در طول یک سال اخیر، رهبر انقلاب دربارهی فرایند مذاکرات هستهای کشورمان با کشورهای غربی و رفتار و عملکرد آنان سخنان مختلفی بیان کردهاند. موضعگیری صریح و قاطع علیه رژیم صهیونیستی در آستانهی مذاکرات ژنو یا میزان نیاز عملی ایران به ۱۹۰ هزار سو از مهمترین موضوعاتی بود که از سوی ایشان بیان شد و به عقیدهی کارشناسان و تحلیلگران بر روند مذاکرات تأثیرگذار بود. در گفتوگو با دکتر سید عباس عراقچی، عضو ارشد تیم مذاکرهکنندهی هستهای ایران با کشورهای ۱+۵ به بررسی نقش رهبر انقلاب در مذاکرات هستهای پرداختیم. دکتر عراقچی در این گفتوگو همچنین دربارهی نحوهی تعامل تیم مذاکرهکننده با رهبر انقلاب و چگونگی تعیین خطوط قرمز هستهای نیز توضیحاتی داد. جنابعالی کسی هستید که هم در تیم مذاکرهکننده در دولت کنونی و هم در تیمهای سابق و اسبق حضور داشتهاید. بنابراین شاید بهتر از دیگران میتوانید به این سؤال پاسخ دهید که آیا مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طول این سالها و در جریان مذاکرات تغییراتی داشته یا اینکه همواره از اصول ثابتی برخوردار بوده است؟
من معتقدم که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره از اصول مشخصی پیروی کرده است؛ اصولی که رهبر انقلاب اسلامی با توجه به مبانی انقلابی و اسلامی، آن را ترسیم کردهاند و دولتها نیز با توجه به ظرفیتهایی که داشتهاند در جهت تحقق آن تلاش کرده و میکنند. البته ممکن است دولتها در تاکتیکها و یا ادبیات با یکدیگر تفاوتهایی داشته باشند، یا اینکه در برخی مقاطع خلاقیتهای دیپلماتیک بیشتر یا کمتر باشد، اما اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که به هر حال مبتنی بر «مقابله با نظام سلطه» و در راستای «منافع ملی کشور» و «اصول انقلاب اسلامی» است همواره از یک چهارچوب ثابت و ساختار مشخص برخوردار بوده است.

در زمینهی موضوع پروندهی هستهای کشورمان نیز من معتقدم که واقعاً باید به مذاکرات هستهای فراتر از دولتها نگاه کرد؛ این پرونده موضوعی است متعلق به «جمهوری اسلامی ایران»؛ یک پروژهی بسیار مهم و حساس است که هرچند فراز و نشیبهایی داشته اما باز هم به اعتقاد من در یک مسیر ثابتی حرکت کرده است؛ مسیری که در راستای احقاق حقوق مردم ایران در موضوع هستهای بوده و البته با درایت و رهبری حضرت آقا پیش رفته است.
من دائماً بر این موضوع تأکید دارم که دولتها مجری هستند و این جمهوری اسلامی ایران است که در نهایت تصمیم میگیرد و مسیر پروندهی هستهای را انتخاب میکند. در مقاطعی ممکن است اتفاقاتی در روند اجرایی این پرونده رخ داده باشد که در ظاهر خوشایند نبوده است، اما در یک نگاه کلان میتوان از آن اتفاقات در اتخاذ تصمیم درستتر استفاده کرد. بهعنوان مثال در مقطعی، ایران تعلیق هستهای از سوی غرب را پذیرفت. تعلیق، «تجربهای ناموفق» اما «لازم» بود. این تجربه موجب شد تا به مردم و خودمان ثابت شود که حقوق جمهوری اسلامی ایران، صرفاً از طریق مذاکره و همراهی با کشورهای غربی محقق نمیگردد و ما پیش از هر مذاکرهای ابتدا میبایست خود را در عرصهی میدانی تثبیت نماییم. لذا تعلیقها پس از حدود دو سال و نیم شکسته شد و برنامهی هستهای ما دوباره فعال شد و در همهی عرصهها شروع به فعالیت مجدد کردیم. تولید و ساخت دستگاهها و تجهیزات هستهای، ساخت تأسیسات هستهای، افزایش تعداد سانتریفیوژها، و از همه مهمتر تربیت نیروی انسانی در حوزهی فناوری هستهای، همه و همه از نتایج آن تجربه بود.