طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

ملکات اخلاقی

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۳۴ ب.ظ

                                                

نفس انسان که در ابتدای تولد ضعیف،بسیط و بی رنگ است، به مرور زمان، توانایی های مختلفی کسب می کند و درگذر ایام، صورت مشخصی می یابد. این توانمندی های ثابت نفس را «ملکه» نامیده اند. هر ملکه صفتی برای جان آدمی است که با اراده و اختیار او و بر اثر تکرار عمل، در طی زمان پدید آمده و پس از پیدایش، انجام عمل را سرعت و سهولت می بخشد.

ملکات نفس را می توان به چند گروه گسترده تقسیم کرد:

الف. پاره ای ملکات، «جسمانی» است و بیشتر در اعضای بدن ظهور و بروز دارد. به دست آوردن این مهارت ها «تربیت بدنی» است؛ مانند مهارت راه رفتن، شنا، سوارکاری و دیگر انواع ورزش های جسمی.

ب. برخی دیگر از ملکات، توانمندی های «ذهنی» هستند و به دست آوردن آنها «تربیت ذهن» به شمار می رود؛ مانند ملکه تمرکز، دقت، یادسپاری، یادآوری، سرعت انتقال، قدرت تجزیه و تحلیل و نقادی، تفکر، برنامه ریزی، وانواع ورزش های فکری.

ج. دسته دیگر ملکات، صفات «روحی» و «قلبی» انسان است که در کتب اخلاقی به آنها پرداخته شده است، ملکه فاضله شجاعت، سخاوت، حلم، تواضع، تسلط بر نفس، صلابت، جدیت و ملکه رذیله نفاق، مکر، ریا و قساوت از این قبیل اند. تحصیل ملکات فاضله اخلاقی «تربیت جان» و تلاش برای به دست آوردن قلب سلیم محسوب است.

د. ملکات پیچیده دیگری نیز وجود دارد که برآیند چندین توانایی مختلف در وجود آدمی است؛ برای مثال ملکه تندخوانی که محصول ترکیب توانایی چشم و تمرکز ذهن است. اکثر هنرها و حرفه ها، مانند گلدوزی، آشپزی، نجاری، آهنگری، خاتم کاری و... در این گروه جای می گیرند.


۹۳/۰۲/۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰

نظرات  (۶)

ای بابا
چقد زحمت کشیدین
شرمنده م کردین که :">

ممنون از پاسخ مفصل و کاربردی تون :)
خدا خیرتون بده

فقط من همونطور که گفتم مشکل دارم با چیزایی که به ارث می برم
فقط هم منظورم خصوصیات معمولی نبود که شما مثالی از ترشی و شیرینی میوه ها زدین. منظورم خصوصیاتی بود که آدمو میندازه تو دردسر!!
مثلاً فرض کنین من ناخودآگاه از همون بچگی به یه گناهی خیلی دچار میشم و ازش لذت می برم...دست خودم هم نیس... ناخودآگاه هم از همون اول به سمت همون گناه رفتم ... براش تلاش هم نکردم که بگین ملکه شده... مثلاً فرض کنین دروغ... بعد که بزرگ میشم ترکش خیلی برام سخت تره خب طبیعتا به نسبت کسی که دروغ از اول همراهش نبوده... حتی گاهی ترکش غیرممکن به نظر میرسه :( پیگیری که می کنم می بینم مثلا پدرم همیشه خیلی دروغ می گفت!
من منظورم اینجور چیزا بود
حالا یه مثال واقعی شو بخوام بزنم؛ البته یه مثال مثبتشو!
من خودم خیلی اهل نمازهای نافله و مستحب و اینا نیستم(چون تنبلم!) ولی با یه نماز مستحب خیلی حال می کنم... اونم نماز غفیله ست...
کسی هم از بچگی یادم نداده ها... تازگی کشف کردم که خیلی باهاش حال می کنم. برای اینکه ازش لذت ببرم، تلاش هم نکردم. ینی ملکه نشده برام. اصن بلد هم نبودم، تا یه مدتی از رو کاغذ می خوندمش! همینجوری فهمیدم این نماز مستحبی استثنائاً برام شیرینه!
بعد یه بار رفتم پیگیر شدم که ریشه شو در بیارم که چرا این نماز؟ و چرا مثلا یه نماز دیگه نه؟
و بلاخره کشف کردم!
مادر گرامی بنده فرمودن که دانشجو (ینی هنوز مجرد) که بوده، تو خوابگاه زیاد این نماز رو می خونده(البته ایشون الان هم زیاد این نماز رو می خونن ولی نمیذارن تابلو شه خیلی!) و اساساً با این نماز حال می کرده
من به این میگم موجوداتی که ما به ارث می بریم و می تونه موجب دردسر ماها بشه
منظورمو متوجه شدین؟

پاسخ:
این بحث جدای از ملکه است.همونطور که خودتون فرمودید این نماز برای شما ملکه نشده.
تاثیر پدیری بچه رو از والدین نمیشه انکار کرد.صفات تا 7نسل قبل بر روی طفل تاثیر داره.در جریان اون جنگ فرد امد خدمت حضرت علی علیه السلام (گویا مالک اشتر)گفت آقاجان من از شما بیشتر دشمن را کشتم.حضرت گفتند بله شما همه رو میکشید ولی من تا چند نسل بعد طرف رو میبینم اگر فرد مومنی در نسلش باشه نمیکشمش.
به هر حال صفات پدر مادر و زمان انعقاد نطفه/مکانش/نحوه امیزش/نان حلال/قصد انعقاد نطفه و...همه در نطفه تاثیر داره.و روایات و حرف بسیاره در این باره.
خوب تا اینجا نکته کاربردیش میشه ما در انتخاب همسر (اگر مجردید)دقت کنیم یا اگر ازدواج کردیم روی نون حلال و انعقاد نطفه توجه کنیم که بچه معتدل به دنیا بیاد.سخنی است که میگه اگر پدر و مادر بچه را با مزاج معتدل بدنیا نیاورند به اوظلم کرده اند.مزاج معتدل چیه حرف داره باز.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم)‌ فرمودند:

انظر فی أی شی تضع ولدک فان العرق دساس.

نیک بنگر که فرزندت را در کجا قرار می‏دهی، زیرا نطفه و خصوصیات ارثی، خواه‌ناخواه منتقل می‏شود و تأثیر می‏گذارد.

نکته بعد:
سوال چرا ما تو ایران بدنیا اومدیم؟چرا والدین علوی بودن؟چرا حسینی بودیم از اول؟و...
این ها همه حساب دارد هیچ کار خدا بی حساب و کتاب نیست.
خوب یکسری مثل این قضایا دست ما نیست و برمیگرده به عالم زر و...
یکسریشم که میفرمایید مثل دروغ و... از بچگی نیست .یعنی به صورت فطری همه بچه ها معصوم و حقگرا و راستگو هستند شاید به دلیل لقمه حرام و جو خانواده تاثیر بپذیرندکه فطرت تغییر کنه و پدر و مادر مقصرند و باید جواب بدن.در ضمن این ها هم رفع شدنی هستند.فرد بعد بلوغ باید در صدد رفعشون بربیاد.
نمیشه گفت چون از بچگی دروغ میگفتم دیگه نمیشه ترک کنم.این خودش امتحان فرده که چه جوری ازش بیرون میاد؟پاداششم بیشتر هست دیگه.
یکم از این قضیه ام برمیگرده به تلقین خود فرد مثلا من شنیدم خانوادم خیلی پول دوست بودن شاید خودم اینجوری نباشم ولی چون همه میگن فکر میکنم اینجوریم.
البته خود فرد مهمه همنطور که میدانید پسر یزید از انسان های وارسته و... بوده و مرید حضرت علی بوده و خلافت رو رد کرده

سلام وقت بخیر و ایام بکام، با یه مژده ناب بروزم تشریف بیارید.


پاسخ:
سلام و درود
خب یه سوال
من از خوندن متن تون اینطور متوجه شدم که "ملکه" ینی هر چیزی که در نفس پرورده می شه... ینی اکتسابیه... خب پس تکلیف اون خصوصیاتی از نفس که ما مث خصوصیات جسمی (خال و رنگ مو و استعداد چاقی و قد بلند و حالت مو و ...) به ارث می بریم یا لااقل ترکیب ژنتیک روحی(!) دو روح پدر و مادرمونه، چی میشه؟!
من با اینا خیلی مشکل دارم :(
پاسخ:
ملکه رو ما خودمون ایجاد میکنیم و هیچ ملکه ای رو به ارث نمیبریم.اون که ویژگی هایی که به ارث میبریم ربطی به ملکات ندارن اونا مثل تنوع میوه ها میمونن مثلا یکی ترش و یکی شیرینه هر کدومم خاصیت خودشون رو دارن شاید یکی ترش باشه اما خاصیت خودشو داره .ما هم شاید یه ویژگیمون بدلیل مزاج والدین کم و زیاد بشه ولی در کل یک حد ثابتی دارم و بقیش متغییره ملکات بحثش با این فرق داره و... 
حالا سوال پیش میاد ملکه چه جوری به وجود میاد؟


1.تحصیل یا تغییر ملکات برای انسان، در هر سن و سال و موقعیتی امکان پذیراست؛ گرچه در جوانی بسیار آسان تر و دست یافتنی تر است.  

2.پیدایش ملکه محتاج زمان و تدریجی است و هیچ صفتی، یکباره در وجودآدمی پدید نمی آید و از بین نمی رود. تولد و مرگ ملکات، مثل همه حرکت ها و تحولات جهان مادی، به مرور ایام و در گذشت زمان اتفاق می افتد. همان گونه که رشد جسمی انسان، سال های زیادی نیاز دارد و یک شبه صورت نمی پذیرد، رشد فکری و تعالی روحی او نیز یک شبه و دفعی انجام پذیر نیست

3. پیدایش ملکه بر اثر تکرارعمل است. برای به دست آوردن ملکه خوشنویسی، باید بسیار نوشت، برای کسب ملکه رانندگی باید رانندگی کرد امیرموءمنان(ع) می فرمایند: «مَن یَعمَل یَزدَد قُوَّةً وَ مَن یُقَصِّر فِی العَمَلِ یَزدَد فَترَةً» هر کس عمل کند، نیرویش افزایش می یابد و هر کس در عمل کوتاهی ورزد، سستی وناتوانیش بیشتر می شود. به طور کلی، هر یک از قوای انسان که به کار گرفته شود و به فعالیت درآید، تقویت می شود و هریک معطل و بی کار باشد، ضعیف و سست باقی می ماند

4.گرچه هر عمل به نوعی در پیدایش ملکه نقش دارد؛ اما تأثیر آن معمولاًبه چشم نمی آید و احساس نمی شود.  یک ساعت از شب به تهجد و مناجات بامهربان عالم به سر بردن، قطعاً در قرب به خدا تأثیر دارد، اما اثر نامرئی آن، تنها در صورتی قابل درک است که با ده ها مشابه خود پیوند یابد؛ از این رو نباید انتظار داشت که یک عبادت شبانه، زمین و زمان را به زیر چتر تصرف ما بکشاند، دیده حقیقت بین ملکوتی ما رابگشاید و ما را به مقام یقین برساند، چنان که نباید انتظار داشت، با نهادن یک آجر کاخ رفیعی پیش روی ما پدید آید. این قاعده، ملکات فاسد را نیز در بر می گیرد؛ هر بار بدنوشتن، یک بار تمرین بدخطی است. گرچه تأثیر آن مشاهده نشود.

5. دوران پیدایش ملکه بر آدمی بسیار سخت است، زیرا کسی که واجد ملکه نیست، توان بسیاری به کار می گیرد، توجه و تمرکز فراوانی هزینه می کند، زمان قابل توجهی معطل می شود، اما محصول چندانی به چنگ نمی آورد. این مجموعه کافی است تا انسان ضعیف را به ستوه آورد و از زیر بار سنگین عمل بیرون کشد؛ مگر آنکه عامل قدرتمندی او را به استقامت مجبور سازد یا عشق و علاقه وافری، طی این مسیر را بر اوهموار کند. چنین کسی هر گاه قصد انجام عمل می کند، مسیری طولانی و پرمشقت پیش روی خود می بیند و چون پیمودن این مسیر، زحمت و استقامت بسیار می طلبد، ازابتدا از قصد خود چشم می پوشد. سختی دوران تحصیل ملکه، عمده ترین عاملی است که موجب می شود که انسان از تمرین استقبال نکند و به شاگردی کردن یا دوره های آموزشی تمایل نشان ندهد و بیشتر علاقه دارد، از آنچه در وجودش فعلیت یافته و به نقد موجود است، بهره گیرد.

6. پس از پیدایش ملکه، علاوه بر سهولت انجام کار، انسان از به کارگیری توانمندی خود لذت می برد، زیرا محصول ارزشمندی که با تلاش اندک و در زمان کوتاه به دست آمده، او و دیگران را به اعجاب می آورد. گاهی که خود را با دیگری مقایسه می کند، نشاط بیشتری می گیرد و به خودنمایی وفخرفروشی ترغیب می شود و هر گاه مقایسه ای در کار نباشد، چون مسیر کوتاهی برای رسیدن به مطلوب در پیش دارد، شوق و انگیزه بیشتری برای عمل در خود می یابد، از این رو بسیار مشتاق است، ملکه خود را تجربه کند یا با دیگران به مسابقه و زورآزمایی نشیند. 

. غالباً آغاز حرکت برای کسب یک توانمندی، با ناکامی و شکست همراه است. اشتباه و تجربه ناموفق در آغاز مسیر، امری کاملاً طبیعی و قابل پیش بینی است. کودکی که مهارت راه رفتن را تمرین می کند، تا تسلط کامل بر این توانایی، افت و خیزهایی درپیش دارد؛ نوجوانی که آشپزی می آموزد، احتمالاً بارها با غذای شلّه یا سوخته مواجه می شود؛ شناگر تازه کار، هر چه تلاش و دقت کند، جرعه هایی آب خواهد نوشید.

8.هر چه مراحل تکوین یک ملکه، با توجه و دقت بیشتری انجام پذیرد، سهم بیشتری در پیدایش آن ملکه دارد؛ برای مثال صفحاتی که با نشاط و حوصله نوشته می شود، درایجاد هنر خوشنویسی تأثیر افزون تری دارد و قدم بزرگ تری محسوب می شود.

9.تفکّر و برنامه ریزی، طی مسیر تحصیل ملکه را بهبود می بخشد. آگاهی ازفرمول های حاکم بر آن توانمندی، استفاده از تجربه دیگران، مشاوره و داشتن استاد،مدت زمان تحصیل ملکه را کوتاه می کند و افت و خیزها و اشتباهات را به کمترین مقدارکاهش می دهد.

10. طی تمام مراحل تحصیل ملکه - بی استثنا - بر عهده خود انسان است وانسان تنها با اراده و اختیار و تلاش خود به ملکه نزدیک می شود. استاد، هیچ نیرویی دروجود شاگرد ایجاد نمی کند و باری از دوش او بر نمی دارد. «أَن لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخری وَ أَن لَیسَ لِلإِنسانِ إِلاّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعیَهُ سَوفَ یُری ثُمَّ یُجزاه الجَزاءَ الأَوفی»؛ هیچ بردارنده ای بار دیگری را به دوش نمی گیرد و برای انسان جز آن چه تلاش کرده، نیست، کوشش او دیده خواهد شد، سپس پاداش کامل به او داده خواهد شد.

11.. پس از تشکیل ملکه در وجود آدمی به کارگیری آن و بهره مندی از آثار و فوایدآن نیز به اختیار انسان است. ممکن است کسی ملکه سحرخیزی داشته باشد؛ ولی باسستی و کاهلی از برکات سحر محروم بماند. یا کسی ملکه خوشنویسی داشته باشد؛ ولی ازآن استفاده نکند و بدخط بنویسد.  پیشوای متقین علی (ع) فرموده اند: «قَلیلٌ تَدومُ عَلَیهِ أَرجی مِن کَثیرٍ مَملولٍ مِنهُ)» کار کمی که بر آن مداومت ورزی، از کار بسیاری که از آن دلزده و ملول شوی، بهتر وامیدوارکننده تر است.

سلام علیکم

قبول باشه مهمانی خدا

پاسخ:
سلام و درود
قبول حق
۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۵۴ فدایی یوسف فاطمه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم...
مطلب جالب و قابل توجهی بود هم از نظر نگارش و هم از نظر مهتوا
میتوانید این توانایی خود را در رده بندی ملکات پیچیده قرار دهید
 این همه ملکات  جای شکر دارد
...
التماس دعای فرج
پاسخ:
سلام و درود
محتاجیم
۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۴۴ علیرضا بیگدلی

سلام

بروز هستم با عنوان : خواهرم! عکس ات را در فضای مجازی دریاب...

منتظر حضور و نظر شما

به آدرس :

http://farhangeparvaz.blog.ir/1393/02/26/aks312312

وبلاگ:فرهنگ پرواز

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">