آقای من ! من همان کودکم که تو پرورانیدیش و همان نادانم که دانایش ساختی و همان گمراهم که هدایتش کردی و همان فرودستم که رفعتش بخشیدی و همان بنده ترسانم که امانش دادی و همان گرسنه ام که سیرش نمودی و همان تشنه ام که سیرابش ساختی و همان برهنه ای که بر او لباس پوشاندی و همان فقیرم که توبی نیازش نمودی و همان ناتوانم که تو نیرویش بخشیدی و همان بنده خوار وذلیلم که عزتش دادی و همان بیمارم که شفایش بخشیدی و همان گدایم که تو به او عطا کردی و همان گناهکارم که تو زشت کاریش را پوشاندی و همان خطاکارم که از او در گذشتی!
بخشی از دعای ابوحمزه