طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۱۳۹ مطلب با موضوع «بزرگان» ثبت شده است

حتما این کار را انجام دهید. یک بار که در حمام بودید، فرض کنید که راهی به بیرون ندارید. آنوقت آب داغ را کمی بیشتر کنید( البته نه تا حدی که به پوست آسیبی برسد) سپس زیر آب بروید و فرض کنید فقط یک روز قرار است زیر این آب باشید، البته به شرطی که پوست بی حس نشود و هر آن حساس تر باشد. رفقا نباید بخاطر امید به رحمت از عذاب بی باک شویم. تازه این آب جوش 100 درجه نیست. دمای مرکز خورشید 20 میلیون درجه است که در برابر آتش جهنم صفر است. چراکه آتش جهنم منشأش نفس خود ماست وگرنه خدا که کوره ای از ابتدا نیافریده که مردم را عذاب کند: وَ مَا أَدْرَئکَ مَا الحُطَمَةُ* نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ* الَّتىِ تَطَّلِعُ عَلىَ الْأَفِْدَةِ: و تو چه مى‏دانى آن شکننده چیست؟ آتش برافروخته خداست. [آتشى‏] که منشأش دل‏ها ست(همزه/ 7-6-5)  

منبع: Gofteman-bartar.ir


طالب 1
۲۱ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

در خرابات عشّاق همه کس را بار نیست و هر بی سر و پا را کار نیست. خواهی که در این خرابات در آیی از خویشتن خراب شو و از گناه طهارت نما.

(کتاب تخلی ص12)


طالب 1
۲۰ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۴۴ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹ نظر
نگارنده: آیت الله محمد بیدآبادی
مخاطب: شاگردان
 
  باید اول از مرشد کل و هادی سُبُل، هدایت جسته، دست تولّا به دامن متابعت ائمه هدی زده، پشت پا بر علایق دنیا زنی و تحصیل عشق مولا نمایی.
       «قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام/91)
        «بگو خدا سپس بگذارشان»
 
                               حاصل عشق همین بس که اسیر غم او
                                                                     دل به جایی ندهــــــد میل به جایی نکند
 
  پس هموم خود را همّ واحد ساخته به قدم جدّ و جهد تمام پای در جاده شریعت گذارد و تحصیل ملکه تقوا نماید. یعنی پیرامون حرام و مشتبه و مباح،‌ قولاً و حالاً و خیالاً و اعتقاداً به قدر مقدور نگردد تا طهارت صوری و معنوی حاصل شود که شرط عبادت است و اثری از عبادت مترتب شود و محض صورت نباشد:
 
« إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» (مائده/27)
{خداوند فقط از پرهــــیزگاران می‌پذیرد.}
 
 « لن یُتَقَبــــَّلَ مِنکُمْ إِنَّکُمْ کُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِـینَ » (توبه/53)
 {اگر فاسق باشید هرگز انفاق‌های شما پذیرفته نخواهد شد. }
 
« وَ مَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ » (توبه/54)
{هیچ چیز جز کافر بودنشان به خداوند و رسولش آن‌ها را از پذیرفته شدن صدقاتشان باز نداشت.}
 
« من اکل حراماً لن یقبل الله منه صرفاً و لا عدلاً »[1]
{هر که حرام بخورد، خداوند از او توبه و فدیه­ای را نمی‌پذیرد. }
 
« رَدُّ دانِقٍ من حرام یعدل سبعین حجة مبرورة »[2]
{رو گرداندن از حبه­ای از مال حرام، در ثواب معادل هفتاد حج مستحبی است.}
 
و به تدریج حوصله فهم وسیع شود.
 
«إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً» (انفال/29)
«اگر از خدا بترسید برای شما قوه تمییز حق از باطل قرار دهد»
 
«وَ اتَّقُواْ اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ» (بقره/282)
«و از خدا بترسید تا خداوند شما را بیاموزد»
 
  در این وقت دقیقه‌ای از وظایف طاعات مقررّه واجبه و مندوبه [=مستحبی] را فرو گذار ننماید تا به مرور روح قدسی قوت گیرد.
 
پیام‌ها و نکته‌ها:
1- ما سوی هر کس برویم و در هر که را بزنیم، عاقبت علم اعلی و صراط مستقیم را در پیروی از امامان معصوم (علیه‌السّلام) که انسان‌های کامل و متصل به بارگاه ربوبی هستند، خواهیم یافت.
2- بدون رعایت اعمال و احکام شرعی، نه می‌توان قدم در مسیر سلوک نهاد و نه بدون آن می‌‌توان باقی راه را ادامه داد. شریعت چونان نردبانی است که طی طریقت را برای سالک ممکن می‌سازد.
3- چون به اخلاص قدم راه نهیم، کشش معشوق و جذبه در طی راه همراهمان خواهد بود.
 
منبع نامه:
 آیت الله بید آبادی،‌ تذکرة المتقین، قم، نهاوندی، 1380، صص 213-219.


[1]- بحارالانوار، ج103، ص 16.
[2]- بحارالانوار، ج 93، ص 372.

طالب 1
۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۰۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹ نظر
معرفت نفس طریق معرفت ربّ است که از سیّد انبیا و هم از سیّد اوصیا _صلوات اللّه علیهما_ مأثور است:

« مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ»
 
هر کس  در خویشتن بیندیشد و در خلقت خود تفکر و تأمل کند در یابد که این شخص محیَرالعقول، واجب بالغیر است. بلکه خود و جمیع سلسله موجودات را محتاج به حقیقتی بیند که طرف و سر سلسله همه است، و جز او همه ربط محض به اویند. و چون معلول هر چه دارد پرتوی از علّت است، تمام اشیا را مرائی جمال حق بیند. و چون معلول به علتش قائم است علّت با معلول معیّت دارد، نه معیّت مادّی و اقتران صوری، بلکه معیّت قیّومی که اضافه اشراقی علّت به ماسواها است. و چون در سلسله موجودات، اول علّت است و با همه و در همه اوّل او است پس اوّل، علّت دیده می‌شود سپس معلول.
                          
                           دلی کز معرفت نور و ضیا دید                   به هر چیزی که دید اوّل خدا دید

این بنده در ابیاتی گفته است:
                                 
                                 من به یارم شناختم یارم                       تو به نقش و نگار یعنی چه
 
عقل خبیر این لطیفه را از کریمه (وَ هُو مَعَکُم أینَ ما کُنتُم) در می‌یابد، و از گفتار حق سبحانه به کلیمش که «ان بدّک الازم یا موسی» می‌خواند، و به سرّ و رمز اشارت ارسطو که «ان الاشیاء کلّها حاضرات عند المبدأالاول علی الضرورة و البتّ» پی می‌برد. تا درجه فدرجه به جایی می‌بیند حقیقت امر فوق تعبیر به علّت و معلول است.
و چون وجود در هر جا قدم نهاد خیر محض و قدومش خیر مقدم است و همه خیرات از یک حقیقت فائض شده‌اند که (ان من شیءٍ الا عندنا خزائنُهُ) پس کل الکمال و کمال الکل، مبدأ واجب الوجود است، و عقل بالفطرة عاشق آن کمال مطلق است ... حالا که عقل به فطرت طالب آن مقام است، ناچار از موانع باید بر حذر باشد، و اگر رهزنی سدّ راه شد لابد باید با او بجنگد تا به مقصود رسد، بلکه بیرهزن نخواهد بود و نتواند بود... و آن رهزن جز ما دیگری نیست.
تو خود حجاب خودی حافظ از میان بر خیز  
                                                                  خوشا کسی که در این راه بی حجاب رود
 
منبعنامه‌های عرفانی/ علی محمدی: دفتر نشر معارف 1386.ص ، 119، 120

طالب 1
۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر
ای طلبه مفاهیم !
ای گمراه حقایق ، قدری تأمل کن ، ببین چه داری از معارف ؟ چه اثری در خود از حق و صفاتش می بینی ؟ علم موسیقی و ایقاع ، شاید از علم تو دقیق تر باشد هیئت و مکانیت و سایر علوم طبیعی و ریاضی در اصطلاحات و دقت با علم تو همدوش است .همانطور که آن ها عرفان بالله نمی آورد، عمل تو هم تا محجوب به حجاب اصطلاحات و پرده مفاهیم و اعتبارات است ، نه از او کیفیتی حاصل شود و نه حال ... معارفی که کدورت قلب را بیفزاید، معارف نیست .

خمینی، روح الله؛اربعین حدیث ،مرکز نشرفرهنگی رجاء، 1368، اول،  ص 78

طالب 1
۱۶ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

                 


به طور کلی می‌توان عوامل صحت تعبیر خواب را در سه امر ذکر کرد: اول اعتدال مزاج، دوم عادت به راستگویی و سوم سحر داشتن. به تعبیر جناب شیخ الرئیس در مباحثات: « مما یعین علی الصدق الرویا و الصحته، اما من جهة المزاج فالاعتدال . اما من العادة فالصدق و اما من الاوقات فالسحر »


کتاب شرح مراتب طهارت – جلد دوم 


طالب 1
۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۱۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر
قرآن کریم در مورد محبت مى‏فرماید:
 
«و من الناس من یتخذ من دون الله أندادا یحبونهم کحب الله و الذین امنوا اشد حبا لله» (بقره/165)
 
مؤمنان، به خدا دل بسته‏اند و دوستان او هستند، ولى مشرکان و کافران، دوستان بت­ها می­باشند؛ ولی محبت مؤمنان به خدا از محبت بت پرستان به بت­ها بیشتر است. چون هیچ زیبایى به اندازه خدا جمیل نیست و هیچ معرفتى به اندازه معرفت او کمال نیست و هیچ انسانى نیز به اندازه مؤمن، عارف نیست؛ از این رو، هیچ انسانى به اندازه مؤمن، عاشق و محب نیست.
  علت برترى محبت مؤمن، به خدا از محبت مشرک به بت، این است که بت اگر چه زیبا باشد، زیبایى بصرى و سمعى یا زیبایى خیالى و وهمى دارد و درک این زیبایی­ها به وسیله گوش و چشم و تأثیر این محبوب­ها در حد وهم و خیال است.
  مؤمن نه تنها از راه چشم و گوش، آثار طبیعى و از راه وهم و خیال، آثار مثالى و برزخى محبوب حقیقى را می‏نگرد؛ بلکه از راه عقل، کمال معقول و اسماى حسناى الهى را می‏نگرد، از این­رو درک او قوی­تر است و چون درک قوی­تر است مدرک هم قوی­تر است و چون مدرک قوی­تر می­باشد، محبت هم بیشتر است.

رسیدن به مقام «محبت» محصول سیر و سلوک و پیمودن راه در مراحل پیشین است و انسان بر اثر تمرین و فاصله گرفتن از هرگونه فریب و امر ناپایدار و دل نبستن به غیر خدا، «حبیب الله» مى‏شود.
  یکى از مبانى مهم تعلیم و تربیت در اسلام، «محبت» است. قرآن کریم که معلم و مربى اخلاق است مهم­ترین محور فضایل اخلاقى را محبت مى‏داند و امام صادق (سلام الله علیه) مى‏فرماید:
 
«خداى سبحان پیامبر خود را با محبت الهى تأدیب و تربیت کرده است.»

جوادی آملی، عبدالله؛ مراحل اخلاق در قرآن، قم، انتشارات مؤسسه اسراء، ص 325



طالب 1
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۰۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

«سنت لایتغیر الهى نگذاشت که زهراى مرضیه در پشت حجاب غلیظ اوهام پنهان بماند، و آن ستاره‌ى درخشان خونین، در گذشت زمان به خورشیدى تابان بدل شد. و امروز نام او و یاد مظلومیت او از همه‌ى حصارهاى کتمان، عبور کرده است، و به اعماق دلها و جانها رسیده است. و این درخشندگى و فزایندگى ادامه خواهد داشت: «انا اعطیناک الکوثر...»

رهبر انقلاب، 02/07/1377


طالب 1
۱۳ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۵۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۶ نظر

در این پستمباحثی مطرح شد .در ادامه میگوییم تفاوت انسان با سایر موجودات در کمال از عقل او سرچشمه میگیرد و او را متمایز میکند.توضیح اجمالیش میشه مطلب پایین ولی اصل قضیه بر میگرده به مباحث معرفت نفس و خودشناسی.

نفس انسانی متشکل از قوای متعدد نباتی، حیوانی و انسانی است. در این میان قوه ­ای در انسان وجود دارد که در بقیه موجوداتی که دارای نفس هستند موجود نمی­باشد. همین مرتبه از نفس هم هست که باعث شده تا ادله تجرد تام نفس جای مطرح شدن پیدا کنند. این قوه،  قوه عاقله است. قوه عاقله تنها قوه ای است که در میان نفوس موجودات مختص به نفس آدمی است و تنها آدمی است که از آن بهره می­برد. البته نکته مهم و اختلاف بر انگیزی که در این میان در اقوال فلاسفه به خاطر این قوه عاقله رخ داده است، اختلافی است که در این میان بین دو مکتب بزرگ فلسفی وجود دارد. مشاء قائل است نفس ناطقه همان قوه عاقله است اما صدر المتألهین قائل است که قوه عاقله تنها، مرتبه ای از مراتب نفس است که مجرد صرف است و از بدن و اوصاف بدن عاری است که البته مرتبه عالیه نفس است. نزد صدرا و اهل شهود، نفس، قوه عاقله ای که مباین ابدان باشد و از اجرام عاری باشد نیست.

صدر الدین شیرازی، مبدأ و معاد، ص308، سی دی نور الحکمة


دوستانی گه میخواهند بیشتر بدانند به این آدرس بروند.


طالب 1
۱۳ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

                                

آقای مجتهدی تهرانی نقل کرده است که آیة الله حاج میرزا علی مشکینی فرمودند: در ایامی که تحصیل می کردم؛ یک روز 5 ریال بیشتر پول نداشتم. روزی در خیابان راه می رفتم یکی از طلاب به من رسید و گفت: 5 ریال داری به من قرض بدهی؟ با خود گفتم: اگر این پول را به او بدهم خود بی پول می مانم. ولی با خود فکر کردم که کار این بنده خدا را راه می اندازم؛ خداوند کریم است. پول را به او دادم. چند قدمی که رفتم؛ یکی از همشهری های من، از اهالی مشکین شهر به بنده رسید؛ با هم مصافحه کردیم. موقع خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت. چون نگاه کردم؛ دیدم 5 تومان است.

باز یکی از طلاب به من رسید و از من 5 تومان قرض خواست. این دفعه نیز گفتم خدا کریم است. اکنون که این آقا معطل است؛ کار او را راه بیندازم. پول را به او دادم. چون مقداری جلوتر رفتم؛ یکی دیگر از همشهری های خود را دیدم. پس از مصافحه و احوالپرسی موقع خدا حافظی، پولی در دست من گذاشت و رفت. چند قدم جلوتر رفتم نگاه کردم دیدم 50 تومان است.

ناگاه یاد این آیه شریفه افتادم که «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»(انعام، آیه 160) یعنی هر کس عمل نیکی انجام دهد ما ده برابر به او پاداش می دهیم. دیدم بار اول 5 ریال داشتم. چون به یک نیازمندی قرض دادم؛ 50 ریال خدای کریم رساند و چون 50 ریال را قرض دادم؛ خداوند کریم در عوض 50 تومان یعنی درست ده برابر رسانید.

ایشان فرمودند هر چه منتظر شدم و دعا کردم که کسی پیدا شود این 50 تومان را قرض بگیرد بلکه 500 تومان شود دعایم مستجاب نشد.


طالب 1
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۵۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
 
توجه به غیر خدا انسان را به حجاب های ظلمانی و نوارنی محجوب می نماید کلیه امور دنیوی اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند متعال شود باعث حجب ظلمانی می شود، تمام عوالم اجسام حجابهای ظلمانی می باشد و اگر دنیا وسیله توجه به حق و رسیدن به دار آخرت (که دارالتشریف است) باشد حجابهای ظلمانی به حجب نورانی مبدل می گردد... ولی کسی که هنوز حجابهای ظلمانی را پاره نکرده ، کسی که تمام توجه او به عالم طبیعت است و (العیاذبالله)منحرف عن الله می باشد و اصولا از ماوراء دنیا وعالم روحانیت بی خبر بوده منکوس[1] الی الطبیعه است و هیچگاه در مقام برنیامده که خود را تهذیب کند، حرکت و نیروی روحانی و معنوی ، در خویشتن ایجاد نماید و پرده های سیاهی را که روی قلب او سایه افکنده کنار زند، در اسفل سافلین که آخرین ظلمانیست قرار دار[2].
 
منبع:جهاد با نفس یا جهاد اکبر، حضرت امام خمینی (ره)
 
پی نوشت:


[1] ‏‏‎-‎واژگون
[2] ‏‏‎-‎جهاد‎ ‎با‎ ‎نفس‎ ‎یا‎ ‎جهاد‎ ‎اکبر،‎ ‎ص‎ ‎‏51‏

طالب 1
۱۱ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۱۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر
ما اسیران نفس و شهوت ، خدا برای خرما می خواهیم و دوست مطلق را فدای لذت نفسانیه می‌کنیم و این از بزرگترین خطاها است که اگر دل ما حظی از معرفت داشت و جلوه (ی ) از محبت در آن حاصل بود، باید از خجلت بمیریم و سر شرمساری را تا قیامت به زیر افکنیم آنان اگر چیزی بخواهند، چون کرامت دوست است ، می خواهند... [1] معرفت خدا، حب خدا آورد و این حب چون کامل شد، انسان را از خود منقطع کند و چون از خود منقطع شد، از همه عالم منقطع شود و چشم طمع به خود و دیگران نبندد و از رجز شیطان و رجس طبیعت پاکیزه شود و نور ازل در باطن قلب او طلوع کند و از باطن به ظاهر سرایت کند و فعل و قول او نورانی شود و تمام قوا و اعضاء او الهی و نورانی شود[2].
 
منبع: شرح حدیث جنود ، نوشته حضرت امام خمینی (ره)
 
پی نوشت:
 


[1] - شرح حدیث جنود، ص 364
[2] - شرح حدیث جنود...، ص 338

طالب 1
۱۱ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۰۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

                      

بدان که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشأ ، در مزرعه دلت بکاری و غرس کنی. این جا رادریاب،این جا جای تجارت و کسب و کار است؛ و وقت هم خیلی کم است . وقت خیلی کم است و ابد در پیش داریم.این جمله را از امیر المومنین علیه السلام عرض  کنم فرمود:« ردوهم ورود الیهم العطاش» یعنی شتران تشنه را می بینید که وقتی چشمشان به نهر آب افتاد چگونه می کوشند و می شتابند و از یکدیگر سبقت می گیرند که خودشان را به  نهر آب برسانند،شما هم با قرآن و عترت پیغمبرو جوامع روایی که گنج های رحمانند این چنین باشید. بیایید به سوی این منبع آب حیات که قرآن و عترت است. وقت خیلی کم است و ما خیلی کار داریم. امروز و فردا نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود:«اگر پرده برداشته شود و شما آن سوی را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، به کیفر اعمال بد این جای خودشان مبتلا شده اند.»

تسویف یعنی سوف سوف کردن، یعنی امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن.

وقت نیست و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درست بسازیم.


طالب 1
۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۳۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۶ نظر

                   

انسان دو دهان دارد: یکی گوش که دهان روح اوست و دیگر دهان که دهان تن اوست. این دو دهان خیلی محترمند.انسان باید خیلی مواظب آنها باشدیعنی باید صادرات و واردات این دهن ها را خیلی مراقب باشد آنهایی که هرزه خوراک می شوند، هرزه کار می گردند. کسانی که هرزه شنو می شوند، هرزه گو می گردند.

وقتی واردات انسان هرزه شد،صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف می شود.یعنی قلم او هرزه و نوشته هایش زهر آگین خواهد شد. حضرت وصی، امیرالمومنین، علیه السلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بی نیاز نیست و آب ها گوناگونند . هر آبی که پاک است ، آن نبات هم پاک و میوه اش شیرین خواهد بود؛ و هر آبی که پلید است ، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است. خود عمل ،حاکی است که از چه آبی روئیده شده است.


طالب 1
۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۳۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

ابوسعید ابوالخیر با جمعی از اصحاب از کنار دهی در نیشابور به طرف مقصدی می گذشتند.

مردی کنّاس مشغول خالی کردن چاه مستراح بود، اصحاب از بوی تعفن کثافات دماغ خود را گرفتند و به سرعت از آن محل گذشتند، ولی مشاهده کردند شیخ نیامد.

چون نظر کردند دیدند شیخ با حالت تفکر کنار کثافات ایستاده. فریاد زدند: استاد! بیا.

فرمود: می آیم، پس از مدتی تأمل در کنار کثافات به سوی اصحاب روان شد، چون به آنان رسید، عرضه داشتند: ای راهنما! برای چه کنار کثافات ایستادی؟

فرمود: چون شما دماغ خود گرفتید و به سرعت حرکت خود افزودید، آوازی از کثافات و فضولات برخاست که هان ای روندگان! دیروز ما با حالتی طیب و طاهر و پاکیزه و رنگ و بویی بسیار عالی بر سر بازار به صورت سبزیجات و میوه جات و حبوبات قرار داشتیم و شما بنی آدم به خاطر به دست آوردن ما، بر سر و بار یکدیگر می زدید و به انواع حیله ها و خدعه ها متوسل می گشتید و از هیچ گونه تقلب و زوری خودداری نمی کردید، چون ما را به دست آوردید خوردید، ما بر اثر چند ساعت همنشینی با شما تبدیل به این حال گشته و به این سیه روزی افتادیم، به جای این که ما از شما فرار کنیم، شمایی که باعث این تیره بختی برای ما شدید، شما از ما فرار می کنید؟! ای اف بر شما!!

من کنار کثافات ایستاده و به پند و نصیحت آنان گوش فرا داده تا شاید عبرتی از آنان بگیرم!


طالب 1
۰۹ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۲۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

تقوا را پلکان بسیار و منزلگاه‌های والایی است که جز یکتا پرستان مخلص، محو شدگان در حق، فیروزمندان بر هواهای نفسانی و شایستگان درگاه الهی بدان نرسند سکوی پرش به آن مقامات و درجات، توکل، گسستن از غیر، پیوستن به حق و فروتنی در راه خدا و در برابر خداست به گونه‌ای که نفس خود را نبیند، مقامات او را نگیرد. مکانت و موقعیت یافتن نزد مردم را به چیزی نینگارد. خاستگاه بدی‌ها را خود بداند و همه خوبی‌ها و نیکوئی‌ها را تفضّل حق شمارد.
 آگاه باش خدا را بندگانی است که به مقام ولایت رسیده‌اند. آنان بهشتیان را در بهشت جاودان ببیند و دوزخیان را به دوزخ در شکنجه. گویا، صیحه عرش ربوبی را نظاره می‌کنند، در حالی که بساط حساب رسی برپا و خلایق برای محاسبه محشور شده‌اند. ولیّ خدا را می‌نگرد، در حالی که طومار آسمان‌ها در جانب راست اوست. یعنی صحیفه اعمال بشر از آدم تا پایان نزد اوست و با نور الهی‌اش اهل قیامت را سود می‌رساند ... آنان سیطره مطلق واحدِ احد حق را بر همه هستی با چشم و دل یافته‌اند. جز به او تمسک نجویند و جز از او، واهمه نکنند ...
 
پیام‌ها و نکته‌ها:
1-  غیرت معشوق، غیر را برنمی‌تابد. باید از هر چه غیر اوست دست شست، حتی توجه سالک به این که به فلان مقام معنوی رسیده است، خودبینی و حجاب راه است. چه رسد به مقام و منال دنیوی.
2-  دست یابی به لذت ابدی در سایه ترک لذایذ زودگذر این دنیاست. اگر از آنچه نفس حیوانی می‌طلبد روی بگردانیم، پنجره‌ای به سوی ابدیت را به رویمان خواهند گشود تا از روح و ریحان بهشتی لذت ببریم.
منبع نامه:
 1- رضا، باقی‌زاده؛ برگی از دفتر آفتاب، قم، مشهور، 1379، ص 195.


طالب 1
۰۷ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۰۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر
                                   

نگارنده: آیت الله محمدتقی بهجت(حفظه­الله)
مخاطب: عده‌ای که طلب نصیحت کرده بودند
 
  به آنچه می‌دانید عمل کنید، و در آنچه نمی‌دانید احتیاط کنید تا روشن شود و اگر روشن نشد بدانید که بعضی معلومات[خود ]را زیر پا گذاشته‌اید.
  طلب موعظه از غیرِ عامل، محل اعتراض است. و قطعاً مواعظی را شنیده‌اند و می‌دانید، عمل نکردید و گرنه روشن بودید.
  همه می‌دانند که رساله عملیه را باید بنگرند و بخوانند و بفهمند و تطبیق عمل بر آن نمایند و حلال و حرام را با آن تشخیص دهند پس نمی‌توانند بگویند «ما نمی‌دانیم چه بکنیم و چه نکنیم»
  کسانی که به آن‌ها عقیده دارید نظر به اعمال آن‌ها نمائید، آنچه می‌کنند از روی اختیار بکنید و آنچه نمی‌کنند از روی اختیار نکنید. و این از بهترین راه‌های وصول به مقاصد عالیه است:
 
 «کونوا دُعاةً بغیر السنتــــــــــــــــــــکم»[1]
 «مواعظ عملیه بالاتر و مؤثر از مواعظ قولیه است»
 
پیام‌ها و نکته‌ها:
1- همان گونه که همه عارفان و سالکان واقعی تذکر داده‌اند، قدم اول در حیات و کمال معنوی انسان التزام به شرع مقدس است.
2- همه دنیا محل عبرت و نظر است. اگر به اطراف خود توجه کنیم همه نشانی از محبوب ازلی هستند که ما را بدان فرا می­خوانند.

 [1]- اصول کافی، ج1، ص 77، ج9. 

طالب 1
۰۶ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۵۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

ارزش وجودی انسان مافوق تصوّر است. انسان می تواند به جایی برسد که به غیر از خداوند کسی به آن مقام راه ندارد.

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نداند

بنگر که تا چه حد است، مقام آدمیت

حتّی جبرئیل امین هم که ملک مقرّب خداوند است، اجازه و صلاحیت ورود به آن مقام را ندارد.

احمد ار بگشاید آن پر جلیل

تا ابد مدهوش ماند جبرئیل

چون گذشت احمد ز سدره مرصدش

وز مقام جبرئیل و از حدش

گفت او را حین بیا اندر پیم

گفت رو رو من حریف تو نیم

گفت بیرون زین حد ای خوش فرّمن

گر زنم پرّی بسوزد پرّ من

ولی متأسّفانه بسیاری از انسان ها، خصوصاً جوان ها، جایگاه خود را فراموش کرده اند و از مقام و منزلت خود خبر ندارند. از این جهت وجود خود را گردوی پوچی می پندارند. 


طالب 1
۰۶ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۳۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
جناب ملا حسین قلی همدانی به دوستی مینویسد:
پس ای عزیز! چون کریم رحیم زبان تو را مخزن کوه نور؛‌ یعنی ذکر اسم شریف قرار داده است، ‌بی‌حیایی است،‌ مخزن سلطان را به نجاست و قاذورات غیبت و دروغ و فحش و اذیت و گناهان دیگر آلوده نمایی.
  مخزن سلطان باید پر عطر و گلاب باشد، نه نجس و مملوّ از قاذورات (نجاسات). بی­شک چون دقت در مراقبه نکرده‌ای،‌ نمی‌دانی که با اعضای هفت­گانه؛ یعنی گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج چه معصیت‌های می‌کنی،‌ و چه آتش‌‌ها روشن می‌نمایی و چه فساد‌ها در دین خودت بر پا می‌کنی و چه زخم‌هایی با شمشیر و سر نیزه زبانت به قلبت می‌زنی. اگر آن را کشته نباشی، بسیار خوب است.
  اگر بخواهم شرح این مفاسد را بیان نمایم در کتاب نمی‌گنجد،‌ در یک ورق چه می‌توانم بکنم. تو که هنوز جوارحت را از معاصی پاک نکرده‌ای،‌ چگونه منتظری که در شرح احوال قلبت چیزی به تو بنویسم. پس بشتاب،‌ بشتاب به سوی توبه راستین. آن گاه به سرعت به تلاش و مراقبت روی بیاور.
 
 
 
منبع:
شیروانی،‌ علی؛‌ برنامه سلوک در نامه‌های سالکان، قم،‌ دار الفکر،‌ 1378،‌ ص99

طالب 1
۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۳۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ نظر

 روح سلوک، توحید و فناء فی الله است. فلسفه دین و خلقت انسان بندگی خدا است و فلسفه بندگی و خاصیت آن فناء فی الله است. تمام مقامات و کرامات انسان کامل هم حاصل فناء فی الله است. فناء فی الله یعنی انسان ذات و صفات و اندیشه و عملش فانی در خدا باشد و جز خدا نیاندیشد و جز از فرمان خدا اطاعت نکند و نیت و هدفی جز رضایت و محبت الهی نداشته باشد. 

پاسخ از:سایت پرسمان(مشاوره نهاد مقام معظم رهبری)


طالب 1
۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر