از آیت الله سلطانآبادی بزرگ سؤال کردند: این که انسان می تواند غیب را ببیند و آینده را بگوید، سرّش چیست؟
فرمود: همه چیز عندالله تبارک و تعالی است. اگر کسی توانست خود را نبیند و خدا را ببیند، صددرصد غیب و آینده را هم می بیند؛ چون آینده هم عندالله تبارک و تعالی است.
بعد ایشان می فرمایند: منتها رمز دارد، رمز این است که اوّلاً انسان بتواند مسلّط به نفس و اعضاء و جوارح خودش شود. وقتی انسان مسلّط بر نفس و اعضاء و جوارح خودش شد، دیگر به دستش می گوید: غیر از خدا چیزی را نبین و غیر از خدا کاری را برای کسی انجام نده!
بعد ایشان می فرمایند: معنای این که می گویند: اگر دستی انفاق کرد، دست دیگر نفهمد، یعنی همین که حتّی به خود آن دست می گویم فراموش کن که انفاق کردی! تسلّط بر نفس و اعضاء و جوارح، این است.
وقتی این طور عمل برای خدا خالص شد، وقتی از او تجلیل می کنند، می گوید: نشنو، نمی شنود. به چشمش می گوید: غیر از خدا نبین، جز او نمی بیند.
وقتی انسان عمل را تصفیه کرد و گفت: خدا! فقط و فقط می خواهم برای تو باشد؛ آن گاه بر او خطاب می شود: تو عاشق مایی! و ما هم عاشق تو هستیم. چون فقط عاشق است که می خواهد.