اگر کسی در راه سیر و سلوک و بطور کلّی غیر از این راه، غیر از خدا چیزی را بخواهد، خداوند را نخواسته است؛ و همان خواست او که نفسانی است مانع از وصول وی به ذات اقدس حقّ خواهد شد. اگر بهشت بخواهی و یا حوریّه و غِلمان بطلبی، خدا را طلب ننمودهای! اگر مقامات و درجات بخواهی، ممکنست خداوند به تو مرحمت کند، ولی خدای را نخواستهای و در همان مقام و درجه میخکوب شدهای، و ارتقاء از آن درجه برای تو محال است. چون خودت نخواستهای و نطلبیدهای!
لازمه ی حرکت صحیح در هر مسیر، شناخت صحیح اجزای حرکت است، شناخت مسیر، شناخت راکب و مَرکَب و... حرکت در مسیر الی الله نیز بدون شناخت صحیح از مسیر پیش رو، بدون شناخت صحیح از ویژگی ها و آفات و تهدیدها و فرصت ها و ... غیر ممکن است، چه بسیار نفوسی که در راه تهذیب نفس، از سر شوق و ذوق فطری و بدون شناخت دقیق و براساس تجربیات شخصی و یا توصیه ی نا اهلان دست به انجام کارهایی زده اند که موجبات هلاکت آنها را فراهم آورده. ریاضت های فوق حد توان و بعضا غیر شرعی، اذکار توحیدی سنگین و ... ازجمله رفتارهایی است که غالبا افراد بخاطر عدم شناخت مسیر و همچنین تصورات غلط دچار آن میشوند.
معمولاً دانشجویان که از اقشار جوان و آرمانگرا در هر جامعه خصوصاً جمهوری اسلامی ایران میباشند با دیدن برخی معضلات و ناکامی در نیل به برخی اهداف ممکن است دچار ناامیدی یا افسردگی شوند. مقام معظم رهبری با درک دقیقی که از روحیات این نسل پرشور دارند و با علاقهی قلبی خاص به ایشان همواره در دیدارهای خود با این گروه چند نکته را مورد توجه و تأکید قرار میدهند از جمله:
الف. تحلیلهای صحیح و منصفانه که در آن از بزرگنمایی و سیاهنمایی مسائل کشور خودداری شود.۱۰
ب. تشریح پیشرفتهای صورتگرفته در موضوعات مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقایسه با دوران ستمشاهی پهلوی و یا وضع دیگر کشورها.۱۱
ج. همدلی و تأیید نگرانیها و آرمانخواهی نسل جوان.۱۲
د. امیدبخشی واقعبینانه به جوانان و ترسیم آیندهای روشن با اتکال به خدا، تداوم تلاش و بصیرت به موضوعات مختلف.۱۳
ه. به رسمیت شناختن اختلاف سلیقه در مسائل سیاسی - اجتماعی و عدم هراس از اختلافات سلیقهای و روشی۱۴
و. آرامشبخشی و عدم نگرانی از صراحت و رکگویی جوانان در ابراز عقیده۱۵
ز. استفاده از عنصر طنز و مزاح برای تلطیف فضا و القای روحیهی نشاط به جمع و نیز تذکر به دانشجویان، از جمله:
* در پاسخ به برخی پرسشهای کتبی به اغلاط املایی و یا بد خط بودن برخی دانشجویان و یا برخی نکات دیگر اشاره کردهاند.۱۶
* معظمله وقتی پرسش کتبی یکی از دانشجویان را قرائت میکنند، در سطر آخر آن میبینند که آن دانشجو نوشته: «... خواهشمندم این درخواست را در بین جمع ارائه نفرمایید» ایشان در پاسخ میفرمایند: «من اول که این پایین را نمیخوانم ... حقش بود بالایش مینوشتند» و بعد با اینکه معلوم است که خطا از آن دانشجو بوده که در ابتدای نامهی خود، محرمانه بودن آن را درج نکرده، معظمله با بزرگواری از آن دانشجو معذرت میخواهند.۱۷بدین ترتیب هم از رنجش آن دانشجو جلوگیری شده، هم جمع حاضران با نمونهای از حسن سلوک اخلاقی بهصورت عملی آشنا شدهاند.
ح. آزادی و احساس امنیت دانشجویان در طرح پرسشهای متنوع سیاسی - اجتماعی، فرهنگی و حتی شخصی و یا دربارهی زندگی شخصی و مبارزات مقام معظم رهبری، زمینهی طرح بسیاری از مطالب خواندنی در موضوعات مختلف و حاوی نکتههای ناب را فراهم کرده است که مروری مختصر بر فهرست پرسشها بهخوبی نشاندهندهی این نکات جالب توجه و متنوع است. برای نمونه:
- ویژگیها و خصوصیات دوران جوانی و جوان مسلمان
- الگوگیری دختران جوان از زندگی حضرت فاطمهی زهراسلاماللهعلیها
- خاطرات معظمله از دوران جوانی و علایق ایشان
- تبیین مفهوم و محدودهی آزادی، جمهوریت و انتقاد
- تحلیل علل وقوع انقلاب اسلامی
- مبارزه با فساد اداری و اقتصادی
- نوگرایی، مد، نیاز به هیجان و حجاب
- مسائل مربوط به ولایت فقیه، نظارت بر رهبری، میزان و نحوهی آگاهی مقام معظم رهبری از مسائل کشور و نحوهی اطلاع از دیدگاه معظمله
- تهاجم فرهنگی، جمود و تحجر
- روحانیت و دادگاه ویژهی روحانیت
از نکات قابل توجه در این دیدارها بیانات ابتدایی مقام معظم رهبری در برخی از دیدارها است. همچنین گاه بدون طرح سؤالی از سوی دانشجویان، معظمله به دلیل اهمیت برخی از مطالب مستقلاً به آن پرداختهاند؛ بهعنوان نمونه ایشان در پایان دیدار با جمعی از جوانان در تاریخ ۱۳۷۷/۱۱/۱۳ با توجه به عدم طرح پرسش در موضوع نماز به بیان بحثی دربارهی اهمیت نماز پرداختهاند.۱۶
سیرهی گفتاری و رفتاری پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوآله و اولیاء دین، آَسانگیری در ازدواج است. پیامبرصلّیاللهعلیهوآلهمیفرمایند: بهترین ازدواجها آن است که آسان انجام شود. (نهجالفصاحة، ۱۳۸۵، ص ۴۳)
رهبر معظم انقلاب میفرمایند:
«موانع فرهنگی ازدواج را دست کم نگیرید. البته موانعی هم وجود دارد، ولی همه اقتصادی نیست. موانع اقتصادی بخشی از مشکل است، عمده موانع فرهنگی است؛ عادتها، تفاخرها، تکاثر، چشم و همچشمیها، تجملطلبیها[...] اینهاست که یک مقدار نمیگذارد آن کاری که باید انجام بگیرد، صورت پذیرد. باید شما و خانوادههایتان این گرهها را باز کنید.» (۹ اسفند ۱۳۷۹، www.khemenei.ir)
«بدیهی است که توسعهی شهرنشینی و تمرکز بر رفاه فردی یا فردگرایی، در رفتارهای مربوط به ازدواج جوانان تغییر ایجاد نموده، اما مشکل مالی نمیتواند به عنوان عامل بازدارنده باشد، زیرا افرادِ متعلق به پایگاههای اقتصادی-اجتماعی بالاتر نیز به این مشکل اشاره کردهاند. بنابراین مشکلات مالی یک امر نسبی بوده و سطح انتظار فرد از زندگی میتواند تعیینکنندهی تشخیص فرد از مشکلات مالی باشد.» (کاظمیپور، ۱۳۸۷: ۲۷۷)
بدترین رهزن انسان در این سفر همان «نفس امّاره» است که شعله جوّاله است. اگر کسی اهل این راه باشد، منشور خلافت را مطالعه کرده باشد و نخواهد بر اساس جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا حرکت کند، بلکه بکوشد وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ را هم مورد عمل قرار دهد، دل او باز میشود، شرح صدر پیدا میکند؛ شرح صدر که شد، گوشِ دل، چشم دل، شامّه دل، لامسه دل، حواسّ دیگر دل باز میشود که گاهی به صورت یعقوب جلوه میکند إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ، گاهی به صورت ختمی نبوّت(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) جلوه میکند «إِنِّی لَأجِدُ نَفَسَ الرَّحمَنِ یأتِینِی مِن قِبَلِ الیَمَنِ». اگر انسان اینها را مطالعه کرد از درون خودش که شعله جوّالهای میجوشد، از آن هم باخبر میشود، فرمود: کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ. اگر کسی اهل علمِ یقین باشد، هماکنون که در دنیاست جهنم را میبیند.
ایت الله جوادی
آن دلى که انسان در آن عشق اتومبیل فلان جور دارد، آن دل نیست، گاراژ است! بنگاه معاملاتى است! آن دلى که همهاش در آن میل جنسى موج مىزند، دیگر دل نیست، آن عشرتخانه است. شاعر، آن زمان که ضیاع و عقار و زمین و ملک و گاو و خر در زندگى نقش داشته، از اینها نام برده و مىگوید دلى که اینها در آن باشد، آنجا طویله است! ده است! دل، نیست؛ دل جاى خداست؛ جاى نور است.
پروردگارا! این حرفها را اول در خود بنده، بعد در این جمع مؤثر بفرما؛ توفیق تلاش، کار و خدمتِ همراه با ایمان و معنویت به همهى ما عنایت کن؛ این جوانهاى مؤمن، صالح و این عناصر خوب را پیش خودت و پیش امام زمان روسفید کن.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته۱۳۸۳/۰۷/۱۳
علامه حسن زاده آملی : «شما باید راهی را انتخاب کنید که بزرگان انتخاب کردند. ره چنان رو که رهروان رفتند. هم باید درس و بحث داشت و هم تزکیه. نمیشود از درس جدا شد و آن راه را رفت یا تنها به درس چسبید. ما در دوران درس خواندن دیدیم و تجربه کردیم و شما باید توجه داشته باشید. در آن دوران می دیدیم افرادی که آمده چند روز درس مغنی می خوانند ، از آن طرف هم می آمدند اسفار و جواهر ، خیلی زود بالا آمدند. کتابهای بزرگ زیر بغل گرفته. این جا بنشین ، آنجا بدو ، آن جا برو . تا سن بالا آمد. حالا که اشارات تمام شد ، اسفار تمام شد ، احساس پوچی میکند.حال که می خواهند رجوع کنند به مآخذ ، نمیتوانند. مرد کاوش و فحص و بحث نیستند. سرمایه ای به دست آورده اند ولی قابل استفاده نیست ، و یا یاد داشت هایی را هم نوشته که هر وقت یک چیزی را بخواهد نوشته را نگاه میکند. بعد هم دنبال کارهایی را گرفته و مقام هایی هم پیدا کرده ، به منصب هایی هم منتصب شدند ، ولی مشاهده میکنی از علم تبری می جویند. دهن باز میکند که بخوانیم که چه بشود؟ ثم ماذا؟ این کلمه « که چه بشود» به خاطر این است که از مغنی آمده اسفار نشسته ، خسته شده ، میخواهد برگردد مغنی با آن آقایان که تازه آمده اند بنشیند ، با این آقایان هم که نمیتواند. توشه ندارد لذا می فرماید : ( بخوانم که چه بشود؟ چه فایده دارد ؟ ) ره چنان رو که رهروان رفتند. راه این است. ...
باید درس خواند ، تطهیر هم کرد ، آنهایی که از بزرگان بودند ، نگاه کنید که چگونه راه پیمودند. باید درس خواند ، تطهیر هم کرد. ولی بی علم و بی معارف نمی شود. و شما نفوس مکتفیه را با خود قیاس نفرمائید! شما باید کسب کنید ، و از سحر و خلوت، قرائت ، حضور و مراقبت هم غافل نشوید. ولی نه اینکه اینها ایجاب کند که ما درس نخوانیم و بگوییم درس بخوانیم که چه بشود! این قرآن که آیه به آیه می گوید ، علم ، عقل ، فکر ، جناب عالی زود از معالم آمدی اسفار نشسته ای ، خسته شده ای ، نمیفهمی . سن بالا آمده ، گرفتار زن و بچه شده ای و میگویی درس بخوانیم که چه بشود.))
اشاره نود و پنجم کتاب صد و ده اشاره
مگر میشود زندگی مرا به همریخته آفریده باشد؛ خدای دانههای انار؟