طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۵۵ مطلب با موضوع «مطالب مشاوره ای.راهکارها» ثبت شده است

                                   

نگارنده: آیت الله محمدتقی بهجت(حفظه­الله)
مخاطب: عده‌ای که طلب نصیحت کرده بودند
 
  به آنچه می‌دانید عمل کنید، و در آنچه نمی‌دانید احتیاط کنید تا روشن شود و اگر روشن نشد بدانید که بعضی معلومات[خود ]را زیر پا گذاشته‌اید.
  طلب موعظه از غیرِ عامل، محل اعتراض است. و قطعاً مواعظی را شنیده‌اند و می‌دانید، عمل نکردید و گرنه روشن بودید.
  همه می‌دانند که رساله عملیه را باید بنگرند و بخوانند و بفهمند و تطبیق عمل بر آن نمایند و حلال و حرام را با آن تشخیص دهند پس نمی‌توانند بگویند «ما نمی‌دانیم چه بکنیم و چه نکنیم»
  کسانی که به آن‌ها عقیده دارید نظر به اعمال آن‌ها نمائید، آنچه می‌کنند از روی اختیار بکنید و آنچه نمی‌کنند از روی اختیار نکنید. و این از بهترین راه‌های وصول به مقاصد عالیه است:
 
 «کونوا دُعاةً بغیر السنتــــــــــــــــــــکم»[1]
 «مواعظ عملیه بالاتر و مؤثر از مواعظ قولیه است»
 
پیام‌ها و نکته‌ها:
1- همان گونه که همه عارفان و سالکان واقعی تذکر داده‌اند، قدم اول در حیات و کمال معنوی انسان التزام به شرع مقدس است.
2- همه دنیا محل عبرت و نظر است. اگر به اطراف خود توجه کنیم همه نشانی از محبوب ازلی هستند که ما را بدان فرا می­خوانند.

 [1]- اصول کافی، ج1، ص 77، ج9. 

طالب 1
۰۶ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۵۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

 روح سلوک، توحید و فناء فی الله است. فلسفه دین و خلقت انسان بندگی خدا است و فلسفه بندگی و خاصیت آن فناء فی الله است. تمام مقامات و کرامات انسان کامل هم حاصل فناء فی الله است. فناء فی الله یعنی انسان ذات و صفات و اندیشه و عملش فانی در خدا باشد و جز خدا نیاندیشد و جز از فرمان خدا اطاعت نکند و نیت و هدفی جز رضایت و محبت الهی نداشته باشد. 

پاسخ از:سایت پرسمان(مشاوره نهاد مقام معظم رهبری)


طالب 1
۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

                      


امام على (علیه السلام) به یکى از دانشمندان یهود گفت: هر کس طباع او معتدل باشد مزاج او صافى گردد، و هر کس مزاجش صافى باشد اثر نفس در وى قوى گردد، و هر کس اثر نفس در او قوى گردد به سوى آن چه که ارتقایش دهد بالا رود، و هر که به سوى آن چه ارتقایش دهد بالا رود به اخلاق نفسانى متخلق گردد و هر کس به اخلاق نفسانى متخلق گردد موجودى انسانى شود نه حیوانى ، و به باب ملکى درآید و چیزى او را از این حالت برنگرداند.

پس یهودى گفت: الله اکبر! اى پسر ابوطالب! همۀ فلسفه را گفتهاى - چیزى از فلسفه را فروگذار نکردهاى.

 [هزار و یک کلمه (علامه حسن زاده آملی)، ج 1، ص 182]


طالب 1
۰۳ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۲۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۶ نظر

به تمامی دوستان این پیشنهاد را میدهم که این تست مزاج شناسی را بدهند.

یک سری نتیجه را خود سایت به شما میدهد که بسیار مفید است.از نظر جسمی و معنوی (سلوکی) به شما کمک میکند که در تعادل قرار بگیرید.

مزاج شناسی یک بحث بسیار مفید و کاربردی برای هر انسانی هست.الخصوص کسانی که میخواهند از این بدن بهترین استفاده را کنند برای رسیدن به لقاالله.

توضیحات بیشتری دارد که مجال توضیح نیست.


طالب 1
۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۳۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر

                       


حضرت علاّمه طهرانی قدّس‌اللـه‌نفسه‌الزّکیّة کرارا مى‌فرمودند: مسیر أهل توحید و عرفان با مسیرهاى دیگر از قبیل أهل کشف و کرامات متفاوت است. راه خدا، راه تهذیب و فناست و با راهى که بعضى دراویش و دیگران پیش گرفته و نفس را تقویت نموده و فربه مى‌کنند، در دو قطب مخالف قرار دارند. ریاضت‌ها و مجاهدت‌هاى آنها براى پروارکردن نفس و افزودن به قواى آن است، أمّا أهل توحید نفس را در زیر سنگ‌هاى ریاضت و مجاهده آسیا کرده و لِه مى‌نمایند و مُعترف به عجز و نیستى خود مى‌گردند. از این رو در مدّت حیات ایشان أبدا دیده نشد که با أفرادى که در مسیرتقویت نفس بوده و گمشده خود را غیرتوحید حضرت پروردگار مى‌دانستند، اگرچه انسان‌هاى خوب، أهل تهجّد و زهد و ایثار بودند، حشر و نشرى داشته باشند.و مى‌فرمودند: راه ما جداست!

و نیز تاکید میکردند: مبادا فریفته کسانى شوید که طىّ‌الأرض و کیمیا دارند یا مریض شفا مى‌دهند و إخبار از مغیّبات دارند؛ اینها همه از آثار تقویت نفس است. عیار أفراد را باید با توحید و رضا و تسلیم در برابر حضرت پروردگار محک زد تا سره از ناسره مشخّص گردد. کسى به خدمت ایشان آمده بود و مى‌گفت: فلان مریض را شفا دادم! ایشان فرمودند: اگر خودت نیز مریض شوى، مى‌توانى خودت را هم شفا بدهى؟ گفت: نه! والد معظّم فرمودند: گیر کار اینجاست که شما در عالم نفس گرفتارید و إلّا برایتان فرقى نمى‌کرد که خود را شفا بدهید یا دیگرى را. انسان موحّد اگر مریض شود و بخواهد، به یک حبّه قند سوره حمد را مى‌خواند و خود را شفا مى‌دهد!

نور مجرد صفحه ۷۲۸ 


طالب 1
۲۶ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۰۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

در حدیث قدسی آمده و امام هم از حدیث قدسی نقل می‌کند:

« ما تقرب إلیّ عبدی بشیء أحبّ إلیَّ ممّا افترضتُ علیه و ما یزال عبدی یتقرب إلیّ بالنوافل حتیّ أحبّه، فإذا أحببته کنت سمعَه الذی یسمع به، و بصره الذی یُبصر به، و یده التی یبطش بها، و رجله التی یمشی بها و إن سألنی لأعطینّه و لان استعاذنی لأعیذنه ». بخاری، 8/131 ( باب ما جاء فی الزکاة )؛ این حدیث نیز در کافی، 2/352 با مختصر اختلافی نقل شده است.

 هیچ بنده‌ای به وسیله کاری، نسبت به من تقرب نجسته که محبوب تر از انجام فرایض بوده باشد، آنگاه فرمود: بنده‌ی من با گزاردن نماز های نافله آنچنان به من نزدیک می شود که او را دوست می دارم، وقتی او محبوب من شد، من گوش او می شوم که با آن می شنود، و چشم او می شوم که با آن می بیند، و دست او می شوم که با آن حمله می کند، و پای او می گردم که با آن گام بر می دارد، هر گاه مرا بخواند اجابت می کنم و اگر به من پناه آورد، پناهش می‌دهم.


+عبودیت وبندگی دردرگاه خداوند موجب میشود تا بنده به مقامی برسد که فنای محض شود و نور خداوند دروجود او جلوه گر شود به گونه ای که مظهر اسما وصفات الهی شود و همان گونه که آیینه عکس روبروی خود را نشان میدهد و خودش دیده نمیشود بنده ای که به این مقام برسد نیز تنها حکایت انوار الهی را میکند و صاحب ولایت تکوینی میشود.


طالب 1
۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۰۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

                              

 

                                                   بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک نخبه الفلاسفه آیة الله العظمی جناب آقای طباطبائی (ادام الله عمرکم ماشاءالله)

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب آن شده اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می دارند. در خواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الّا دیگران ادعای نصیحت فراوان دارند. دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همانگونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت.(مسموع)

باز هم خاطر نشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سوال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید، مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم. امضا 23/10/1355


پاسخ علامه طباطبائی به نامه ایشان:

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم

برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خدا-عز اسمه- را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد.

همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. إن شاءالله موفق خواهید بود. و السلام علیکم. 

محمد حسین طباطبائی


طالب 1
۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۵۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

                                           

حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی:

در یکی از ماه‌های مبارک رمضان بود که موضوعی را خدمت ایشان عرض کردم.با ایشان تا کنار ماشین قدم می‌زدم. ایشان فرمودند که این کار را انجام بده، این‌طوری انجام بده، آن‌طوری انجام بده، داشتند توصیه می‌کردند. من عرض کردم: آقا، خیلی وقت تنگ است؛ این‌قدر فرصت نیست. ایشان فرمودند:«چرا وقت تنگ است»؟ گفتم: من صبح می‌روم سر کار و مسؤولیّت اداری‌ دارم، بعد از ظهر که برمی‌گردم افطاری می‌خوریم و بعد هم خودم را برای اینکه خدمت شما برسم، آماده می‌کنم. بعد تا برسم خانه، ساعت دوازده می‌شود، تا آماده خواب بشوم، خلاصه من چهار ساعت می‌خوابم. ایشان فرمودند: «چهار ساعت می‌خوابی»؟ گفتم: حاج آقا! پس چقدر بخوابم؟ ایشان گفتند: «آقا! جدّاً چهار ساعت می‌خوابی»؟ من یک شیطنتی کردم گفتم: شما چقدر می‌خوابید؟ من امیدوارم آن‌هایی که می‌شنوند به دقّت بشنوند و باور کنند. ایشان فرمودند: «چهل و پنج دقیقه». من مغلطه کردم و گفتم: حاج آقا! بعد از نماز صبح، چهل و پنج دقیقه؟ فرمودند: «نخیر؛ مغلطه نکن پسر! چهل و پنج دقیقه». 


طالب 1
۱۵ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۵۶ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۴ نظر

آیت الله بهاالدینی:

کسی که همه چیزش آماده باشد,پیشروی نمیکند.تکامل در نتیجه ی فشار است.اگر پیشروی می خواهید ,باید سختی بکشید.

سلوک معنوی ص 190


طالب 1
۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۴۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

شما باید همه ی ابعاد وجودی خود را بالا ببرید تا بتوانید با جمیع اسما الهی ارتباط برقرار کنید.


+خیلی حرف عجیبیست.

سالها حرف دارد.


طالب 1
۲۸ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۳۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

                          

آیت الله حاج محمد حسن الهی طباطبایی(برادر علامه):


از قرآن بخواهید تا شما را به جواب مجهولات راهنمایی کند.حرف ها و مشکلات را به قرآن عرضه کنید و چاره بخواهید.


کتاب الهیه ص 28


+استاد فاطمینا:

از آیت الله سبحانی - شاگرد علامه طباطبایی - شنیدم که خود علامه میفرمود:

من یک روز مشاهده کردم که آقا سید محمد حسن بعد نماز صبح با انبیا گذشته جلسه دارند.


کتاب الهیه ص 134


طالب 1
۲۷ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۰۴ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۷ نظر

همان‌طور که استحضار دارید مطالعه‌ی زندگی اهل‌بیت علیهم‌السلام از این جهت اهمیت دارد که روش و منش آن بزرگواران برای ما به عنوان یک الگو مد نظر است. حال گاهی به صورت جداگانه به حیات هر یک از ائمه علیهم‌السلام توجه می‌کنیم، گاهی هم به صورت کلی حیات تمام این بزرگواران را بررسی می‌کنیم. به نظر شما در آن نگاه کلی آیا ما می‌توانیم بگوییم که یک روح واحد بر سیره‌ی ائمه علیهم‌السلام حاکم است؟

کلیک کنید.


طالب 1
۲۶ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۵۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا

(یعنی به خانه ها از درشان وارد شوید)

سوره بقره – آیه ١٨٩


+ آقاجان/خانم گرامی/مهندس/باسواد/عزیزم

هر کاری راهی داره

هر مقصدی راهی داره

هر خانه ای دری داره

از درش وارد شو!

حواست باشه چه میکنی؟نمیشه زیرآبی بری.نمیشه بپیچی به بازی.باید از درش بیای تو.

راه رسیدن رو خودش گفته انجام واجب ترک حرام.

بال بال نزن.دنبال ورد و ذکر خاص نباش ذکر خوبه ولی راه در داره از در بیا تو.

خدا خودش کارت رو درست میکنه.بالات میبره.فقط کلک نزن.

رو راست بیا!همه چیز حله!


برگرفته از سخنرانی حضرت استاد آذری


طالب 1
۲۴ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۵۲ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۸ نظر
                     

آندره مورو عقیده دارد، بعد از کتب آسمانى شریف‏ترین و مفیدترین کتاب‏ها بیوگرافیها هستند. به قول رنه دکارت مطالعه یگانه راه آشنایى با بزرگان روزگار است که قرن‏ها پیش از این در دنیا به سر برده‏اند و اکنون زیر خاک منزل دارند. 

+ ارل.اف - رسکامون میگوید: چنان که در انتخاب دوست براى خود دقت میکنید، در انتخاب نویسنده نیز براى خواندن خود دقت کنید. 


+ امیرمؤمنان على(ع) می‏فرماید:قیمة کل امرء ما یحسنه؛ ارزش وجودى هر فردى به میزان علم و دانش او است»، (نهج‏البلاغه، قصار 81)


طالب 1
۲۳ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۴۹ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۶ نظر

مون تنى، دانشمند شهیر فرانسوى، در باره انتخاب کتاب و روش کتابخوانى نظرهایى بسیار بدیع و زیبا دارد. یکى از این عقاید آن است که براى وصول به عمق معناى یک کتاب خوب باید آن را دوبار بخوانیم و با آن تماس دائمى داشته باشیم. یک اثر پربها ما را مدت‏ها سعادتمند مى‏سازد. نمی توانیم با یک بار خواندن به این درجه از خوشبختى برسیم؛ هر چند در این یک‏بار دقت فوق العاده به کار بریم.
+همچنین وى معتقد است، اگر بخواهیم از کتابى که خوانده‏ایم نظر صائبى پیدا کنیم باید راجع به آن گفت و گو کنیم. کتب خوب باب گفت‏وگوهاى پرثمر را به روى ما مى‏گشایند. این همان چیزى است که ما آن را مباحثه می ‏نامیم.


طالب 1
۲۳ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر