد هر فعل و قولی از افعال و اقوال نماز باز می‌دارد.

2. گاه می‌شود که انسان، مقید و مشغول به تصحیح ادای حروف از مخرج آن و یا ادای کلمات به لحن عربی است و تا آخر نماز در همین اندیشه است.

3. گاهی مواظب این است که صورت افعال و اعمال نماز را صحیح به جای آورد.

4. گاهی فکرش متوجه معنای یکی از اعمال و یا اذکار نماز می‌شود، مثل اینکه در معنای تکبیر یا قیام یا رکوع و یا غیر این‌ها به فکر فرو می‌رود و ممکن است اشتغال به این فکر، تا آخر نماز برایش باقی ماند.

5. اما بهترین و کامل‌ترین نوع حضور قلب این است که قلب نمازگزار در تمام اعمال و گفتار و اذکار نماز متوجه همان عمل و قول باشد و مراعات حضور پروردگارش را بنماید. و متوجه باشد که این اعمال را در حضور او ادا می‌کند، و تأمل و تفکر درباره جزئی از نماز او را از توجه به آن جزء که مشغول انجام آن است باز ندارد و در هنگام انجام هر عملی یا ادای هر ذکری به فکر آن عمل و یا ذکر مشغول باشد و بداند که در آن لحظه، انجام آن جزء از نماز و ادای آن ذکر از او خواسته شده و از خدا بخواهد که او را کمک کند تا آن جزء را همان‌گونه که از او خواسته انجام دهد.

میرزا جواد اقا ملکی تبریزی

طالب 1
۰۸ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

تاریخ هجری هر کس از نخستین لحظه سیر درونی او اغاز میشود و به هر اندازه که این راه را ادامه دهد.عمر او امتداد می یابد.چنین نیست که با چرخش زمین  بدور خورشید  سن انسان بالا برود و ادمی کامل شود.عمر هر کس محصول هجرت اوست.

در هر تحویل سالی خوابیده ها بیدار میشوند.این ها دو کار میکنند هم سایر خواب رفته ها را بیدار میکنند و هم مرده ها را زنده میکنند.خوابیده بیدار میشود مثل درختانی که خوابیده بودند و بیدار شدند.اینها اب و غذا میخواهند اینها را جذب میکنند و کم کم شاخه برگ میشوند و اون خاک مرده زنده میشود.

حضرت ایت الله جوادی


طالب 1
۰۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

حضرت ایت الله جوادی:

راه صاحب نظر شدن و وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ این است که انسان خدا را فراموش نکند. چون اگر خدا را فراموش کند، خود را فراموش می‌کند، وقتی خود را فراموش کرد دیگری جای او می‌نشیند. و دیگری جای خدا می‌نشیند.


طالب 1
۰۷ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر
  • امام علی(ع): لو ان السموات و الارض کانتا علی عبد رتقا ثم اتقی الله لجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب.

  • حضرت علی(ع) فرمودند: «گر آسمانها و زمین بر بنده‏ای تنگ گیرند و او از خداوند تقوی داشته باشد خدا راه خروج از این بن بست را برای او قرار دهد و از جائیکه بگمانش نرسد او را روزی رساند»(غرر الحکم و درر الکلم، ص: 569)


    طالب 1
    ۰۶ تیر ۹۳ ، ۲۳:۵۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

    1. خداوند در ماه رمضان موقع افطار هفتاد میلیون نفر را که همگى سزاوار آتش شده اند، از آتش آزاد مى کند. و به اندازۀ تمام افرادى که در ماه رمضان آزاد نموده، در شب آخر آن آزاد مى کند.

    2. در شب اول ماه رمضان خداوند هر کدام از مخلوقات خود را که بخواهد مى بخشد. در شب بعد این عده را دو برابر مى نماید. و در شب بعد دو برابر تعداد تمام افراد شبهاى قبل را از آتش آزاد مى کند. (و به همین ترتیب) تا شب آخر ماه رمضان که در این شب تعداد تمام کسانى را که در این ماه آزاد نموده است دو برابر مى نماید.

    3. از رساترین بشارتهایى که درباره ماه رمضان وارد شده، نفرین پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بر کسى که در آن آمرزیده نشود، مى باشد، آنجا که فرمود: «کسى که ماه رمضان را بگذراند و آمرزیده نشود، خدا او را نیامرزد.» زیرا این نفرین با توجه به این که او به پیامبرى برانگیخته شد تا رحمتى براى جهانیان باشد، مژده بزرگى براى گستردگى رحمت و عمومى بودن آمرزش در این ماه مى باشد. و اگر غیر از این بود -با توجه به این که رحمتى براى جهانیان است- مسلمانى را، گر چه گناهکار باشد، نفرین نمى کرد.

    4. از مهمترین روایاتى که در این مورد وارد شده روایات زیادى است که درباره زنجیر شدن شیاطین متمرد، باز شدن درهاى بهشت، گشودن درهاى رحمت، بسته شدن درهاى آتش، ایستادن خداوند در مقابل دشمنان جنّى و صداى منادى خدا از اول ماه تا آخر آن وارد شده است؛ چیزى که مانند آن در هیچ ماهى نیامده است. زیرا در مورد سایر ماه ها وارد شده که فقط در ثلث آخر شب چنین منادیى ندا مى کند مگر در شب جمعه که از اول شب تا صبح این منادى ندا مى کند و همینطور در ماه رجب؛ ولى در ماه رمضان این ندا از اول ماه تا آخر آن و تمام شبها و روزهایش ‍ وارد شده است.

    5. در روایات آمده است که ماه رمضان مخصوص اجابت دعا و آیه «ادعونى استجب لکم ؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را» مى باشد.

    هر کدام از این فضایل ارج فراوانى نزد اهلش داشته، با آن منت خدا را بر خود درک نموده، با تشکر و سرور زیادى به استقبال آن رفته و از آن استفاده مى کنند ولى غافل و منکر بخاطر از بین بردن امکانات و فرصتها و سهل انگارى، از آن کم بهره یا بى بهره است.



    منبع: Gofteman-bartar.ir


    طالب 1
    ۰۵ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

                                                                               

    علامه طهرانی نیز می‌فرماید:

    «این حقیر کراراً و مراراً برای زیارت مرقدش به بهار همدان رفته‌ام. معروف است که آن مرحوم از میهمانان خود پذیرایی می‌کند. حقیر این مطلب را امتحان کرده‌ام و در سالیان متمادی چه در حیات مرحوم انصاری و چه در مماتشان که به همدان زیاد تردد داشته‌ام هر وقت به مزار مرحوم شیخ آمده‌ام به گونه‌ای خاص پذیرائی فرموده است. و بسیاری از دوستان هم مدعی این واقعیت می‌باشند.»
    حضرت آیت‌الله شیخ محمد حسین نائینی در مورد عظمت روحی مرحوم بهاری فرموده است:
    « شهر آنجا است که شیخ محمد بهاری خفته است»


    طالب 1
    ۰۵ تیر ۹۳ ، ۱۱:۱۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
      نویسنده: سیدبن‌ طاووس
      مخاطب: فرزند معظم‌له
      متن نامه:
       و ای فرزندم! آن‌چه را که در دقت خواب به آن محتاجی، برایت ذکر نمایم، که چون به آن‌ها عمل نمایی خداوند خواب تو را، خواب اهل یقین و صاحبان معرفت و مراقبت قرار دهد، پس قبل از آن که به بستر خواب روی، با کمال ادب در مقابل مالک وجود و حیات و عافیت و قیام و قصور خود بنشین، و آن‌چه که از تو صادر شده و موجب غفلت از یاد خدا و تفریط در اطاعت حضرتش بوده است، بیاد بیاور، و از آن‌چه از آن توبه نکرده‌ای فی‌الحال توبه کن، زیرا که در حال خواب اسیری هستی که هیچ‌گونه قدرت نداری که به خود نفعی رسانی یا از خود دفع ضرر و آفتی نمایی؛ روح و جسم خود و سایر نعمت‌هایی که خداوند به تو عنایت فرموده است را واگذاشته‌ای در حالی که قدرت بر دفاع از آن‌ها را نداری، و کمترین آسیبی را از آن‌ها جلوگیری نتوانی کرد، پس با مولای خود صلح کن، صلح بندۀ ذلیل فقیر حقیر با مولای جلیل کبیر خود، و در مقابل عظمتش خاضع و خاشع باش، و خود و آن‌چه را به تو عنایت فرموده است به وی تسلیم کن، و در نزد حضرتش به ودیعت و امانت بسپار تا از خطر ضایع شدن، سالم بماند.1
     
         پیام­ها و نکته­ها:
    1-   به حساب خود برس قبل از این که به حسابت رسیدگی شود.
    2- اگر به قلب خود باور کنیم که مرگ هر لحظه در کمین است دوری از گناه برایمان آسان تر خواهد بود.
     
     


    1- منبع نامه: برنامه سعادت(ترجمه کشف المحجه لثمرة المهجه)؛ سید محمد باقر شهیدى گلپایگانى‏، تهران، مرتضوی، چاپ اول‏، ص135

     

    طالب 1
    ۰۱ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۶ نظر
    نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)
     
                                                                                                                     

    یک اشخاصی هستند که از این چاه [نفس] بیرون آمده‌اند، هجرت کرده‌اند. « و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله»یک احتمالش این است که این هجرت یک هجرت از خود به خدا باشد، بیت، نفس خود انسان باشد، یک طائفه‌ای هستند که خارج شده‌اند و هجرت کرده‌اند به آنجایی که «ادرکه الموت»، به مرتبه‌ای رسیده‌اند که هیچ دیگر از خود چیزی ندارند، موت مطلق و اجرشان هم «علی الله» است، دیگربهشت مطرح نیست، دیگر تنعّمات نیست، فقط الله است، ... یک طایفه‌ای هم مثل ما هستند که اصلا هجرتی نیست در کارشان، در همین ظلمت‌ها هستیم، ما به دنیا و به طبیعت بالاتر از آن انانیت خودمان، در این چاه محبوسیم، ما در، بیت، هستیم! یعنی در نفسانیت [ و هجرت نکرده‌ایم]! و نمی‌بینیم مکر خودمان را، هر چه می‌خواهیم برای خودمان می‌خواهیم، خود است، غیر از خود هیچ[ مطرح] نیست، ما تا حالا به فکر این نیفتاده‌ایم که هجرتی بکنیم، ما هر چه فکر داریم صرف همین جا می‌شود، ما به همین جا[ یعنی دنیا] فکرمی‌کنیم. تمام نیروهای الهی که به ما امانت داده‌اند انطوری که هست ردشان نمی‌کنیم.
    منبعتفسیر سوره حمد، ص 30.

    طالب 1
    ۳۰ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۵ نظر

    برنامه سخنرانی ها حضرت آیت الله صمدی آملی در ماه مبارک رمضان (1435 - 1393) در شهر تهران به شرح زیر می باشد:




    طالب 1
    ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

    اصلا به شعر چه 
    بگذار سیاست بر میز مذاکرات همچنان لبخند بزند 
    تا از خنده روده بر بشود
    بگذار دیرالزور را به زور بگیرند 
    ما تلافی اش را در دانشگاه های مان در می آوریم 
    تا جبهه اصلاحات برنده شود فردا 
    تا اصحاب فتنه برگردند 
    و داعش ایرانی شکل بگیرد 
    نمی شود نشست و تماشا کرد 
    که دیپلماسی ما دهانش تا بناگوش باز است 
    و معلوم نیست به کی لبخند می زند 
    اصلا گور پدر پنج بعلاوه شش 
    می خواهم سر به تنش نباشد
    باید شلیک کرد 
    با گلوله 
    با شعر
    با فریاد 
    با اعزام بچه های بسیجی
    و شام داعش را سیاه کرد 
    باید داعش را تجزیه کرد 
    نمی شود نشست و تماشا کرد 
    حالا این خط و این نشان 
    نمی شود نشست و تماشا کرد
    تدبیر را و امید را 
    که مدتی ست 
    مانند دیوانه ها 
    فقط می خندد و لام تا کام 
    حرفی نمی زند.

    علی رضا قزوه

    طالب 1
    ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۰۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۵ نظر
     عنوان  :  چگونه بخوریم، چگونه بخوابیم؟
    نگارنده :  علامه حسن زاده آملى
    مخاطب :  عموم
    زبان نامه اخلاقی : فارسی

    متن:
       باید انسان یک مقدار زیاده بر معمول تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبه حیوانیت کمتر، و روحانیت قوت بگیرد، و میزان آنها را هم چنین فرمود: که انسان اولا روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتى تنقّل مابین الغذائین نکند. ثانیا هر وقت غذا مى­خورد باید مثلا یک ساعت بعد از گرسنگى بخورد، و آن قدر بخورد که تمام سیر نشود، این در کمّ (=مقدار) غذا. و اما کیفش (=چگونگی) باید غیر از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد، به این معنى که شب و روز هر دو (هم برای ناهار و هم شام) نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را یعنى هم روز و هم شب(خوردن گوشت) را ترک کند، و یکى هم اگر بتواند للتکلیف بخورد، و لامحاله آجیل خور نباشد. و اگر بتواند روزه هاى سه روزه هر ماه را ترک نکند. و اما تقلیل خواب مى­فرمودند شبانه روز شش ساعت بخوابد. و البته در حفظ لسان و مجانبت (=دوری) اهل غفلت اهتمام زیاد نماید. اینها در تقلیل حیوانیت کفایت مى کند.
     
    منبع داستان: در آسمان معرفت: تذکره اوحدی از عالمان ربانی، علامه حسن حسن زاده آملی،به اهتمام محمد بدیعی، قم، تشیع ، ص 109، 108.
     
    نکته­ها­:
    1- برای سیر الی­الله باید در خواب و خور نیز مراقب خود بود بدین معنی که خور و خواب را نیز در جهت تکامل معنوی تنظیم نمود.
    2-  هر چه از حیوانیت کاسته شود بر روحانیت آدمی افزوده می­شود.

    طالب 1
    ۲۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر


    ردیف عنوان توضیح
    ۱ در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت، انسان رابطه‌اش با انقلاب قطع مى‌شود. این بى‌وفائى به انقلاب است. همیشه بودند کسانى که به انقلاب بى‌وفائى کردند، به انقلاب دل‌بستگى خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند.۶
    ۲ در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت، انسان رابطه‌اش با انقلاب قطع مى‌شود. این بى‌وفائى به انقلاب است. همیشه بودند کسانى که به انقلاب بى‌وفائى کردند، به انقلاب دل‌بستگى خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند.۷
    ۳ از کارهاى دشمن، این شد که این مجموعه‌هاى مؤمن را منزوى کند. جوان، بى‌تجربه است. به مجرد اینکه ببیند در یک دستگاه رسمى کشور ...دو نفر به او اخم کردند، به او بى‌اعتنایى کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر مى‌گذارد و او را کند مى‌کند.۸
    ۴ من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمت‌زنی و جنجال‌آفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم.۹
    ۵ نبادا حرکت انقلابى جورى باشد که بتوانند تهمت افراطى‌گرى به او بزنند. از افراط و تفریط بایستى پرهیز کرد. جوانهاى انقلابى بدانند؛ همان‌طور که کناره‌گیرى و سکوت و بى‌تفاوتى ضربه میزند، زیاده‌روى هم ضربه میزند.۱۰
    ۶ جوان حزب‌اللّهى هم باید باهوش باشد. باید چشمهایش را باز کند و نگذارد کسى در صفوف او رخنه کند و به ‌نام امر به معروف و نهى‌ از منکر، فسادى ایجاد نماید که چهره حزب‌اللَّه را خراب کند. باید مواظب باشید. این، به عهده خودتان است.۱۱
    ۷ ظلم به دیگران اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده‌ى حق تعدى کنیم: جوان‌هاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید! ۱۲
    ۸ انقلابىِ منفى به آن انقلابى‌اى مى‌گفتیم که از میدان کار و تلاش و حرکت، آنجایى که دردسرى داشت، عقب مى‌کشید. انقلابى بود، اما انقلابىِ وجاهت‌طلب و راحت‌خواه؛ انقلابى‌اى که مى‌گفت من مبارزه‌ام را قبل از انقلاب کرده‌ام، اکنون دیگر مى‌خواهم احترام شوم.۱۳
     جدول: آسیب‌ها و خطراتی که جوان مؤمن انقلابی را تهدید می‌کند

    طالب 1
    ۲۶ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

    در سحر همیشه این طوری است که آدم ساحر خیال طرف را تقویت می‌کند و با خیال طرف، یک اثری روی طرف می‌گذارد، همه جادوگرها کارشان همین است که خیال را تقویت می‌کند و آدم که خیال تقویت شد هم می‌بیند و هم می‌شنود و هم احساس می‌کند در حالی که هیچ چیز نیست و اثر هم می‌گذارد. یعنی تمام اینها خیال است و اگر کسی بتواند کاری کند که خیال خودش را تقویت کند و بفهمد خیال دیگری را، آن موقع هیچ وقت سحر رویش اثر نمی‌گذارد و علت اینکه سحر روی پیغمبران اثر نمی‌گذارد همین است، چون پیغمبران خیالشان قویتر از خیال آن جادوگران است و لذا جادوگر نمی‌تواند روی خیال پیامبر اثر بگذارد. این یک نکته که سحر یخیل الیه من سحرهم و از آن طرف هم یتعلمون منهما ما یفرقون، تخیلی که تأثیرگذار است.

    منبع


    طالب 1
    ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

    همه و مخصوصاً نسل جوان راهى جز پناه بردن به خدا ندارند و همه مشکلاتشان رابه خداى تعالى عرضه کنند که او قدرت بر همه چیز دارد و همه قدرت و علم و توانایى و حکمت مال خداست.


    طالب 1
    ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

    خدایاچگونه تورابخوانم درحالی که من، من هستم
    (بااین همه گناه ومعصیت)
    وچگونه ازرحمت توناامیدشوم درحالی که تو، توهستی
    (باآن همه لطف ورحمت)
    خدایا توآنچنانی که من می خواهم
    مرانیزچنان کن که تومی خواهی
    ازمناجاتهای امام سجاد(ع)


    طالب 1
    ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۰۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

    جذبه تو را خوانده!

    نقل شده شخصی در تاریکی شب با سوز و گداز «الله الله» می‌گفت؛

    شیطان نزد او آمد و گفت: آنقدر «الله الله» می گوئی و جواب نمی‌شنوی؛ چرا باز هم اصرار می کنی؟

    آن شخص نا امید و افسرده شد و دلش شکست؛

    در عالم خواب حضرت خضر(ع) را دید که حضرت به او فرمود: چه شد «الله الله» نمی‌گوئی؟

    گفت: آخر هر چه می گویم، جواب نمی‌شنوم؛

    حضرت خضر(ع) فرمود:

    مگر باید جواب خدا را از در و دیوار بشنوی؟! همین که «الله الله» می‌گوئی، معنایش این است که: جذبه خدائی تو را خوانده و از جانب معشوق دعوت شده ای

     

    نی که آن الله تو لبیـــــــــک ماست           آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست

    ترس و عشق تو کمند لطف ماست           زیر هر یا رب تو لبیـــــــــک ماست

     

    پس؛ از این معانی و هشدار فهمید آن ندا از شیطان بوده، و نباید از حق نا امید شد که این «الله الله» دلیل راهیابی و پذیرش به آن درگاه است.

    طالب 1
    ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر
    نگارنده: آیت الله بید آبادی
    مخاطب: شاگردان
     
    جوشش چشمه‌های حکمت
     
      [به واسطه تقوای الهی و دوری گزیدن از حرام و مشتبه به مرور روح قدس قوت می‌گیرد:]
    « نحن نوید روح القدس بالعمل الصالح و الایمان بعضه من بعض »
    [ما روح قدسی را به وسیله کردار شایسته، تأیید و قوت و نیرو می‌بخشیم و بعضی از ایمان از بعض دیگر ناشی می‌شود]
     [پس]شرح صدری به هم رساند و پیوسته نور عبادات بدنی و ملکات نفسی تقویت یکدیگر نموده نورٌ علی نور شود:
    الطاعة تجرّ الطاعة [طاعت، طاعت آورد] و احوال و سابقه در اندک زمانی به مرتبه مقام رسد و ملکات حسنه و اخلاق جمیله حاصل شود و عقاید حقه رسوخی کامل به هم رساند ینابیع(چشمه­های) حکمت از چشمه دل به زبان جاری گردد و به طور کلی رو از غیر حق گرداند.
      در این هنگام هرگاه از زمره سابقین باشد جذبه عنایت او را استقبال نموده، خودیِ او را گرفته و در عوض «ما لاعین رأت و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر» [آنچه که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده] کرامت فرماید.
     
    پیام‌ها و نکته‌ها:
    1- تقوای الهی و پرهیز از محرمات سلسله جنبان سلوک است، بدون آن هیچ راهی طی نمی‌شود و به هیچ مقام و منزلتی دست یافته نمی‌شود.
    2- عبادات و مناسک بدنی (شریعت) و ملکات روحی و نفسانی (طریقت)، دو بال پرواز به مدارج کمال است که نبود هر کدام مانع سلوک است.
    3- آنچه سالک در ابتدا انجام می‌دهد، حال است و زودگذر لذا باید در آن استقامت ورزد تا حال تبدیل به مقام شود و رسوخ در نفس کند.
     
    منبع نامه:
     آیت الله بیدآبادی؛ تذکرة المتقین، قم، نهاوندی، 1380، صص 213-219.
    طالب 1
    ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر