طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

*چرا سحر روی پیغمبران اثر نمی‌گذارد؟

يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۱۰ ق.ظ

در سحر همیشه این طوری است که آدم ساحر خیال طرف را تقویت می‌کند و با خیال طرف، یک اثری روی طرف می‌گذارد، همه جادوگرها کارشان همین است که خیال را تقویت می‌کند و آدم که خیال تقویت شد هم می‌بیند و هم می‌شنود و هم احساس می‌کند در حالی که هیچ چیز نیست و اثر هم می‌گذارد. یعنی تمام اینها خیال است و اگر کسی بتواند کاری کند که خیال خودش را تقویت کند و بفهمد خیال دیگری را، آن موقع هیچ وقت سحر رویش اثر نمی‌گذارد و علت اینکه سحر روی پیغمبران اثر نمی‌گذارد همین است، چون پیغمبران خیالشان قویتر از خیال آن جادوگران است و لذا جادوگر نمی‌تواند روی خیال پیامبر اثر بگذارد. این یک نکته که سحر یخیل الیه من سحرهم و از آن طرف هم یتعلمون منهما ما یفرقون، تخیلی که تأثیرگذار است.

منبع


نظرات  (۲)

 
 برادر گرامی سلام علیکم
با مطلب بسیار بسیار مهم «جایگاه کثرات در نظر شیخ اکبر»
در خدمتیم.
در این مطلب جامع ، با ذکر تک تک جملات ابن عربی ، اعتقاد وی را در خصوص:
1-نفی پانته ایسم الحادی(همه خدایی)
2-نفی ایده آلیسم و سوفسطایی گری
3-واقعیت داشتن کثرات
4-نفی خیال و وهم بودن عالم
بیان کرده ایم.
ما را از نظریات خود محروم نفرمایید.
التماس دعا
۲۵ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۶ سیدمحسن علوی
تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود . همیشه عادت داشت وقتی من وارد اتاق می شدم ، بلند می شد و به قامت می ایستاد .

یک روز وقتی وارد شدم روی زانویش ایستاد . ترسیدم ، گفتم : عباس چیزی شده ؟ پاهایت چطورند ؟ خندید و گفت : نه ، شما بد عادت شده اید . من همیشه جلوی تو بلند می شوم امروز خسته ام ، به زانو ایستاده ام . می دانستم اگر سالم بود بلند می شد و می ایستاد . اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد . گفت : چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم ، انگشتای پایم پوسیده است . نمی توانم روی پاهایم بایستم . عباس با همان حال صبح روز بعد به منطقه رفت . این اتفاق به من نشان داد که عباس از بندگان خاص خداوند است . 

از همسر شهید سردار عباس کریمی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">