طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۱۳۹ مطلب با موضوع «بزرگان» ثبت شده است

طالب 1
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر
  • هر کسی به اندازه معرفتش ایمان دارد و هر کسی به اندازه ایمانش درجه ای از بهشت را دارد. آنکس که ایمانش قوی است، همانطور که قلبش مالامال از محبت به خداست، معرفتش هم مالامال از نور حق است. خللی در معرفت او نیست، چه اینکه کمبودی در محبت او نیست. هم در معرفت هم در محبت تامّ و تمام است. آنکس که در معرفت ناقص دارد، آن خلاء و کمبود را جهل جبران می‌کند. وقتی جهل جبران کرد در ایمان هم آن خلاء را ایمان پر نمی‌کند، بلکه در آن ایمان شرک راه دارد. لذا ذات اقدس اله درباره اکثر مومنین فرمود وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِکُونَ. در مسائل محبت و عقل و عمل و عزم و اراده و تسلیم، خلاء دارند و مشرک عملی‌اند. این که انسان در ناحیه عمل مشرک است برای این است که در ناحیه اعتقاد و معرفت مشکلی دارد. تا وقتی انسان مشکلش را در ناحیه علم حل نکند، همواره در ناحیه عمل این گرفتاری را دارد، هر لحظه باید او را نصیحت و تذکر کرد.
طالب 1
۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

                              
نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)
انسان خود خواه است مگر از این جلد بیرون برود وهمه کمالات را منحصر به آن علمی را که یافته است و ادراک کرده و خوانده است، [می‌داند] فقیه خیال می‌کند غیر فقیه چیز دیگری نیست در عالم، عارف هم خیال می‌کند غیر از عرفان چیزی نیست، فیلسوف هم خیال می‌کند غیر از فلسفه چیزی نیست، مهندس هم خیال می‌کند غیر از هندسه چیزی نیست... آنچه باید با آن راه را باید با آن راه را پیدا کند، همان مانع می‌شود؛ آن علمی که باید انسان را هدایت کند مانع از هدایت می‌شود، علم‌های رسمی همه همینطوریند، انسان را از آنچه باید باشد محجوب می‌کند. خودخواهی می‌آورد، وقتی علم در قلب غیر مهذب وارد بشود انسان را به عقب می‌برد و هر چه زیادتر انبار شود مصائبش زیادتر است ... و من  نمی‌دانم کی ماها باید خودمان را مهذب کنیم که لااقل این علوم رسمی از خدا مانعمان نشود؟ از ذکر «الله» مانعمان نشود؟ این هم خودش یک مساله‌ای است که اشتغال به علم اسباب این نشود که از خدا غافل شویم ... ما از حجاب‌های ظلمانی بیرون نرفته‌ایم، توی حجاب‌ها می‌لولیم و تا آخر چه خواهد شد؟ علم در نفوس ما تاثیر نکرده الا تاثیر سوء علم‌ها، علوم شرعیه و علوم عقلیه که آن بیچاره‌ها اسمش را«ذهنیات» می‌گذارند آن محجوب‌ها، می‌گویند[اینها] ذهنیات هستند یعنی عینیّت ندارند. اینها وسیله برای رسیدن به مقصد هستند، هر کدام ما را از آن مقصد باز دارد، دیگر علم نیست، حجاب ظلمانی است1
منبع: کتاب روح عرفانی روح الله/ محمد رضا رمزی اوحدی/ موسسه توسعه فرهنگ قرآنی، 1378.
 


1. تفسیر سوره حمد، ص46، 47 و 48.
طالب 1
۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

                                

خدای سبحان در درون هر کسی یک آینه شفاف نگه داشت و انبیا را فرستاد تا به این‌ها بگوید این آینه را هر روز گردگیری کنید، به طرف آفتاب هم نگه بدارید. اگر شما آینه را به طرف دیوار نگه داشتید که نور نمی‌دهد. این آینه را اگر کسی برد در باغ‌وحش به طرف قفس گرگ و گراز و مار و عقرب نگه داشت که دیگر در این‌جا تصویر طاووس منعکس نمی‌شود و نمی‌تابد. آدم باید بداند این آینه را به کدام طرف نگه بدارد. اگر آینه را به طرف بد نگه داشت صور بد در این آینه منعکس می‌شود، اگر به طرف شمس و قمر نگه داشت، روشن می‌شود. انبیا را فرستاده برای اینکه اول مواظب باشیم این آینه زنگ نزند، دوم اینکه مواظب باشیم به کدام طرف نگه بداریم. هیچ انسان عاقلی به طرف گرگ و گراز حرکت نمی‌کند. فرمود ذکر خدا و یاد خدا و نام خدا،  است. جان را صیقلی می‌دهد و شفاف می‌کند.

بیانات ایت الله جوادی در شرح نهج البلاغه

طالب 1
۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر
نگارنده: سید احمد کربلایی
مخاطب: یکی از دوستان نزدیک
 
  زنده باد حضرت دوست و مرده باد هر چه غیر اوست؛...
  فدای حقیقت شوم که از او خبر نداری! دستورالعمل آن است که از خود و خود رأیی دست برداری، جان من به لب آمد از گفتن این که راه نجات و خلاص در استغراق ذکر الهی و تفکر در معرفت نفس و خودشناسی است و ذکر و فکر خود راهنمای تو خواهد شد. «یا من اسمه دواء و ذکره شفاء»
 
«دوائک فیک و لا تبصر و دائک منک و لا تشعر»
«درد تو در درون خود توست و نمی‌بینی و داروی تو هم نزد خود تو است و درک نمی‌کنی»
 
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
 
جناب عالی در همه چیز اهتمام دارید مگر در همین یک کلمه، پس حالا که چنین است:
                       تو و تسبیح و مصلی و ره زهــــــد و ورع  
                       من و میخانه و ناقوس و ره دیر و کنشت
 
 باری جناب حاج میرزا؛ ان شاء الله از آب و گل بیرون آمده است و رشته معرفت نفس به دست آورده و آقا میرزا هم ماشاء الله خوب مشغول است به حسب ظاهر، امید پیش آمد به زودی ان اشاء الله در او هست. باری نوشته بودی در تضرع و ابتهال هم چیزی بنویس تا نوشتجات ناقص نماند. نمی‌دانم بر این حرف خنده کنم یا گریه. ای کاش بر دل مبارکت زده می‌شد و نوشته می‌شد و الا بر کاغذ خیلی زده‌اند و نوشته‌اند.
  فدایت، این مسأله و باقی مسائل راه آخرت آموختنی نیست. بلکه نوشیدنی است، تضرع و ابتهال از درد و سوز دل بر‌می‌خیزد، درد پیدا کن. آن خود تضرع و ابتهال می‌آورد.
 
         آب کم جو تشنگی آور به دست        تا بجوشد آبت از بالا و پست
 
  هرگز شنیده شده که زنِ بچه مرده را گریه تعلیم کنند؟...
  اگر کسی خود را فعلاً و حقیقتاً در جهنم دید، محتاج به آموختن تضرع نخواهد بود:
     «هُم و النّارُ کَمن قد رآها فَهُم مُعَّذبون»
«پرهیزگاران نسبت به عذاب جهنم چنانند که گویا آن را می‌بینند که اهل آن در آن عذاب می‌شوند»
 
پیام‌ها و نکته‌ها:
1-   پای در راه سلوک نهادن چیزی است و خبر از سالکان و مقامات داشتن امری دیگر. چند شعر عرفانی دانستن، آه کشیدن و ابرو درهم کشیدن و روی ترش کردن و از مراحل و مقامات عرفان داد سخن دادن، سیر الی الله نیست. سالک کسی است که قدم در راه نهاده خودی را انداخته رو به خدا کرده است و به خود و درمان اندرون خود مشغول است.
2-   آنچه ابلیس را از درگاه الهی راند، خودبینی او بود، خودبینی همان گونه که مانع سلوک الی الله است مانع و ترقی و پیشرفت فردی و اجتماعی انسان است و او را از ارتباط و تعامل یا هم نوعان خود باز می‌دارد. او را از همه بیزار می‌کند و همه را نیز از او متنفر می‌گرداند.
 
منبع نامه:
 آیت الله بید آبادی،‌ تذکرة المتقین، قم، نهاوندی، 1380، صص 187-185.

طالب 1
۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

کسی که برای خدا قیام کند نفس با هفتاد و پنج لشکر و شیطان با جنود خود برای از بین بردنش قیام می‌کنند ولی «جندالله هم الغالبون»؛ عقل هم دارای هفتاد و پنج لشکر است و نخواهد گذاشت بنده‌ مخلص، مغلوب شود: «إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ»؛ اگر علاقه‌ به غیر خدا نداشته باشی، نفس و شیطان زورشان به تو نمی‌رسد، بلکه مغلوب تو می‌شوند.


طالب 1
۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

                                      

حضور قلب انواع و اقسام مختلفی دارد:

1. گاهی قلب متوجه وجهی از وجوه نماز می‌شود، مثل اینکه نمازگزار توجه پیدا کند که در حضور خدا ایستاده است و همین احساس حضور در برابر ذات ذوالجلال، او را از حضور نزد هر فعل و قولی از افعال و اقوال نماز باز می‌دارد.

2. گاه می‌شود که انسان، مقید و مشغول به تصحیح ادای حروف از مخرج آن و یا ادای کلمات به لحن عربی است و تا آخر نماز در همین اندیشه است.

3. گاهی مواظب این است که صورت افعال و اعمال نماز را صحیح به جای آورد.

4. گاهی فکرش متوجه معنای یکی از اعمال و یا اذکار نماز می‌شود، مثل اینکه در معنای تکبیر یا قیام یا رکوع و یا غیر این‌ها به فکر فرو می‌رود و ممکن است اشتغال به این فکر، تا آخر نماز برایش باقی ماند.

5. اما بهترین و کامل‌ترین نوع حضور قلب این است که قلب نمازگزار در تمام اعمال و گفتار و اذکار نماز متوجه همان عمل و قول باشد و مراعات حضور پروردگارش را بنماید. و متوجه باشد که این اعمال را در حضور او ادا می‌کند، و تأمل و تفکر درباره جزئی از نماز او را از توجه به آن جزء که مشغول انجام آن است باز ندارد و در هنگام انجام هر عملی یا ادای هر ذکری به فکر آن عمل و یا ذکر مشغول باشد و بداند که در آن لحظه، انجام آن جزء از نماز و ادای آن ذکر از او خواسته شده و از خدا بخواهد که او را کمک کند تا آن جزء را همان‌گونه که از او خواسته انجام دهد.

میرزا جواد اقا ملکی تبریزی

طالب 1
۰۸ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

حضرت ایت الله جوادی:

راه صاحب نظر شدن و وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ این است که انسان خدا را فراموش نکند. چون اگر خدا را فراموش کند، خود را فراموش می‌کند، وقتی خود را فراموش کرد دیگری جای او می‌نشیند. و دیگری جای خدا می‌نشیند.


طالب 1
۰۷ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر
  نویسنده: سیدبن‌ طاووس
  مخاطب: فرزند معظم‌له
  متن نامه:
   و ای فرزندم! آن‌چه را که در دقت خواب به آن محتاجی، برایت ذکر نمایم، که چون به آن‌ها عمل نمایی خداوند خواب تو را، خواب اهل یقین و صاحبان معرفت و مراقبت قرار دهد، پس قبل از آن که به بستر خواب روی، با کمال ادب در مقابل مالک وجود و حیات و عافیت و قیام و قصور خود بنشین، و آن‌چه که از تو صادر شده و موجب غفلت از یاد خدا و تفریط در اطاعت حضرتش بوده است، بیاد بیاور، و از آن‌چه از آن توبه نکرده‌ای فی‌الحال توبه کن، زیرا که در حال خواب اسیری هستی که هیچ‌گونه قدرت نداری که به خود نفعی رسانی یا از خود دفع ضرر و آفتی نمایی؛ روح و جسم خود و سایر نعمت‌هایی که خداوند به تو عنایت فرموده است را واگذاشته‌ای در حالی که قدرت بر دفاع از آن‌ها را نداری، و کمترین آسیبی را از آن‌ها جلوگیری نتوانی کرد، پس با مولای خود صلح کن، صلح بندۀ ذلیل فقیر حقیر با مولای جلیل کبیر خود، و در مقابل عظمتش خاضع و خاشع باش، و خود و آن‌چه را به تو عنایت فرموده است به وی تسلیم کن، و در نزد حضرتش به ودیعت و امانت بسپار تا از خطر ضایع شدن، سالم بماند.1
 
     پیام­ها و نکته­ها:
1-   به حساب خود برس قبل از این که به حسابت رسیدگی شود.
2- اگر به قلب خود باور کنیم که مرگ هر لحظه در کمین است دوری از گناه برایمان آسان تر خواهد بود.
 
 


1- منبع نامه: برنامه سعادت(ترجمه کشف المحجه لثمرة المهجه)؛ سید محمد باقر شهیدى گلپایگانى‏، تهران، مرتضوی، چاپ اول‏، ص135

 

طالب 1
۰۱ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۶ نظر

برنامه سخنرانی ها حضرت آیت الله صمدی آملی در ماه مبارک رمضان (1435 - 1393) در شهر تهران به شرح زیر می باشد:




طالب 1
۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
 عنوان  :  چگونه بخوریم، چگونه بخوابیم؟
نگارنده :  علامه حسن زاده آملى
مخاطب :  عموم
زبان نامه اخلاقی : فارسی

متن:
   باید انسان یک مقدار زیاده بر معمول تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبه حیوانیت کمتر، و روحانیت قوت بگیرد، و میزان آنها را هم چنین فرمود: که انسان اولا روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتى تنقّل مابین الغذائین نکند. ثانیا هر وقت غذا مى­خورد باید مثلا یک ساعت بعد از گرسنگى بخورد، و آن قدر بخورد که تمام سیر نشود، این در کمّ (=مقدار) غذا. و اما کیفش (=چگونگی) باید غیر از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد، به این معنى که شب و روز هر دو (هم برای ناهار و هم شام) نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را یعنى هم روز و هم شب(خوردن گوشت) را ترک کند، و یکى هم اگر بتواند للتکلیف بخورد، و لامحاله آجیل خور نباشد. و اگر بتواند روزه هاى سه روزه هر ماه را ترک نکند. و اما تقلیل خواب مى­فرمودند شبانه روز شش ساعت بخوابد. و البته در حفظ لسان و مجانبت (=دوری) اهل غفلت اهتمام زیاد نماید. اینها در تقلیل حیوانیت کفایت مى کند.
 
منبع داستان: در آسمان معرفت: تذکره اوحدی از عالمان ربانی، علامه حسن حسن زاده آملی،به اهتمام محمد بدیعی، قم، تشیع ، ص 109، 108.
 
نکته­ها­:
1- برای سیر الی­الله باید در خواب و خور نیز مراقب خود بود بدین معنی که خور و خواب را نیز در جهت تکامل معنوی تنظیم نمود.
2-  هر چه از حیوانیت کاسته شود بر روحانیت آدمی افزوده می­شود.

طالب 1
۲۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر


ردیف عنوان توضیح
۱ در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت، انسان رابطه‌اش با انقلاب قطع مى‌شود. این بى‌وفائى به انقلاب است. همیشه بودند کسانى که به انقلاب بى‌وفائى کردند، به انقلاب دل‌بستگى خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند.۶
۲ در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت، انسان رابطه‌اش با انقلاب قطع مى‌شود. این بى‌وفائى به انقلاب است. همیشه بودند کسانى که به انقلاب بى‌وفائى کردند، به انقلاب دل‌بستگى خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند.۷
۳ از کارهاى دشمن، این شد که این مجموعه‌هاى مؤمن را منزوى کند. جوان، بى‌تجربه است. به مجرد اینکه ببیند در یک دستگاه رسمى کشور ...دو نفر به او اخم کردند، به او بى‌اعتنایى کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر مى‌گذارد و او را کند مى‌کند.۸
۴ من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمت‌زنی و جنجال‌آفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم.۹
۵ نبادا حرکت انقلابى جورى باشد که بتوانند تهمت افراطى‌گرى به او بزنند. از افراط و تفریط بایستى پرهیز کرد. جوانهاى انقلابى بدانند؛ همان‌طور که کناره‌گیرى و سکوت و بى‌تفاوتى ضربه میزند، زیاده‌روى هم ضربه میزند.۱۰
۶ جوان حزب‌اللّهى هم باید باهوش باشد. باید چشمهایش را باز کند و نگذارد کسى در صفوف او رخنه کند و به ‌نام امر به معروف و نهى‌ از منکر، فسادى ایجاد نماید که چهره حزب‌اللَّه را خراب کند. باید مواظب باشید. این، به عهده خودتان است.۱۱
۷ ظلم به دیگران اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده‌ى حق تعدى کنیم: جوان‌هاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید! ۱۲
۸ انقلابىِ منفى به آن انقلابى‌اى مى‌گفتیم که از میدان کار و تلاش و حرکت، آنجایى که دردسرى داشت، عقب مى‌کشید. انقلابى بود، اما انقلابىِ وجاهت‌طلب و راحت‌خواه؛ انقلابى‌اى که مى‌گفت من مبارزه‌ام را قبل از انقلاب کرده‌ام، اکنون دیگر مى‌خواهم احترام شوم.۱۳
 جدول: آسیب‌ها و خطراتی که جوان مؤمن انقلابی را تهدید می‌کند

طالب 1
۲۶ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر
نگارنده: آیت الله بید آبادی
مخاطب: شاگردان
 
جوشش چشمه‌های حکمت
 
  [به واسطه تقوای الهی و دوری گزیدن از حرام و مشتبه به مرور روح قدس قوت می‌گیرد:]
« نحن نوید روح القدس بالعمل الصالح و الایمان بعضه من بعض »
[ما روح قدسی را به وسیله کردار شایسته، تأیید و قوت و نیرو می‌بخشیم و بعضی از ایمان از بعض دیگر ناشی می‌شود]
 [پس]شرح صدری به هم رساند و پیوسته نور عبادات بدنی و ملکات نفسی تقویت یکدیگر نموده نورٌ علی نور شود:
الطاعة تجرّ الطاعة [طاعت، طاعت آورد] و احوال و سابقه در اندک زمانی به مرتبه مقام رسد و ملکات حسنه و اخلاق جمیله حاصل شود و عقاید حقه رسوخی کامل به هم رساند ینابیع(چشمه­های) حکمت از چشمه دل به زبان جاری گردد و به طور کلی رو از غیر حق گرداند.
  در این هنگام هرگاه از زمره سابقین باشد جذبه عنایت او را استقبال نموده، خودیِ او را گرفته و در عوض «ما لاعین رأت و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر» [آنچه که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده] کرامت فرماید.
 
پیام‌ها و نکته‌ها:
1- تقوای الهی و پرهیز از محرمات سلسله جنبان سلوک است، بدون آن هیچ راهی طی نمی‌شود و به هیچ مقام و منزلتی دست یافته نمی‌شود.
2- عبادات و مناسک بدنی (شریعت) و ملکات روحی و نفسانی (طریقت)، دو بال پرواز به مدارج کمال است که نبود هر کدام مانع سلوک است.
3- آنچه سالک در ابتدا انجام می‌دهد، حال است و زودگذر لذا باید در آن استقامت ورزد تا حال تبدیل به مقام شود و رسوخ در نفس کند.
 
منبع نامه:
 آیت الله بیدآبادی؛ تذکرة المتقین، قم، نهاوندی، 1380، صص 213-219.
طالب 1
۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

محاسبه، جان را در حرکت کمکم قوی می کند و نورانیت دل می دهد. یعنی علاوه بر تسلطی که حاصل از استمرار در هر کاری هست، نوری در ما ایجاد می کند که منجر به آگاهی از وضعیت گذشته و فعلی مان و اسباب خیر و شر زندگی مان می شود. افرادی بوده اند که به خاطر محاسبه های دقیق و مداوم مثلا فهمیده اند که خواب ماندن سحرشان به خاطر دو لقمه بیشتر در شام خوردنشان بوده. و این در اصلاح و رشد ما بسیار موثر است.

آری کارهای کوچک ما آثار بزرگی می تواند داشته باشد اینگونه نیست که مثلا دلی را بشکنیم و تمام شود. بزرگترین اثر منفی کارهایمان به خودمان بر می گردد و همینطور اثر کارهای نیک مان: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» :اگر نیکى کنید به خود نیکى کرده‏اید، و اگر بدى کنید به خود بدى کرده ‏اید( إسراء/ 7)

این افرادی که تقصیر خود را نمی پذیرند و همیشه طلبکارند به شدت سقوط می کنند.

دیگر اینکهفرد اهل محاسبه به توانایی های خود پی می برد.آیت الله جوادی آملی می فرمودند: در دوران طلبگی نشستم و فکر کردم من در چه زمینه ای توانایی بیشتر و نیاز بیشتری به فعالیت دارم. دیدم که علوم معقول( فلسفه، اخلاق و ... ) مناسب تر است. سپس برنامه خود را بر اساس آن بستم.

محاسبه باعث می شودمیزان رغبت و انگیزه هابفهمیم.

محاسبه علاوه بر اینهااز غفلت نیز جلوگیری می کندکه برخی مباحثش گذشت.



منبع: Gofteman-bartar.ir

طالب 1
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۶ نظر
                                                               
موضوع: کنترل نکردن زبان  
نویسنده: حضرت امام خمینی (ره)
مخاطب: عروس امام
 
 
 
متن نامه    
  دخترم! به بعض آفات این عنصر کوچک و این زبان سرخ که سر سبز را به باد دهد. از این دشمن بزرگ انسانیت و معنویت غافل  مشو.
  گاهی که در جلسات أنس با دوستان هستی. خطاهای بزرگ این عضو کوچک را آن قدر که می‌توانی شمارش کن و ببین با یک ساعت عمر تو که باید صرف جلب رضای دوست شود، چه می‌کند و چه مصیبت‌ها به بار می‌آورد که یکی از آنها غیبت برادران و خواهران است.
  ببین با آبروی چه کسی بازی می‌کنی و چه اسراری را از مسلمانان روی دایره می‌ریزی و چه حیثیّاتی را خدشه‌دار می‌کنی و چه شخصیت‌هایی را می‌شکنی؟
  آن گاه این جلسه شیطانی، مقیاس بگیر و ملاحظه کن که در یک سال در همین امر پیش‌پا افتاده چه کردی و در پنجاه، شست سال دیگر چه خواهی کرد و چه مصیبت‌ها برای خود به بار خواهی آورد و در عین حال آن را کوچک می‌شماری و این کوچک شمردن از حیله‌های ابلیس است که خداوند به لطف خود، ما را همگی از آن مصون دارد.
 
طالب 1
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۵ نظر
اگر انسان خدا را بشناسد، هر درسى که مى‏خواند، مى‏یابد که خداشناسى مى‏آموزد و اگر کسى خدا را نیافته 
باشد
حتى اگر عرفان بخواند و بر توحید فلسفیدن داشته باشد، خدا را کنار نهاده و در پرده‏ى غفلت فرو خفته است

حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی)

طالب 1
۰۸ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

از مرحوم آیة الله حاج شیخ مجتبى قزوینى خراسانى، نصایح و توصیه هاى متعددى به یادگار مانده است. یکى از مکتوبات جانبخشى که وى به فرزند ارجمند خود مرقوم داشته نوشتار ذیل است:

«بدان راه نجات و رسیدن به مقاصد عالیه تقوى و توسّل به ائمّه هدى خاصّه ولىّ عصر روحى و ارواح العالمین له الفداء مى باشد. مکرّر این دو کلمه را براى شما و آقایان طلاب توضیح داده ام.

1 ـ مواظبت و مراقبت کامل در فعل واجبات و ترک محرّمات باید داشته باشید.

2 ـ نماز توسّل به ولىّ عصر عجّل الله تعالى فرجه الشریف در خود مفاتیح صفحه 45 مطلق است و شرائطى ندارد، هر وقت مى شود خواند، مکرّر با توجّه تام بخوان، در هر امر مهمّى بخوان تا نتیجه بگیرى، من دقّ باباً و لَجّ ولج کسى که در خانه شخصى بزرگ را بکوبد و جدّیت کند داخل خواهد شد، و برخى از دعاهایى را که در مفاتیح و صحیفه سجّادیه است با حال و توجّه به معانى بخوان.

3 ـ این دو امر مهم را با سوره مبارکه یس ترک نکن، امیدوارم آخر الامر به سرّ این دستور برخورى و بفهمى...»


طالب 1
۰۸ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

                          

الهی! رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم؛ تو از ما بگذر...

منبع: الهی نامه علامه حسن زاده املی


طالب 1
۰۷ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

اگر برای هر علمی موضوعی است... علم همه انبیاء هم موضوعش انسان است ... تمام انبیاء موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشن انسان است، آمده‌اند انسان را تربیت کنند، آمده‌اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی ما فوق الطبیعه، ما فوق الجبروت برسانند. به خود رسول اکرم (ص) خطاب است لکن خطابات قرآن آن هم که به خود رسول اکرم (ص) است غالبا عام است. «اقرأ باسم ربک» از اول که قرائت شروع می‌شود تعیین می‌فرماید که قرائت چه جور باید باشد، به اسم رب باید باشد. تمام قرائت‌هایی که تمام کلماتی که از اسم رب جدا باشد، شیطانی است.دو جنبه است: یک جنبه رحمانی ویک جنبه شیطانی.

قرائت به اسم رب، قرائت شروع شد با اسم رب شروع شد، علم با اسم رب، قرائت با اسم دیدن با اسم رب، شنیدن با اسم رب، گفتن با اسم رب، درس خواندن با اسم رب، همه چیز با اسم رب،  عالم با اسم رب شروع شده است.  شما هم باید با اسم رب شروع کنید و با اسم رب ختم کنید. علامت خدا در همه چیز هست و باید ما استشعار کنیم. اسم خدا، همه عالم اسم خداست شماها همه اسم خدا هستید با اسم خدا همه چیز تحقق پیدا کرده است.
«انا للٌه و انا الیه راجعون» از او هستیم و به او، اوست همه چیز، دیگران نیستند، هیچ‌اند، هر چه هست اوست. ما باید ادراک این معنا را بکنیم. انبیاء آمدند که ما را هشیار کنند، تربیت کنند کتب انبیاء، کتب انسان‌سازی است ... هر چه هست با انسا حرف است،  انسان منشأ همه خیرات است و اگر انسان نشود منشأ همه ظلمات است. در سر دو راهی واقع است این موجود، یک راه، راه انسان، یک راه، راه منحرف از انسانیت تا از چه حیوانی سر بیرون بیاورد.[1]

منبعروح عرفانی روح‌الله/ محمد رضا رمزی اوحدی، توسعه فرهنگ قرآنی،1378 ص 84.

طالب 1
۰۶ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

اعتماد به نفس یک حرف غلطى است، مال ما نیست. اعتماد به خدا درست است. ما نفسى در کارمان نیست. نفس چیست که بدان اعتماد کنیم؟ نفسى که هر لحظه در یک حالت متغیر است! فقط اعتماد به خدا مهم و مطرح است!


طالب 1
۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۰۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر