الهی مرگم را
در نماز زیر قبه ی حسینی برسان.
میخواهم در اوج
خداحافظی کنم.
................................
طالب
حضرت آیتالله قرهی: مُحَاسِبِینَ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَعَیِّبِینَ لَهَا» از نفس های خودشان مدام حساب می کشند و هیچ موقع هم راضی نیستند و تازه نفسشان را سرزنش هم می کنند. علّامه محمّد حسین حسینی طهرانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به نقل از آسیّد هاشم حدّاد(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می فرمودند: آیت الله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را ندیدیم که یک بار بگویند: بس است، مدام می گفتند: کم کار کردم! تمام اولیاء خدا این طور هستند، آیت الله العظمی مرعشی نجفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) روزهای آخر عمر شریفشان گریه می کردند و می فرمودند: کم کار کردم! با این که چه زحماتی کشیدند و کتابخانه عظیمی جمع آوری کردند و به علم چقدر خدمت کردند که هنوز خدمات علمی ایشان در پرده است. انسان هرکدام از این اولیاء خدا را می دید، در روزهای آخر بیشتر ناراحت بودند؛ چون تاریخ مرگ خودشان میدانستند و می ترسیدند نکند این نفس دون در آن لحظات آخر فریبشان بدهد و می گفتند: به اندازه ای که باید، کار نکردیم. لذا ولو به لحظه ای اولیاء خدا از اعمال خود راضی نبودند و همیشه احساس می کردند کم کار کردند. این ها آن عالم را می بینند و نسبت به آن عالم سنجش می کنند و می بینند هر چه کار کردند، کم است.
آیت الله بهجت:
انسان میتواند مقامات مطلق انبیاء غیر از مقام مختصه انبیاء خاص را حایز گردد.
+در محضر بهجت ج1 ص35
مرتبط است با مطلب موسی شو.
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای:
بروید سراغ کار ها نشدنی تا بشود.تصمیم بگیرید بر برداشتن کارهای سنگین تا بردارید.(و لا یخشون احدا الا الله..)
در میزان الهی رنج تو محرومیت تو کف نفس تو حرصی که خوردی زحمتی که کشیدی کاری که کردی خون دلی که خوردی دندانی که روی جگر گذاشتی.اینها هیچ وقت فراموش نمیشود.(و کفی بالله حسیبا..)
از انسان
سر برود
سحر نرود.
+از کتاب شریف نامه برنامه ها/ص 18
ادم چه قدر میتواند کر باشد؟
تمام عالم یک چیز را صدا بزنند
و او نشنود؟
...............................
طالب
از آیت الله سلطانآبادی بزرگ سؤال کردند: این که انسان می تواند غیب را ببیند و آینده را بگوید، سرّش چیست؟
فرمود: همه چیز عندالله تبارک و تعالی است. اگر کسی توانست خود را نبیند و خدا را ببیند، صددرصد غیب و آینده را هم می بیند؛ چون آینده هم عندالله تبارک و تعالی است.
بعد ایشان می فرمایند: منتها رمز دارد، رمز این است که اوّلاً انسان بتواند مسلّط به نفس و اعضاء و جوارح خودش شود. وقتی انسان مسلّط بر نفس و اعضاء و جوارح خودش شد، دیگر به دستش می گوید: غیر از خدا چیزی را نبین و غیر از خدا کاری را برای کسی انجام نده!
بعد ایشان می فرمایند: معنای این که می گویند: اگر دستی انفاق کرد، دست دیگر نفهمد، یعنی همین که حتّی به خود آن دست می گویم فراموش کن که انفاق کردی! تسلّط بر نفس و اعضاء و جوارح، این است.
وقتی این طور عمل برای خدا خالص شد، وقتی از او تجلیل می کنند، می گوید: نشنو، نمی شنود. به چشمش می گوید: غیر از خدا نبین، جز او نمی بیند.
وقتی انسان عمل را تصفیه کرد و گفت: خدا! فقط و فقط می خواهم برای تو باشد؛ آن گاه بر او خطاب می شود: تو عاشق مایی! و ما هم عاشق تو هستیم. چون فقط عاشق است که می خواهد.
همانطور که
ادم ادم شد
موسی موسی شد
عیسی عیسی شد
میشود ادم شد
میشود موسی شد
میشود عیسی شد
فقط با 14 نور!
..................
طالب
حضرت آیت الله قرهی:
عزیزم! عالم در ید قدرت آقاست. شب، روز، دائم در فکرمان آقا باشیم. منتها وقتی ما عرض میکنیم شبها با آقا حرف بزنید، برای این است که چون وقتی انسان میخوابد، دیگر معلوم نیست بلند شود. پس چه خوب است که انسان در آخرین لحظاتی که میخوابد که «النَّوْمَ أَخُ الْمَوْتِ» و امکان دارد دیگر بلند نشود؛ آخرین حرفهای دنیویاش با آقا باشد. پس عزیزم! این که مدام میگوییم: شبها، وقتی میخواهی بخوابی و به تعبیری مسواکت را هم زدی؛ با آقاجان حرف بزن، یک خصوصیّتش این است که اگر دیگر بلند نشدی، آخرین حرفهایت با آقا بوده است.
یک خصوصیّتش هم این است که اگر هر شب با آقا حرف بزنی؛ آرامش میگیری. بعضی میگویند: ما خوابهای آشفته و یا نعوذبالله شهوانی میبینیم، نسخه چیست؟ درست است که دعا دارد، امّا یک راهش هم همین صحبت آخر شب، با آقاست. وقتی انسان هر شب آخرین حرفهایش را با آقاجان زد، کدام شیطان و ابلیس ملعونی، یا اعوان و انصار شیطان، مِن الجنّ و الانس، جرأت میکند به خواب او بیاید؟!
اصلاً وقتی لذّت صحبت با آقاجان را هر شب چشیدی، دیگر میبینی آرام آرام در روز هم دائم در فکر آقایی و حتّی در حرف زدنت هم به یاد ایشان هستی.
فرموده بسیار زیبای مرحوم حکیم الهی قمشه ای:
راه، سخت و منزل، دور... شام، تار و مه، بی نور...
پای، خسته؛ دل، رنجور... رهبرا تو خود دانی...
مرحوم علامه طباطبایی:
ما سرانجام هر چه را در خارج میجستیم، در درون یافتیم:
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی، که تویی
الهی!
حال که تو
در نظرم قیام کرده ای.
تمام وجودم به احترامت
سجده کرده اند!
.........................
طالب
این روزها همه
راه حلی دارند
برای این زندگی.
راه حل من
حل شدن در توست!
............................
طالب
+الهی حلّالم باش و حلالم کن!
مواظب مراقب باش و مراقب حضور و عبادت ، تا عبدالله شوی وعندالله شوی و مشمول آیه کریمه :
((همانا پرهیزگاران در باغ ها و نهرهای بهشتی جای دارند در جایگاه صدق نزد پادشاهی مقتدر)) گردی.
مردی به آفتاب یمنی ، اویس قرنی گفت: ((مرا اندرزی کن !)) آن جانب گفت : فرار کن به سمت خدا.
این کلام را از کتاب الله اقتباس کرد که حضرت نوح علیه السلام به مردم فرمود : ففر الی الله.
" ذاریات آیه 51"
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن / دور فلک ندارد درنگ شتاب کن
سر سفره ی 1400 ساله نشستیم و تشنه و گشنه هستیم.
دانشگاه را که مرکز عقلانیت ما است تماشا کنید. چقدر عیب است که ما گشنه باشیم. آقای بهجت را گفتند چرا شما حرف های آقای قاضی را ننوشتید. گفت نمی دانستم قحط الرجال میشود.
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی / مردی از غیب برون آید و کاری بکند
کو کریمی که ز بزم طربش غمزده ای / جرعه ای در کشد و دفع خماری بکند
عمریست میان
خون خود
دست و پا میزنم
بیا و حلالم کن!
............
طالب